فتوریسم
فتوریسم (futurism)
جنبش هنری پیشتاز که در ۱۹۰۹م پا گرفت و به ستایش از پویایی جهان مدرن پرداخت. اساساً جنبشی ایتالیایی بود و بیشتر در نقاشی مطرح شد؛ اما به سایر هنرها، ازجمله ادبیات و موسیقی، نیز راه یافت و غیر از ایتالیا در کشورهای دیگر، بهویژه در روسیه، نیز تأثیری عمیق برجا گذاشت. این جنبش در جریان جنگ جهانی اول در ایتالیا فروکش کرد، اما در روسیه تا پایان دهۀ ۱۹۲۰م رونق داشت. آغازگر این نهضت فیلیپّو تومّازو ماریِنتّی[۱]، نویسندۀ ایتالیایی، بود که در بیستم فوریۀ ۱۹۰۹م، با چاپ بیانیهای در روزنامۀ پاریسی فیگارو[۲]، از ارزشهای فرهنگی متداول بهشدت انتقاد کرد. مارینِتّی از خانوادهای مرفه بود و امکانات مالی فراوانی برای آوازهگری داشت. اهل جار و جنجال بود و هرجا که حضور مییافت توجه همگان را به فتوریسم جلب میکرد. مانند بسیاری از ایتالیاییهای همعصرش، عقیده داشت که کشور و هنر ایتالیا دچار رکود شده است، و از این رو درپی هنری تازه بود تا تکنولوژی مدرن، انرژی، و خشونت را زیبا جلوه دهد. فتوریسم با دیگر جنبشهای هنری از این لحاظ متفاوت بود که ابتدا با یک نام و فکر شروع شد و، متعاقب آن، آثار هنری مطابق آن فکر عرضه شدند. بیانیۀ مارینِتّی در ایتالیا هواداران بسیاری یافت. اومبرتو بوتچونی[۳]، کارلو کارّا[۴]، و لوئیجی روسّولو[۵] ازجملۀ نقاشان میلانی بودند که هستۀ گروه فتوریست را شکل دادند. آنان در ۱۹۱۰م دو بیانیه برای نقاشی فتوریستی صادر کردند که جاکومو بالاّ[۶] و جینو سِوِرینی[۷] نیز آنها را امضا کردند. مضمون بیانیههای مذکور این بود که هنر باید حس حرکت و جنبش را منتقل کند. حرکت از ویژگیهای اساسی نقاشی فتوریستی است که گاهی با تصویرهای تکرارشونده و محوشده یا ادغام آن دو القا میشود، مانند شیوۀ عکاسی با نوردهی متعدد در سرعت بالا. ایشان از سطوح برشخوردۀ کوبیسم[۸] و رنگهای درخشان و منکسر نئوامپرسیونیسم[۹] بسیار تأثیر پذیرفتند. فتوریستها معمولاً موضوعهای خود را از زندگی مدرن شهری انتخاب میکردند. آنان نمایشگاههای بسیاری برپا کردند (در ۱۹۱۲م ـ ضمن سفر به شهرهای اروپایی مانند آمستردام، برلین، لندن، پاریس، و وین ـ نخستین نمایشگاه گروهی خویش را دایر کردند) و در جلسههای عمومی، و برنامههای دیگری که مارینِتّی ماهرانه آنها را ترتیب میداد، عقاید خود را تبلیغ میکردند. اگرچه جنگ به این جنبش پایان داد، تأثیر عمیق آن بر جریانهای دیگر ازجمله وُرتیسیسم[۱۰] در انگلستان باقی ماند و دادائیست[۱۱]ها نیز در طول جنگ شگردهای تبلیغاتی تحریکآمیز آن را بهکار گرفتند. مارینتّی پس از جنگ نیز به پیشبرد فتوریسم ادامه داد؛ او از دوستان موسولینی[۱۲] بود و از فاشیسم حمایت میکرد؛ اما فتوریسم را، چنان که گاه ادعا شده است، نباید «هنر رسمی فاشیسم[۱۳]» قلمداد کرد. فاشیسم[۱۴] برای هدفهای تبلیغاتی خود هم از هنر سنتی و هم از هنر پیشرو استفاده میکرد. درهرحال، در آن زمان، دیگر چیزی از فتوریسم باقی نمانده بود.