پزشک دهکده (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''دربارۀ رمان''' | '''دربارۀ رمان''' | ||
این رمان، چون ''کشیش روستا'' و ''دهقانان''، تصویرگر صحنههای زندگی روستایی است. بالزاک این داستان را در دورهای از عمرش نوشته که از عشقش به کنتس دو کاستری و شکست آرزوهای سیاسیاش سرخورده شده بود، و از پی این سرخوردگیها دچار بحرانی شد که تحولی در احوال او پدید آورد؛ از حضور در محافل پرزرق و برق پاریس با خودنمایی، به عزلت روی آورد. رمان سرلوحهای دارد که انعکاس روشنی از این حال بالزاک است: «برای دلهای زخمی، تاریکی و خاموشی». | این رمان، چون ''کشیش روستا'' و ''دهقانان''، تصویرگر صحنههای زندگی روستایی است. بالزاک این داستان را در دورهای از عمرش نوشته که از عشقش به کنتس دو کاستری و شکست آرزوهای سیاسیاش سرخورده شده بود، و از پی این سرخوردگیها دچار بحرانی شد که تحولی در احوال او پدید آورد؛ از حضور در محافل پرزرق و برق پاریس با خودنمایی، به عزلت روی آورد. رمان سرلوحهای دارد که انعکاس روشنی از این حال بالزاک است: «برای دلهای زخمی، تاریکی و خاموشی». نویسنده به قهرمان خود، دکتر بناسیس، قیافهای داده است که چهرۀ خودش را به یاد میآورد و احساسی به او میدهد که پنداری از آن خود است. پزشک دهکده جنبۀ مثبت نگاه سیاسی بالزاک را شرح میدهد. وی افکارش را دربارۀ وجوه بزرگ سیاست ملی (نقش اشرافیت و کلیسا، خطرهای انتخابات، ضرورت عدم مداخلۀ دولت در کسب و کار و تجارت، آزادی اقتصادی و اصالت اقتصاد طبیعی) بیان میکند. همۀ این افکار در جریان گفتوگوهای دراز میان دو قهرمان اصلی، بناسیس و ژنرال ژنستاس، و خاصه در جریان ضیافتی که علاوه بر اینها، شخصیتهای معروف محل و کشیش و قاضی را هم در خانۀ بناسیس گرد هم آورده شرح داده میشود. رمان به شکل گفتوگوهایی نوشته شده که در خلال آنها افکار و عقایدی شرح داده میشود و در جریان این گفتوگوها ماجراهایی پیش میآید که قهرمانان اصلی سرگذشتشان را حکایت میکنند. | ||
خلاصۀ داستان | |||
---- | ---- | ||
نسخهٔ ۲۲ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۴۰
(به فرانسوی: Le Médecin de campagne) عنوان رمانی از اونوره دو بالزاک، چاپ 1833م، به فرانسوی. به قلم هژبر سنجرخانی و توسط انتشارات نیلوفر در تعداد صفحات نزدیک 400 صفحۀ رقعی به فارسی برگردانده و منتشر شده است (1397ش).
دربارۀ رمان
این رمان، چون کشیش روستا و دهقانان، تصویرگر صحنههای زندگی روستایی است. بالزاک این داستان را در دورهای از عمرش نوشته که از عشقش به کنتس دو کاستری و شکست آرزوهای سیاسیاش سرخورده شده بود، و از پی این سرخوردگیها دچار بحرانی شد که تحولی در احوال او پدید آورد؛ از حضور در محافل پرزرق و برق پاریس با خودنمایی، به عزلت روی آورد. رمان سرلوحهای دارد که انعکاس روشنی از این حال بالزاک است: «برای دلهای زخمی، تاریکی و خاموشی». نویسنده به قهرمان خود، دکتر بناسیس، قیافهای داده است که چهرۀ خودش را به یاد میآورد و احساسی به او میدهد که پنداری از آن خود است. پزشک دهکده جنبۀ مثبت نگاه سیاسی بالزاک را شرح میدهد. وی افکارش را دربارۀ وجوه بزرگ سیاست ملی (نقش اشرافیت و کلیسا، خطرهای انتخابات، ضرورت عدم مداخلۀ دولت در کسب و کار و تجارت، آزادی اقتصادی و اصالت اقتصاد طبیعی) بیان میکند. همۀ این افکار در جریان گفتوگوهای دراز میان دو قهرمان اصلی، بناسیس و ژنرال ژنستاس، و خاصه در جریان ضیافتی که علاوه بر اینها، شخصیتهای معروف محل و کشیش و قاضی را هم در خانۀ بناسیس گرد هم آورده شرح داده میشود. رمان به شکل گفتوگوهایی نوشته شده که در خلال آنها افکار و عقایدی شرح داده میشود و در جریان این گفتوگوها ماجراهایی پیش میآید که قهرمانان اصلی سرگذشتشان را حکایت میکنند.
خلاصۀ داستان