گرم دشت
گَرمدشت (Savannah)
(یا: ساوانا، یا جلگۀ بیدرخت) گیاهستان استوایی که رستنی طبیعی آنها سبزه و علف است و بهندرت درخت در آن میروید. جلگههای بیدرخت استوایی یا حارهای بیش از نیمی از افریقا را میپوشانند، و دو کمربند پهن در دو طرف خط استوا را اشغال میکنند. در استرالیا، برزیل، و آسیای جنوبی ـ تمامی مناطق گرم با بارندگی فصلی زیاد (در سه ماهی که خشکترین فصل سال است ممکن است هر ماه کمتر از پنج سانتیمتر باران در آنجا ببارد) ـ جلگۀ بیدرخت یافت میشود. گرم دشتها از پوشش پیوستهای علف و سبزهزار با درختان پراکندۀ اندک تشکیل میشوند. وقتی دربارۀ گرم دشتهایی چون پارک ملی سِرِنجتی (تانزانیا) میاندیشیم، احتمالاً تصویر خیل رمههای چرنده در ذهنمان زنده میشود که برای گریز از فصل خشک در حال مهاجرت دستهجمعی هستند. گذشته از اوضاع اقلیمی، آتشسوزی و چرا، تأثیر تعیینکننده بر گرمدشتها دارند، و تعامل این عوامل بسی پیچیده است. بهطور کلّی، هم چرا و هم حریق برای علفها، و نه درختان، مطلوب است؛ زیرا مکان رویش (جوانۀ انتهایی یا مریستم) آنها رو یا زیر سطح زمین قرار دارد، و بنابراین محافظت میشود. در غیاب هر یک از این عوامل، پوشش درختی افزایش مییابد. چرای علفها منابع سوخت را نیز کاهش میدهد، از بسامد آتشسوزی میکاهد، و به این وسیله فراوانی گیاهان چوبی افزایش مییابد. تأثیر علفخواران در نواحی گرمدشتی افریقا با وقوع چند آتشسوزی درپی ابتلای آنها به ویروس طاعون گاوی که از دامهای بومی منتقل شده بود، بهطور برجستهای آشکار شد. همهگیری گاهگاهی بیماریها در طی ۱۰۰ سال گذشته بهطور متناوب، جمعیت سُمداران را کاهش داده، و به این طریق فشار چرا را کم کرده، و نتیجه این بوده است که فرصتهایی بهوجود آمده است تا نهالبذرهای درخت اقاقیا برویند، و به درختان بالغی تبدیل شوند. درنتیجه، در برخی نواحی درختان اقاقیا عملاً هم سن و سالاند. برعکس، در نواحیای که بیشتر مستعد حریق بودند، با بهبودیافتن جمعیتهای علفخوار، نهالبذرهای درختان تثبیت شدند زیرا افزایش چرا، وقوع آتشسوزی را کاهش داد. خیلی مطالب میتوان دربارۀ گرمدشتها فرا گرفت. آنچه یک زیستگاه ساده بهنظر میرسد سازواره متغیری از حالتهای گذاری بین چیرگی علف و درخت، ناشی از تعاملهای پیچیده میان درختان، علفها، آب و هوا، چرا، آتشسوزی، و تأثیرات پیوسته متغیر آدمی است.