کم
کَمّ (منطق)
(یا: کمیّت، در لغت بهمعنی چندی و اندازه) در منطق در دو حوزۀ تصورات و قضایا قابل طرح و بررسی است: الف. در حوزۀ تصورات: کمّ یکی از مقولات عشر است و آن ماهیّتی است که بالذّات قابل مساوات و عدم مساوات و نیز قابل تقسیم است، مثل خط، عدد و زمان. کم شامل دو قسم متصل (قارّالذات و غیر قارّالذات) و منفصل است: ۱. کم متّصل یا مقدار (به تعبیر حکما) آن است که بین اجزای آن، حدّ مشترک وجود دارد و این حدّ مشترک، پایان یک قسمت و آغاز قسمت دیگر بهشمار میآید. کمّ متّصل، خود، دو گونه است: الف. قارّالذّات (ذووضع)، کمّی است که تمام اجزای آن، بالفعل موجود است و آن مشتمل است بر خط، سطح، جسم تعلیمی (عمقی) و این هر سه، موضوعِ بحث در علم هندسه هستند؛ ب. غیر قارّالذّات، کمّی است که اجزای آن سیّال و غیر ثابت است بدینترتیب که تا یک جزء آن ازمیان نرود، جزء دیگر پدید نمیآید و این کمّ چیزی نیست جز زمان؛ ۲. کمّ منفصل: بین اجزای آن حدّ مشترکی نیست و آن عبارت است از عدد که موضوع علم حساب محسوب میشود. از زمان و عدد به کمغیرذیوضع نیز تعبیر شده است و این از آن روست که اجزای عدد اتصال ندارند و اجزای زمان دارای استقرار نیستند. ب. در حوزۀ قضایا، که بیانگر شمار افراد وضع قضیه است و از آن به سور تعبیر میشود، که روشنگر کمیت قضیه است و با «بعضی» و «هر» و «هیچ» بیان میشود.