کمال
کمال
(در مقابل نقص) آنچه موجب تمامیت شیء میشود. کمال در تقسیم اول، یا ذاتیِ شیء است یا عَرَضی. کمال ذاتی بر گرفته از حقیقت شیء است و خود بر دو گونه است: ۱. کمال اول یا همان فعلیت و تحقق موجود، که در این صورت کمال هر موجود صورت نوعیه یا فصل اخیر آن است و در مجردات همان تحقق آنهاست؛ ۲. کمال ثانی، که کمالات عارض بر صورت نوعیهاند و بنابر حرکت جوهری فقط در موجودات مادی مفروضاند که در طی حرکت اشتدادی کمال آنها حاصل میشود، مانند رسیدهشدن سیب نارس یا ظهور نفس در بدن مادی. کمال عَرَضی، همان کمال صناعی در موجود است، مانند کمال جسم طبیعی یاقوت و زمرّد در تراشیدهشدن آن جهت انگشتری. کمال عرضی را نیز فقط میتوان در موجودات مادی اعتبار کرد. کمال در تقسیمی دیگر به کمال حقیقی و اضافی بخش میشود؛ کمال حقیقی همان کمال ذاتی و چگونگی تحقق آن است و کمال اضافی، کمال سنجشی بین موجودات است، مانند کمالمندتربودن انسان نسبت به حیوان یا موجود مجرّد نسبت به موجود مادی. بنابراین کمال اضافی برخلاف صناعی در موجودات غیرمادی نیز اعتبار میشود.