کفاره
کَفّاره
(در لغت بهمعنای هر چیزی که گناه را سبک کند) اصطلاحی در فقه که ریشهای قرآنی دارد. در قرآن چهار بار به آن اشاره شده است (مائده: ۴۵؛ ۸۹، ۹۵) کفاره در فقه یا بنده آزاد کردن است یا روزهگرفتن یا اطعام مسکین بهنحو مخصوص (خصال کفاره) کفاره چهار نوع است: کفارۀ مُرَتَبه، که در آن خصال کفاره دارای اولویتی است که با توجه به توانایی فرد تغییر میکند همچون کفارۀ قتل خطایی یا ظهار که در مرحلۀ اول آزادکردن برده واجب است، اگر این مقدور نبود باید دو ماه پی در پی روزه بگیرد و اگر این هم مقدور نبود باید شصت مسکین را اطعام کند؛ مُخَیَره، که در آن مکلف میتواند هرکدام از خصال را که خود خواست برگزیند همچون کفارۀ ماه رمضان؛ کفارۀ جمع، که در آن هر سه خصال کفاره بهجا آورده شود همچون کفارۀ قتل عمد مؤمن. در برخی انواع کفاره نیز یکی از خصال دو بخشی است همچون کفارۀ شکستن قسم که در آن مکلف باید یک برده آزاد کند و ده مسکین را طعام دهد و اگر این دو را نتوانست سه روز روزه بگیرد. در قرآن و در روایات فراوانی برخی کارهای نیک کفارۀ گناهان دانسته شدهاند (مائده: ۴۵) در قرآن به کفارۀ شکستن قسم و کفارۀ قتل صید در حال احرام تصریح شده است. در الهیات مسیحی، عذاب دیدن عیسی مسیح بر روی صلیب را، که آن را موجب آشتی میان انسان و خدا میدانند، کفاره مینامند زیرا اعتقاد دارند که انسانی که با گناه اولیه از خداوند دور شده است، با این کفاره دوباره با او آشتی و پیوند مییابد. در یهودیت باستان، قربانیکردن حیوانی این امکان را فراهم میکرد.