کیمیا

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی

کیمیا

اصطلاحی عرفانی با چند کاربرد. گاه از این اصطلاح، معنیِ قناعت اراده می‌شود. گاه آن را به‌معنیِ محبّت و یا نظر شیخ به‌کار می‌برند. چه همان‌گونه که اگر کیمیا با مسی بی‌ارزش برخورد کند، آن را به طلای ارزشمند تبدیل می‌کند، نظر شیخ نیز، مسِ وجود مرید را به طلای انسانیت تبدیل می‌کند. اصطلاح کیمیای سعادت نیز، به‌معنیِ تهذیب نفس به‌کار رفته است. پایین‌ترین معنیِ این کلمه که گاه باری منفی نیز دارد، معنایی است که با به‌کاربردنِ اصطلاحِ‌ کیمیای عوام، اراده می‌شود. منظور از این اصطلاح، نوعی ایمانِ تاجر مآبانه است؛ چه شماری از عوام، تنها به‌قصدِ منفعتِ اخروی، نعیمِ فانیِ دنیا را به نعیمِ باقیِ عقبی تبدیل می‌کنند، بدون آن‌که در این میان، درپی خشنودی معبود باشند. نیز ← کیمیاگری.