گزند دلبستگی
گزند دلبستگی (Les Liaisons Dangereuses)
(عنوان اصلی: روابط خطرناک) رمانی از پیِر آمبرواز فرانسوا شودرلو دو لاکلو، منتشرشده در ۱۷۸۲. داستان طی نامههایی روایت میشود که اغلب میان شخصیتِ اهریمنی اصلی رمان، مارکیز دو مرتوی، زنی که زیر پوششی از پرهیزگاری روزگار را به عیاشی و توطئهچینی میگذراند، و والمونِ دون ژوان مسلک رد و بدل میشود. اصل ماجرا مربوط به دختری معصوم و تازه از صومعه بیرونآمده، به نام سسیل دو وولانژ است. مارکیز دو مرتوی، که از نامزدِ سسیل کینه بهدل دارد، والمون را مأمور میکند تا دخترک را از راه بهدر کند. سسیل از نامزد خود دل خوشی ندارد و عاشق شوالیه دانسنی است. والمون نیز خود عاشق سسیل است. سسیل تسلیم تمایلات نفسانی خود میشود و پس از سقط جنین به دِیر پناه میبرد. مرتوی، درپی واقعهای از والمون کینه به دل میگیرد و ماجرای سسیل را به دانسنی میگوید. دانسنی در دوئلی والمون را از پا درمیآورد. گزند دلبستگی از جنجالبرانگیزترین رمانهای جهان بوده است. ناپرهیزگاری و افشاگری نویسنده او را از ورود به تالارهای فرانسه محروم کرد. کتاب نفرتی عمومی برانگیخت تا بدانجا که در قرن ۱۹ انتشار آن ممنوع شد. جامعۀ اشرافی فرانسه در این رمان چونان نمادِ شرِ مطلق به تصویر کشیده شده است.