ملکم خان، میرزا (جلفای اصفهان ۱۲۴۹ـ رم ۱۳۲۶ق): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}[[پرونده: 38405300.jpg | بندانگشتی| | }}[[پرونده: 38405300.jpg | بندانگشتی|میرزا ملکم خان]](ملقب به: ناظمالملک و ناظمالدوله) سیاستمدار، نویسـندۀ اصلاحطلب و روزنامهنگار ارمنیتبار ایرانی. پدرش میرزا یعقوب ارمنی بود و به اسلام گروید. دهساله بود که او را به فرانسه فرستادند. در مدرسه ارمنیان و مدرسه پلیتکنیک پاریس درس خواند و در ۱۲۶۸ق به ایران بازگشت و مدتی مترجم [[دارالفنون|مدرسه دارالفنون]] و وزارت خارجه گردید. در ۱۲۷۳ق مترجم هیئت نمایندگی ایران در پاریس بود. | ||
در پاریس به عضویت لژ فراماسونری گران اوریانت درآمد. در ۱۲۷۶ق، فراموشخانه یا اولین لژ فراماسونری ایران را در تهران دایر کرد که برخی از دولتمردان و روشنفکران بهطور سرّی در آن شرکت میکردند، اما در ۱۲۷۸ق [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدینشاه]] دستور تعطیلشدن فراموشخانه و تبعید میرزا ملکمخان و پدرش میرزا یعقوب را از ایران صادر کرد. | در پاریس به عضویت لژ فراماسونری گران اوریانت درآمد. در ۱۲۷۶ق، فراموشخانه یا اولین لژ فراماسونری ایران را در تهران دایر کرد که برخی از دولتمردان و روشنفکران بهطور سرّی در آن شرکت میکردند، اما در ۱۲۷۸ق [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدینشاه]] دستور تعطیلشدن فراموشخانه و تبعید میرزا ملکمخان و پدرش میرزا یعقوب را از ایران صادر کرد. | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
ملکم در ۱۲۹۵ق به وزیر مختاری ایران در لندن، وین و برلین منصوب شد و در [[برلین، کنگره|کنگرۀ برلین]] شرکت کرد. در سفر سوم شاه به اروپا، وی با پرداخت یک هزار لیره، امتیاز لاتاری در ایران را از شاه گرفت و به مبلغ چهار هزار لیره فروخت. به دنبال این اتفاق، شاه او را از همه سِمتها و القاب دولتی عزل کرد. ملکم نیز دست به انتشار روزنامه فارسی ''[[قانون (نشریه)|قانون]]'' زد و در آن اصول حکومت استبدادی ایران را بهباد انتقاد گرفت و از بدگویی به صدراعظم و حتی شخصِ شاه فروگذار نکرد. پس از مرگ ناصرالدینشاه، به وزیر مختاری ایران در رم منصوب شد (۱۳۱۷ق) و تا هنگام مرگش در هفتادوهفتسالگی در همین سِمت بود. طبق وصیتنامهاش، جسد او را سوزاندند. | ملکم در ۱۲۹۵ق به وزیر مختاری ایران در لندن، وین و برلین منصوب شد و در [[برلین، کنگره|کنگرۀ برلین]] شرکت کرد. در سفر سوم شاه به اروپا، وی با پرداخت یک هزار لیره، امتیاز لاتاری در ایران را از شاه گرفت و به مبلغ چهار هزار لیره فروخت. به دنبال این اتفاق، شاه او را از همه سِمتها و القاب دولتی عزل کرد. ملکم نیز دست به انتشار روزنامه فارسی ''[[قانون (نشریه)|قانون]]'' زد و در آن اصول حکومت استبدادی ایران را بهباد انتقاد گرفت و از بدگویی به صدراعظم و حتی شخصِ شاه فروگذار نکرد. پس از مرگ ناصرالدینشاه، به وزیر مختاری ایران در رم منصوب شد (۱۳۱۷ق) و تا هنگام مرگش در هفتادوهفتسالگی در همین سِمت بود. طبق وصیتنامهاش، جسد او را سوزاندند. | ||
زندگی ملکم سراسر با اسرار آمیخته است. گروهی دانش، فضل، کیاست و سیاستمداری او را ستودهاند و بسیاری نیز او را شیاد، طماع، حقهباز و پولپرست نامیدهاند. بههر روی، ملکم به اصول تمدن جدید غربی آشنا بود و رواج و گسترش آن را محتوم و اجتنابناپذیر میدانست و ایرانیان را به اقتباس بدون قید و شرط از آن فرا میخواند، اما برای تبلیغ و پیشبرد نظر خود، چنان وانمود میکرد که همۀ این اصول در اسلام بوده و حتی برگرفته از آن است. آراء و نظرات ملکم خان در رسالات و مقالات او که در ''قانون'' منتشر میشد، مندرج است. وی با بسیاری از آزادیخواهان و تجددخواهان ایرانی مانند آخوندزاده، [[ | زندگی ملکم سراسر با اسرار آمیخته است. گروهی دانش، فضل، کیاست و سیاستمداری او را ستودهاند و بسیاری نیز او را شیاد، طماع، حقهباز و پولپرست نامیدهاند. بههر روی، ملکم به اصول تمدن جدید غربی آشنا بود و رواج و گسترش آن را محتوم و اجتنابناپذیر میدانست و ایرانیان را به اقتباس بدون قید و شرط از آن فرا میخواند، اما برای تبلیغ و پیشبرد نظر خود، چنان وانمود میکرد که همۀ این اصول در اسلام بوده و حتی برگرفته از آن است. آراء و نظرات ملکم خان در رسالات و مقالات او که در ''قانون'' منتشر میشد، مندرج است. وی با بسیاری از آزادیخواهان و تجددخواهان ایرانی مانند آخوندزاده، [[اسدآبادی، سیدجمال الدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)|سید جمالالدین اسدآبادی]] و [[کرمانی، میرزا آقاخان|میرزا آقاخان کرمانی]] مراوده و مکاتبه داشت. یازده رساله وی به کوشش هاشم ربیعزاده با عنوان ''کلیات ملکم'' (تهران، ۱۳۳۵ش)، دوازده رساله دیگر نیز با مقدمه و حواشی [[محیط طباطبایی، محمد (نایین ۱۲۸۱ـ تهران ۱۳۷۱ش)|محیط طباطبایی]] با عنوان ''مجموعۀ آثار ملکم'' (تهران، ۱۳۲۷ش) و همۀ ۲۵ رساله با کوشش حجتالله اصیل با عنوان ''رسالههای میرزا ملکم خان ناظمالدوله'' (تهران، ۱۳۸۱ش) به چاپ رسیدهاند. [[الگار، حامد (۱۹۴۰)|حامد الگار]] کتابی پیرامون زندگی و شخصیت او تألیف کرده است. | ||
<br><!--38405300--> | <br><!--38405300--> | ||
[[رده:تاریخ ایران]] | [[رده:تاریخ ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۳ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۴
مَلْکَم خان، میرزا (جلفای اصفهان ۱۲۴۹ـ رم ۱۳۲۶ق)
میرزا ملکم خان | |
---|---|
زادروز |
جلفای اصفهان ۱۲۴۹ق |
درگذشت | رم ۱۳۲۶ق |
ملیت | ایرانی |
تحصیلات و محل تحصیل | پلی تکنیک پاریس |
شغل و تخصص اصلی | سیاستمدار |
شغل و تخصص های دیگر | روزنامه نگار و نویسنده اصلاح طلب |
لقب | ناظم الملک، ناظم الدوله |
آثار | رساله های میرزا ملکم خان ناظم الدوله (تهران، ۱۳۸۱ش) |
گروه مقاله | تاریخ ایران |
(ملقب به: ناظمالملک و ناظمالدوله) سیاستمدار، نویسـندۀ اصلاحطلب و روزنامهنگار ارمنیتبار ایرانی. پدرش میرزا یعقوب ارمنی بود و به اسلام گروید. دهساله بود که او را به فرانسه فرستادند. در مدرسه ارمنیان و مدرسه پلیتکنیک پاریس درس خواند و در ۱۲۶۸ق به ایران بازگشت و مدتی مترجم مدرسه دارالفنون و وزارت خارجه گردید. در ۱۲۷۳ق مترجم هیئت نمایندگی ایران در پاریس بود.
در پاریس به عضویت لژ فراماسونری گران اوریانت درآمد. در ۱۲۷۶ق، فراموشخانه یا اولین لژ فراماسونری ایران را در تهران دایر کرد که برخی از دولتمردان و روشنفکران بهطور سرّی در آن شرکت میکردند، اما در ۱۲۷۸ق ناصرالدینشاه دستور تعطیلشدن فراموشخانه و تبعید میرزا ملکمخان و پدرش میرزا یعقوب را از ایران صادر کرد.
ملکم به بغداد و بعد به عثمانی رفت و با دختری مسیحی به نام هاتریت -از ارمنیان استانبول- ازدواج کرد و به درخواست او مسیحی شد. در استانبول، با کانونهای تجددخواه ترک ارتباط یافت. در ۱۲۸۸ق، میرزا حسین خان مشیرالدوله، صدراعظم، وی را به سِمت «مستشاری صدارت عُظمی» منصوب کرد و از شاه برای او لقب «ناظمالملک» گرفت و بعدتر، لقب «ناظمالدوله» یافت. در همین زمان، او در انعقاد قرارداد ننگین معروف رویتر (۱۲۸۹ق) شرکت داشت که سروصدای زیادی را در داخل و خارج ایران علیه آن برانگیخت و به عزل مشیرالدوله از صدارت انجامید.
ملکم در ۱۲۹۵ق به وزیر مختاری ایران در لندن، وین و برلین منصوب شد و در کنگرۀ برلین شرکت کرد. در سفر سوم شاه به اروپا، وی با پرداخت یک هزار لیره، امتیاز لاتاری در ایران را از شاه گرفت و به مبلغ چهار هزار لیره فروخت. به دنبال این اتفاق، شاه او را از همه سِمتها و القاب دولتی عزل کرد. ملکم نیز دست به انتشار روزنامه فارسی قانون زد و در آن اصول حکومت استبدادی ایران را بهباد انتقاد گرفت و از بدگویی به صدراعظم و حتی شخصِ شاه فروگذار نکرد. پس از مرگ ناصرالدینشاه، به وزیر مختاری ایران در رم منصوب شد (۱۳۱۷ق) و تا هنگام مرگش در هفتادوهفتسالگی در همین سِمت بود. طبق وصیتنامهاش، جسد او را سوزاندند.
زندگی ملکم سراسر با اسرار آمیخته است. گروهی دانش، فضل، کیاست و سیاستمداری او را ستودهاند و بسیاری نیز او را شیاد، طماع، حقهباز و پولپرست نامیدهاند. بههر روی، ملکم به اصول تمدن جدید غربی آشنا بود و رواج و گسترش آن را محتوم و اجتنابناپذیر میدانست و ایرانیان را به اقتباس بدون قید و شرط از آن فرا میخواند، اما برای تبلیغ و پیشبرد نظر خود، چنان وانمود میکرد که همۀ این اصول در اسلام بوده و حتی برگرفته از آن است. آراء و نظرات ملکم خان در رسالات و مقالات او که در قانون منتشر میشد، مندرج است. وی با بسیاری از آزادیخواهان و تجددخواهان ایرانی مانند آخوندزاده، سید جمالالدین اسدآبادی و میرزا آقاخان کرمانی مراوده و مکاتبه داشت. یازده رساله وی به کوشش هاشم ربیعزاده با عنوان کلیات ملکم (تهران، ۱۳۳۵ش)، دوازده رساله دیگر نیز با مقدمه و حواشی محیط طباطبایی با عنوان مجموعۀ آثار ملکم (تهران، ۱۳۲۷ش) و همۀ ۲۵ رساله با کوشش حجتالله اصیل با عنوان رسالههای میرزا ملکم خان ناظمالدوله (تهران، ۱۳۸۱ش) به چاپ رسیدهاند. حامد الگار کتابی پیرامون زندگی و شخصیت او تألیف کرده است.