کیف

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

کِیْف

(در لغت بهمعنی چگونگی؛ در مقابل کمّ) در اصطلاح علوم عقلی از مقوله‌های نُه‌گانۀ عَرَض؛ هیئت و عرضی استوار و پابرجا در جسم است که خود قابل تقسیم نیست، مانند رایحۀ عطر و نَرمی ابریشم. کیف بر چهار گونه است: ۱. کیف محسوس، کیفی که با یکی از حواس پنج‌گانه درک شود؛ این کیفیات بسته به میزان تأثیر در نفس، «کیفیات فعلی» و بسته به سرعت زوال تأثیر آن، «کیفیات انفعالی» خوانده می‌شود؛ ۲. کیف نفسانی، اوصاف و چگونگی نفس است، مانند عدالت، ترسِ و محبت. این اوصاف را اگر در نفس راسخ باشد «ملکه» می‌نامند و اگر راسخ نباشد «حال» می‌خوانند، مثلاً‌ عدالت در فرد عادل ملکه است و ترس موقت در فردی که ترسو نیست حال است؛ ۳. کیف استعدادی، نیروی پذیرا یا غیرپذیرا در جسم که در مقابل اثر فاعلی قرار می‌گیرد؛ ۴. کیف مختص به کمیات، اوصاف و حالاتی است که بر مقدار جسم عارض می‌گردد، مانند استقامت و انحناء در خط یا زوجیت و فردیت در عدد.