اسکندر مقدونی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}(یا: اسکندر کبیر؛ اَلِکساندروس) پادشاه مقدونیه<ref>Macedon | }}(یا: اسکندر کبیر؛ اَلِکساندروس) پادشاه [[مقدونیه]]<ref>Macedon | ||
</ref> (۳۳۶ـ۳۲۳پم) و فاتح امپراتوری هخامنشی. در رأس سپاه نیرومند مقدونیه در ۳۳۶پم یونان را فتح کرد. داریوش سوم، شاه ایران، را در ۳۳۳پم در آسیای صغیر شکست داد، سپس به مصر رفت و اِسکندَریه را بنا نهاد. در ۳۳۱پم ایران را بار دیگر در آشور<ref>Assyria | </ref> (۳۳۶ـ۳۲۳پم) و فاتح امپراتوری هخامنشی. در رأس سپاه نیرومند [[مقدونیه]] در ۳۳۶پم [[یونان]] را فتح کرد. داریوش سوم، شاه ایران، را در ۳۳۳پم در [[آسیای صغیر]] شکست داد، سپس به [[مصر]] رفت و [[اسکندریه|اِسکندَریه]] را بنا نهاد. در ۳۳۱پم ایران را بار دیگر در [[آشور]]<ref>Assyria | ||
</ref> شکست داد، سپس به جانب شرق پیشروی کرد، و در ۳۲۷پم به هند حمله برد. پَنجاب را فتح کرد، | </ref> شکست داد، سپس به جانب شرق پیشروی کرد، و در ۳۲۷پم به [[هند]] حمله برد. [[پنجاب (هند)|پَنجاب]] را فتح کرد، اما شورش سربازان او را وادار به عقبنشینی کرد. اِسکَندَر پسر فیلیپ دوم<ref>King Philip II </ref>، پادشاه مَقدونیه، و ملکۀ اولَمپیاس<ref>Olympias </ref> بود و نزد ارسطوی فیلسوف آموزش دید. در ۳۳۸پم، در مقام فرماندهی سوارهنظام، در [[نبرد خایرونیا]]<ref>Battle of Chaeronea </ref> به شهرت رسید. در ۳۳۶پم در ۲۰سالگی، پس از کشتهشدن فیلیپ دوم، به سلطنت رسید. اگرچه اهالی تِب<ref>Thebes </ref> با سوءاستفاده از غیبت وی، که در شمال غربی میجنگید، شورش کردند، اما او بهسرعت آن شهر را در ۳۳۵پم ویران کرد و بار دیگر اقتدار خود را تحمیل کرد. اسکندر نه تنها ارتشی نیرومند از پدر به ارث برد بلکه نقشههای هجوم به امپراتوری هخامنشی را نیز به چنگ آورد و در ۳۳۴پم از هِلِسپونت<ref>Hellespont </ref> ([[داردانل]]<ref>Dardanelles </ref> کنونی) گذشت و هرگز بازنگشت. در همان سال با پیروزی در رود [[گرانیکوس|گِرانیکوس]]<ref>Granicus</ref> بر آسیای صغیر مسلط شد و سپس، بدون توجه به برتری دریایی ایرانیان، به سمت شرق لشکر کشید و دومین پیروزی خود را در ایسوس<ref> Issus </ref> در پاییز ۳۳۳پم بر داریوش، پادشاه ایران، به دست آورد. پس از محاصرۀ صور<ref>Tyre </ref> و غزه<ref>Gaza</ref> و تصرف آنها، به مصر هجوم برد و زمستان ۳۳۱/۳۳۲پم را آنجا گذراند. در این بین، داریوش سپاهی گران برای نبرد نهایی در گوگمل<ref> Gaugamela </ref>، در اول اکتبر ۳۳۱پم گرد آورد. ولی اسکندر با ۴۷هزار سرباز، او را شکست داد. این پیروزی دروازههای امپراتوری ایران را به روی او گشود، و بابِل، شوش، و تختجمشید به اشغال او درآمدند. قتل داریوش بهدست همراهانش در تابستان ۳۳۰پم به اسکندر امکان داد خود را جانشین قانونی او بخواند. ولی شورشهای گسترده در شمال شرقی، سه سال لشکرکشی، محاصره، و نبردهای شدید را در پی داشت.[[File:11310000.jpg|thumb]]پس از آن در ۳۲۷پم به هند حمله کرد، نزدیک رود هوداسپِس<ref>Hydaspes </ref> ([[جهلوم، شهر|جهلوم]]<ref>Jhelum </ref> کنونی) پیروز شد و به پیشروی به سمت شرق ادامه داد تا نزدیک رود هیفاسیس<ref>Hyphasis </ref> (بئاس کنونی)؛ در آنجا سپاهیان از پیشروی بیشتر امتناع کردند. در بازگشت، هنگامی که به رود [[سند، رود|سِند]]<ref>Indus</ref> رسید، همۀ قبایل مخالف را سرکوب کرد و در ژوئیۀ ۳۲۵پم به دلتای رود رسید. سپس ناوگانش را به سمت غرب فرستاد و خود با عبور از بیابانهای جنوب بلوچستان، در جنوب شرقی ایران، در دسامبر به آنان پیوست. اوایل ۳۲۴پم به شوش بازگشت و در آنجا با دختر داریوش وصلت کرد، که دومین همسرش محسوب میشد. طرحهای دیگر او برای فتوحات بیشتر با مرگش در ژوئن ۳۲۳پم نافرجام ماند. اسکندر رهبری پُرجذبه، باتدبیر، و کاردان بود، ولی در نبوغ او، که بسیار از آن سخن راندهاند، تردید است. باوجود اختلافنظر منابع، ارزیابی شیوههای جنگی او در نبردهای حسابشده دشوار میشود و مشخص نیست آیا روشی که باعث میشد دشمن مواضع خود را ترک کند و مورد حملۀ سوارهنظام قرار گیرد سهوی بود یا عمدی. او همواره میتوانست با اتکا به ارتش نیرومندش از دردسر خلاصی یابد. ارزیابی استراتژی او نیز به همین میزان دشوار است، ولی میتوان گفت که تا پیش از نبرد ایسوس در موضع ضعف قرار داشت و در صورتیکه وقتش را با حمله به مصر تلف نمیکرد با پیشروی به سمت آشور ضرورت نبرد گوگَمَل را ازبین میبُرد. حتی نقشۀ شکست ناوگان ایران با تصرف پایگاههای آنها، که گزافههای فراوانی دربارهاش گفته شده است، شاید از سر ضرورت طراحی شده باشد. درهرحال، ماحصل اینهمه فتوحات چه بود؟ دیدگاههای قدیمی دربارۀ اینکه او به «برادری ابنای بشر» میاندیشید اکنون کاملاً رد شده است، و آنچه باقیمانده کشورگشایی صِرف است. بااینحال، علاقهمندانش همچنان اصرار دارند که اقدامات ضدبشری و بیرحمانۀ اسکندر را نادیده بگیرند. | ||
<br /> | <br /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۶
اِسکندر مقدونی (۳۵۶ـ۳۲۳پم)(Alexander the Great)
اسکندر مقدونی Alexander the Great | |
---|---|
زادروز |
۳۵۶پ م |
درگذشت | ۳۲۳پ م |
ملیت | مقدونی |
نامهای دیگر | اسکندر کبیر |
شغل و تخصص اصلی | فرمانروا و فاتح |
گروه مقاله | تاریخ جهان |
جوایز و افتخارات | فتح امپراتوری هخامنشی |
(یا: اسکندر کبیر؛ اَلِکساندروس) پادشاه مقدونیه[۱] (۳۳۶ـ۳۲۳پم) و فاتح امپراتوری هخامنشی. در رأس سپاه نیرومند مقدونیه در ۳۳۶پم یونان را فتح کرد. داریوش سوم، شاه ایران، را در ۳۳۳پم در آسیای صغیر شکست داد، سپس به مصر رفت و اِسکندَریه را بنا نهاد. در ۳۳۱پم ایران را بار دیگر در آشور[۲] شکست داد، سپس به جانب شرق پیشروی کرد، و در ۳۲۷پم به هند حمله برد. پَنجاب را فتح کرد، اما شورش سربازان او را وادار به عقبنشینی کرد. اِسکَندَر پسر فیلیپ دوم[۳]، پادشاه مَقدونیه، و ملکۀ اولَمپیاس[۴] بود و نزد ارسطوی فیلسوف آموزش دید. در ۳۳۸پم، در مقام فرماندهی سوارهنظام، در نبرد خایرونیا[۵] به شهرت رسید. در ۳۳۶پم در ۲۰سالگی، پس از کشتهشدن فیلیپ دوم، به سلطنت رسید. اگرچه اهالی تِب[۶] با سوءاستفاده از غیبت وی، که در شمال غربی میجنگید، شورش کردند، اما او بهسرعت آن شهر را در ۳۳۵پم ویران کرد و بار دیگر اقتدار خود را تحمیل کرد. اسکندر نه تنها ارتشی نیرومند از پدر به ارث برد بلکه نقشههای هجوم به امپراتوری هخامنشی را نیز به چنگ آورد و در ۳۳۴پم از هِلِسپونت[۷] (داردانل[۸] کنونی) گذشت و هرگز بازنگشت. در همان سال با پیروزی در رود گِرانیکوس[۹] بر آسیای صغیر مسلط شد و سپس، بدون توجه به برتری دریایی ایرانیان، به سمت شرق لشکر کشید و دومین پیروزی خود را در ایسوس[۱۰] در پاییز ۳۳۳پم بر داریوش، پادشاه ایران، به دست آورد. پس از محاصرۀ صور[۱۱] و غزه[۱۲] و تصرف آنها، به مصر هجوم برد و زمستان ۳۳۱/۳۳۲پم را آنجا گذراند. در این بین، داریوش سپاهی گران برای نبرد نهایی در گوگمل[۱۳]، در اول اکتبر ۳۳۱پم گرد آورد. ولی اسکندر با ۴۷هزار سرباز، او را شکست داد. این پیروزی دروازههای امپراتوری ایران را به روی او گشود، و بابِل، شوش، و تختجمشید به اشغال او درآمدند. قتل داریوش بهدست همراهانش در تابستان ۳۳۰پم به اسکندر امکان داد خود را جانشین قانونی او بخواند. ولی شورشهای گسترده در شمال شرقی، سه سال لشکرکشی، محاصره، و نبردهای شدید را در پی داشت.
پس از آن در ۳۲۷پم به هند حمله کرد، نزدیک رود هوداسپِس[۱۴] (جهلوم[۱۵] کنونی) پیروز شد و به پیشروی به سمت شرق ادامه داد تا نزدیک رود هیفاسیس[۱۶] (بئاس کنونی)؛ در آنجا سپاهیان از پیشروی بیشتر امتناع کردند. در بازگشت، هنگامی که به رود سِند[۱۷] رسید، همۀ قبایل مخالف را سرکوب کرد و در ژوئیۀ ۳۲۵پم به دلتای رود رسید. سپس ناوگانش را به سمت غرب فرستاد و خود با عبور از بیابانهای جنوب بلوچستان، در جنوب شرقی ایران، در دسامبر به آنان پیوست. اوایل ۳۲۴پم به شوش بازگشت و در آنجا با دختر داریوش وصلت کرد، که دومین همسرش محسوب میشد. طرحهای دیگر او برای فتوحات بیشتر با مرگش در ژوئن ۳۲۳پم نافرجام ماند. اسکندر رهبری پُرجذبه، باتدبیر، و کاردان بود، ولی در نبوغ او، که بسیار از آن سخن راندهاند، تردید است. باوجود اختلافنظر منابع، ارزیابی شیوههای جنگی او در نبردهای حسابشده دشوار میشود و مشخص نیست آیا روشی که باعث میشد دشمن مواضع خود را ترک کند و مورد حملۀ سوارهنظام قرار گیرد سهوی بود یا عمدی. او همواره میتوانست با اتکا به ارتش نیرومندش از دردسر خلاصی یابد. ارزیابی استراتژی او نیز به همین میزان دشوار است، ولی میتوان گفت که تا پیش از نبرد ایسوس در موضع ضعف قرار داشت و در صورتیکه وقتش را با حمله به مصر تلف نمیکرد با پیشروی به سمت آشور ضرورت نبرد گوگَمَل را ازبین میبُرد. حتی نقشۀ شکست ناوگان ایران با تصرف پایگاههای آنها، که گزافههای فراوانی دربارهاش گفته شده است، شاید از سر ضرورت طراحی شده باشد. درهرحال، ماحصل اینهمه فتوحات چه بود؟ دیدگاههای قدیمی دربارۀ اینکه او به «برادری ابنای بشر» میاندیشید اکنون کاملاً رد شده است، و آنچه باقیمانده کشورگشایی صِرف است. بااینحال، علاقهمندانش همچنان اصرار دارند که اقدامات ضدبشری و بیرحمانۀ اسکندر را نادیده بگیرند.