غزل بسیار زیبایی از سیاوش مطهری:
میان ماندن و رفتن
چو باد،باغ خیال مرا خراب مکن
فضای پر زدنم را کویر خواب مکن
تو آن پرنده ی نازی،من آن دریچه باز
به پای من چو نشستی،دگر شتاب مکن
کبوتران امید مرا در این شب کور
ز آشیانه ی مهتاب ها جواب مکن
میان ماندن و رفتن،درنگ می کشدم
مرا گدای خیابان اضطراب مکن
به سکه های محبت مرا فریب مده
چراغ سوخته را نذر آفتاب مکن
مرا به زندگی هر درخت،پیوندی ست
از این بهار هراسان،دریغ آب مکن
188.229.116.18 آنچه را که دنبالش بودند یافتند
۳ سال پیش