کیم بیسینگر

کیم بیسینگر Kim Basinger
زادروز	جورجیا 8 دسامبر 1953م
ملیت	امریکایی
شغل و تخصص اصلی	بازیگر
آثار	متن و انتهای مقاله
گروه مقاله	سینما
خویشاوندان سرشناس	الک بالدوین (همسر؛ از 1993 - 2002م)
جوایز و افتخارات	جایزۀ اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل زن (1997م)

کیم بیسینگر

کیم بیسینگر به همراه همسر سابقش، الک بالدوین

کیم بیسینگر (جورجیا 8 دسامبر 1953م - ) Kim Basinger

(نام کامل: کیمیلیا آن بیسینگر) بازیگر امریکاییِ برندۀ جایزۀ اسکار بهترین بازیگر زن مکمل. طی نزدیک به 50سال فعالیت هنری، در بیش از 40 فیلم سینمایی و حدود 20 برنامۀ تلویزیونی بازی کرده است.

از طریق کار تبلیغات وارد دنیای بازیگری شد. شهرت اولیه‌اش را مثل مادرش، آن لی، به عنوان مدل شامپوی برک از سال ۱۹۶۹م به دست آورد. در 17سالگی زادگاهش را ترک کرد و به نیویورک رفت. در آنجا پس از کسب شهرت به عنوان مدل مجلات، در باشگاه‌های شبانه به آوازخوانی پرداخت. کار بازیگری را از ۱۹۷۷م برای مجموعه‌های تلویزیونی، از جمله قسمت‌هایی از فرشتگان چارلی (۱۹۷۶م) و مرد شش میلیون دلاری (1977م)، آغاز کرد. در فیلم‌های نخستش بیشتر در نقش دکور ظاهر می‌شد. در فیلم جیمز باندیِ دیگر هرگز نگو هرگز (1983م) به عنوان دختر خوبِ فیلم (طبق فرمول رایج این فیلم‌ها) جذابیت کمتری از دختر بد (با بازی باربارا کاررا) داشت. بهترین نقش‌آفرینیِ این دورۀ او در احمق برای عشق (1985م) بود. با فیلم نه‌ونیم هفته (1986م) به عنوان یک نماد جاذبه شناخته شد. اما وجه دیگر فیلم که کمتر به آن پرداخته شد حضور او به عنوان زنی تنها بود که در جامعۀ مردانه همدمی قابل اعتماد نمی‌یابد. شخصیتی مشابه شخصیت گلن کلوز در تریلر روانشناسانۀ جذابیت مرگبار (ساختۀ آدریان لین - 1987م) یا جیمی لی کورتیس در فولاد آبی (ساختۀ کاترین بیگلو - 1990م). این وجه شخصیتی در فیلم‌های بعدی او مجال طرح نیافت و آرام آرام به فراموشی سپرده شد. شهرتی که به خاطر بازی در نه‌ونیم هفته به دست آورد باعث شد تا مدت‌ها از او صرفاً به عنوان یک ستارۀ بی‌پرده استفاده شود. نقش او در بی‌رحم (1986م) شاهدی بر این مدعاست. در این دوره با حضور در چند فیلم کمدی، از جمله قرار بدون آشنایی قبلی (1987م) و نامادری من یک بیگانه است (1988م) تصویری متفاوت از خود ارائه داد. در نامادری من یک بیگانه است از تضاد تصویر مشخص سینمایی او به عنوان نماد جاذبۀ روز آمریکا با شخصیتش در فیلم (یک موجود فضایی معصوم نسبت به غرایز و امیال زمینی‌ها) استفادۀ هوشمندانه‌ای شد. بیسینگر در قرار بدون آشنایی قبلی، دومین کار مشترکش با بلیک ادواردز پس از مردی که زنان را دوست داشت (1983م)، در قالب یکی از شخصیت‌های مخرب و در عین حال دوست‌داشتنی آثار ادواردز (یک کلوزوی مؤنث)، اگرچه نه به اندازۀ الن بارکین در کلید (1991م) ولی به نوبۀ خود، موفق بود. در همین سال‌ها به‌تدریج شخصیت شاخص سینمایی‌اش شکل گرفت و به صورت نماد زنان جیغ‌کش و حمایت‌طلبِ هالیوود درآمد. شخصیت زنان شکننده‌ای که تنها توجیه حضورشان در فیلم‌ها ایجاد زمینۀ مناسب برای بروز رشادت‌های قهرمان مرد فیلم است. نمونۀ شاخص این شخصیت در فیلم نادین (1987م) مجال بروز یافت و بدون شک بهترین استفاده از آن در بتمن (1989م) صورت پذیرفته است؛ چرا که چنین خصوصیاتی در وجود ویکی ویل به عنوان یک شخصیت داستان‌های مصور توجیه‌پذیرتر بودند تا در قالب یک شخصیت زن امروزی. در ۱۹۹۱م سر صحنۀ مردِ در آستانۀ ازدواج با الک بالدوین، بازیگر نقش اول فیلم، آشنا شد و با او در ۱۹۹۳م ازدواج کرد. دیگر فیلم مشترک آن دو گریز (1994م) است که به‌رغم پرداخت قابل قبول‌تر شخصیت بیسینگر در آن، نسبت به پرداخت شخصیت الی مک‌گرو در نسخۀ اصلی (ساختۀ سام پکینپا - ۱۹۷۲م)، فیلمی به‌مراتب نازل‌تر است. در سال‌های بعد، به‌رغم ایفای نقش‌هایی متنوع و متفاوت مثل یک بیمار روانی در تحلیل نهایی (1992م) و یک دزد حرفه‌ای بانک در مک‌کوی واقعی (1992م)، سیر نزولی داشت.

بیسینگر فاقد استعداد درخشان بازیگریِ همنسلان خود مثل میشل فایفر و الن بارکین بود، از این‌رو که درخشش کوتاه‌مدتش در این دوره نه با اتکا به قابلیت‌های بازیگری او، بلکه بیشتر با تکیه بر ویژگی‌های فیزیکی‌اش صورت پذیرفت. در 1993م یک جنجال حقوقی بر سر خودداری او از پذیرش نقش اول فیلم هلنای مشت‌زن (ساختۀ جنیفر لینچ) که بعدتر به شریلین فن سپرده شد، برپا شد و تهیه‌کنندگان فیلم به خاطر این‌که او برخلاف تعهدش از پذیرش این نقش خوددداری کرده بود، درخواست غرامتی سنگین کردند. در 1997م زمانی که بسیاری او را ستاره‌ای رو به افول و حتی فراموش شده می‌انگاشتند با ایفای نقش لین براکن، دختر تلفنیِ محرمانه لس آنجلس که درگیر ماجرای تبهکاری‌های سازمان‌یافته و پنهان در لس آنجلسِ دهۀ 1950م می‌شود اسکار بهترین بازیگر نقش دوم را از آن خود کرد. پس از این فیلم تا حدود سال 2015م بیشتر نقش‌های اصلی یا نقش اول زن فیلم‌ها به او سپرده شد، اما پس از آن و با گذر از جوانی و میانسالی دیگر نقش درخوری نصیبش نشده است.

از آثار بعدی اوست

• خواب آفریقا را دیدم (هیو هادسون - ۲۰۰۰)
• مردمی که من می‌شناسم (دانیل آلگرانت - 2002)
• موبایل (دیوید آر الیس - ۲۰۰۴)
• سنتینل (کلارک جانسون - ۲۰۰۶)
• خبرچینان (گرگور جوردن - ۲۰۰۸)
• دشت سوزان (گی‌یرمو آریاگا - 2008)
• نوامبر سیاه (جتا آماتا - 2012)
• یازدهمین ساعت (آندرس مورگنتالر – 2014)

---