دوورژاک، آنتونین (۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)
آنتونین دِوورژاک Antonín Dvorák | |
---|---|
زادروز |
۱۸۴۱م |
درگذشت | ۱۹۰۴م |
ملیت | چک |
تحصیلات و محل تحصیل | در ۱۸۹۱ از دانشگاه کیمبریج دکترای افتخاری |
شغل و تخصص اصلی | آهنگساز |
آثار | نُه سمفونی، پوئم سمفونیکها، اپراها (ازجمله روسالکا)، آثار کُرال بزرگ، کارناوال، اپرای پادشاه و سوختانداز (۱۸۷۴) |
گروه مقاله | موسیقی |
جوایز و افتخارات | جایزۀ آهنگسازی دولت اتریش |
دِوورژاک، آنتونین (۱۸۴۱ـ۱۹۰۴)
(Dvorák, Antonín)
آهنگساز چک. موسیقی رمانتیک او دربردارندۀ سنت کلاسیک بتهوون و برامس[۱] است و نشان از نفوذ موسیقی محلی چک دارد. ازجمله آثار اوست: نُه سمفونی، پوئم سمفونیکها، اپراها (ازجمله روسالکا[۲])، آثار کُرال بزرگ، کارناوال[۳] و اوورتورهای دیگر، کنسرتوهای ویولن و ویولنسل، موسیقی مجلسی، قطعههای پیانویی، و ترانهها. آوازۀ بینالمللی او با دو دسته رقصهای اسلاو[۴] (۱۸۷۸ و ۱۸۸۶) آغاز شد. آثاری همچون سمفونی دنیای نو[۵] (۱۸۹۳) علاقۀ او به زمینههای موسیقی محلی امریکا، مانند موسیقی سیاهپوستان و سرخپوستان امریکا را بازمیتاباند. در سالهای ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵ مدیر کنسرواتوار ملی[۶] در نیویورک بود. دوورژاک پسر یک میخانهدار و قصاب روستایی بود. در کودکی فقط موسیقی مردمی و موسیقی کلیسایی ساده به گوشش رسیده بود، اما استعدادهای فوقالعادهای از خود نشان میداد. در ۱۸۵۷ او را به مدرسۀ ارگ در پراگ[۷] فرستادند، و دو سال بعد کار آهنگسازی را شروع کرد، و در یک ارکستر نوازندۀ ویولن شد. بعدها در ارکستر تماشاخانۀ موقت بوهِمی[۸] در پراگ، ویولا مینواخت، که از ۱۸۶۲ واگنر[۹] و از ۱۸۶۶ اسمتانا[۱۰] آن را رهبری میکردند؛ یازده سال بعد ارگنواز کلیسای سنت آدالبرت[۱۱] در پراگ شد. در ۱۸۶۵ دورۀ ترانۀ درختان سرو[۱۲] را با تأثیر از عشق ناکامش به شاگرد خود، یوزِفینا سِرماکووا[۱۳]، ساخت. در ۱۸۷۳ با خواهر یوزِفینا، آنا، ازدواج کرد و نخستین ساختههای نظرگیر خود، ازجمله سمفونی سوم، را خلق کرد؛ آثار قبلی او بهشدت تحت تأثیر واگنر بودند. طی این دوران ترانهها، اوورتورها، و سمفونیهای زیادی نوشت، و در ۱۸۷۴ اپرای پادشاه و سوختانداز[۱۴] خود را به روی صحنه برد، که موفقیتی نیافت. همان سال برای نخستینبار جایزۀ آهنگسازی دولت اتریش را بهدست آورد. برامس از اعضای هیئت انتخاب بود، که با دوورژاک دوست شد و او را به سیمروک[۱۵] ناشر معرفی کرد. راپسودیها و رقصهای اسلاو ۱۸۷۸، خصوصیت اساساً ملیگرایانهای را وارد موسیقی او کردند و انتشار آنها برای او شهرتی جهانی بههمراه آورد. پس از آن دوورژاک کوآرتت میبمل اپوس ۵۱، نخستین کوآرتت از کوآرتتهای زهی بزرگ خود، و سمفونی پرقدرت ششم را منتشر کرد؛ در اثر اولی عناصر محلی آشکارا بهچشم میخوردند، و در دومی حضور برامس محسوس است. دوورژاک در ۱۸۸۴ برای نخستینبار به انگلستان سفر کرد تا استابات ماتِر[۱۶] خود را در لندن رهبری کند. در ۱۸۹۱ از دانشگاه کیمبریج دکترای افتخاری دریافت کرد، و استاد کنسرواتوار پراگ و در ۱۹۰۱ مدیر آنجا شد. در سالهای ۱۸۹۲ـ۱۸۹۵مدیر کنسرواتوار ملی جدید در نیویورک بود. اجرای نخست سمفونی دنیای نو در کارْنِگی هال[۱۷] از بزرگترین موفقیتهای زندگی حرفهای او بود. هنگام ساخت کنسرتوی ویولنسل نخستین عشق او، یوزفینا، درگذشت، و قسمت آهستۀ فیناله به یاد او بازگوکنندۀ ترانۀ مورد علاقهاش از مجموعۀ درختان سرو است.