پرش به محتوا

اسطوره شناسی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵: خط ۵:


(یا: میتولوژی؛ در یونانی میتوس به‌معنی داستان و [[لوگوس]] به‌معنی سخن و سخن‌گویی) گونه‌ای از داستان‌های کهن که زیربنای نمادین فرهنگی معین را تشکیل می‌دهند. این داستان‌ها به توصیف خدایان و دیگر موجودات فرازمینی می‌پردازند که ممکن است با انسان‌ها نیز در رابطه باشند. و مقصود از آن‌ها غالباً تبیین چگونگی امور جهان، طبیعت، و تاریخ انسان بوده است. وجه ممیزۀ اسطوره از افسانه را گاه در آن می‌دانند که اسطوره یکسره تخیلی است، حال آن که ممکن است افسانه، مانند افسانۀ تروآ<ref>Troy</ref>، حول شخصیت یا رویدادی تاریخی شکل گرفته باشد، اما این دو چنان با هم درآمیخته‌اند که غالباً نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر بازشناخت. اسطوره الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان بوده است. [[شلی، پرسی (۱۷۹۲ـ۱۸۲۲)|پِرسی بیش شِلی]]<ref>Percy Bysshe Shelley</ref>، شاعر انگلیسی، در نمایش‌نامۀ تغزلی ''پرومتئوس از بند رسته''<ref>''Prometheus Unbound''  
(یا: میتولوژی؛ در یونانی میتوس به‌معنی داستان و [[لوگوس]] به‌معنی سخن و سخن‌گویی) گونه‌ای از داستان‌های کهن که زیربنای نمادین فرهنگی معین را تشکیل می‌دهند. این داستان‌ها به توصیف خدایان و دیگر موجودات فرازمینی می‌پردازند که ممکن است با انسان‌ها نیز در رابطه باشند. و مقصود از آن‌ها غالباً تبیین چگونگی امور جهان، طبیعت، و تاریخ انسان بوده است. وجه ممیزۀ اسطوره از افسانه را گاه در آن می‌دانند که اسطوره یکسره تخیلی است، حال آن که ممکن است افسانه، مانند افسانۀ تروآ<ref>Troy</ref>، حول شخصیت یا رویدادی تاریخی شکل گرفته باشد، اما این دو چنان با هم درآمیخته‌اند که غالباً نمی‌توان آن‌ها را از یکدیگر بازشناخت. اسطوره الهام‌بخش بسیاری از نویسندگان بوده است. [[شلی، پرسی (۱۷۹۲ـ۱۸۲۲)|پِرسی بیش شِلی]]<ref>Percy Bysshe Shelley</ref>، شاعر انگلیسی، در نمایش‌نامۀ تغزلی ''پرومتئوس از بند رسته''<ref>''Prometheus Unbound''  
</ref> (۱۸۲۰) به بازآفرینی اسطورۀ خدایی جبار و ستمگر می‌پردازد که انسان برضد او طغیان می‌کند. اساطیر اسکاندیناویایی و آلمانی الهام‌بخش [[واگنر، ریشارد (۱۸۱۳ـ۱۸۸۳)|ریشارد واگنر]]<ref>Richard Wagner </ref>، آهنگ‌ساز آلمانی، در تصنیف اپرای ''حلقۀ نیبلونگ''<ref>''Der Ring des Nibelungen'' </ref> (۱۸۷۶) بودند. برخی از مهم‌ترین اساطیر باستان و خدایانشان عبارت‌اند از مصر ([[ازیریس|اُزیریس]]<ref>Osiris </ref>)، یونان (زئوس<ref>Zeus </ref>)، روم ([[ژوپیتر]]<ref>Jupiter</ref>)، هند ([[برهما]]<ref> Brahma</ref>) و اساطیر اقوام اسکاندیناوی و ژرمن (اودین<ref> Odin </ref>/وُدِن<ref>Woden</ref>). اسطوره‌شناسی به مطالعه و چگونگی ارتباط این‌گونه داستان‌ها با داستان‌های مشابه در فرهنگ‌های دیگر می‌پردازد.
</ref> (۱۸۲۰) به بازآفرینی اسطورۀ خدایی جبار و ستمگر می‌پردازد که انسان برضد او طغیان می‌کند. اساطیر اسکاندیناویایی و آلمانی الهام‌بخش [[واگنر، ریشارد (۱۸۱۳ـ۱۸۸۳)|ریشارد واگنر]]<ref>Richard Wagner </ref>، آهنگ‌ساز آلمانی، در تصنیف اپرای ''حلقۀ نیبلونگ''<ref>''Der Ring des Nibelungen'' </ref> (۱۸۷۶) بودند. برخی از مهم‌ترین اساطیر باستان و خدایانشان عبارت‌اند از مصر ([[ازیریس|اُزیریس]]<ref>Osiris </ref>)، یونان ([[زیوس|زئوس]]<ref>Zeus </ref>)، روم ([[ژوپیتر]]<ref>Jupiter</ref>)، هند ([[برهما]]<ref> Brahma</ref>) و اساطیر اقوام اسکاندیناوی و ژرمن (اودین<ref> Odin </ref>/وُدِن<ref>Woden</ref>). اسطوره‌شناسی به مطالعه و چگونگی ارتباط این‌گونه داستان‌ها با داستان‌های مشابه در فرهنگ‌های دیگر می‌پردازد.


'''سیر تحول اساطیر'''. اسطوره‌های بزرگ بیان شاعرانۀ عمیق‌ترین احساسات انسان نخستین دربارۀ جهان و زندگی‌اند؛ برخی اسطوره را تا حد زیادی بستر حیاتی لازم برای شکل‌گیری یک فرهنگ دانسته‌اند. مطالعات انسان‌شناسی در میان اقوام بدوی نشان می‌دهد که اسطوره‌ها در تبیین جامعه و نهادهای آن نقش حیاتی دارند؛ مانند تمایز میان سران و زیردستان، یا مالکیت زمین، یا قدرت‌های جادویی برخی از خانواده‌ها. اساطیر محدود به فرهنگ‌های کهن نیستند و در جوامع پیشرفته نیز به شکل فرهنگ عامه<ref> folklore </ref> و فولکلور مشاهده می‌شوند.
'''سیر تحول اساطیر'''. اسطوره‌های بزرگ بیان شاعرانۀ عمیق‌ترین احساسات انسان نخستین دربارۀ جهان و زندگی‌اند؛ برخی اسطوره را تا حد زیادی بستر حیاتی لازم برای شکل‌گیری یک فرهنگ دانسته‌اند. مطالعات انسان‌شناسی در میان اقوام بدوی نشان می‌دهد که اسطوره‌ها در تبیین جامعه و نهادهای آن نقش حیاتی دارند؛ مانند تمایز میان سران و زیردستان، یا مالکیت زمین، یا قدرت‌های جادویی برخی از خانواده‌ها. اساطیر محدود به فرهنگ‌های کهن نیستند و در جوامع پیشرفته نیز به شکل فرهنگ عامه<ref> folklore </ref> و فولکلور مشاهده می‌شوند.
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۳۵۶

ویرایش