باقلانی، محمد بن طیب (بصره ۳۲۸ـ بغداد ۴۰۳ق): تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
محمد بن طیب باقِلّانی (بصره ۳۲۸ـ بغداد ۴۰۳ق)<br>(ابوبکر محمد بن طیب بن محمد باقلانی) امام و متکلم اشعری. در زادگاهش علوم رایج روزگار را آموخت. به دعوت عضدالدولۀ دیلمی به شیراز رفت و در مجلس او به مناظره با علمای معتزلی میپرداخت. باقلانی معلم صمصامالدوله، پسر عضدالدوله، شد و ''التَّمهید'' را بهنام وی نوشت. در ۳۶۵ق با عضدالدوله به بغداد رفت و پس از چندی از جانب او به سفارت بیزانس رفت. باقلانی با صاحب بن عباد مناظره داشت. کلام را نزد ابوالحسن باهلی شاگرد ابوالحسن اشعری آموخت. از شاگردان او میتوان از ابوعمران فاسی، ابوذر هروی و ابوعامر واعظ نام برد. وی بیش از هر چیز از اهل سنت دفاع میکرد و مذهب اشعری را روشی مناسب برای دفاع از مواضع اهل سنت میدانست و بر استدلالهای عقلی آن افزود. در فقه پیرو مذهب مالکی بود، با این اوصاف عقاید خاص او مانند اینکه صفت بقاء برای خدا زاید بر ذات نیست، به گفتۀ غزالی موجب گردیده که برخی اشاعره او را تکفیر کنند، از آن جمله ابن حَزم اندلسی (متوفی ۴۵۶ق) است. در کلام، فقه، سیاست و علوم قرآنی صاحب تألیفاتی است. از آثارش:'' الانْصاف فیما یجباِعتقادُه و لایَجوزُ الجَهلُ به'' (بیروت، ۱۳۷۸ق)؛'' کَشفُالاسرار فیالرَّدِ علیالباطنیة''؛ ''هِدایةُالمُستَرشِدین''؛ ''الکتاب الکبیر فیالاُصول''؛'' اِعجازُالقرآن'' (قاهره، ۱۹۵۴)، به انگلیسی ترجمه شده است؛'' الاِنتصار لِلقرآن'' (فرانکفورت، ۱۹۸۴)؛ ''الامامةالصغیر''؛ ''الامامةالکبیر''. | |||
امام و متکلم اشعری. در زادگاهش علوم رایج روزگار را آموخت. به دعوت عضدالدولۀ دیلمی به شیراز رفت و در مجلس او به مناظره با علمای معتزلی میپرداخت. باقلانی معلم صمصامالدوله، پسر عضدالدوله، شد و '' | |||
<br><!--12085000--> | <br><!--12085000--> | ||
[[رده:دین اسلام]] | [[رده:دین اسلام]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۲۳
محمد بن طیب باقِلّانی (بصره ۳۲۸ـ بغداد ۴۰۳ق)
(ابوبکر محمد بن طیب بن محمد باقلانی) امام و متکلم اشعری. در زادگاهش علوم رایج روزگار را آموخت. به دعوت عضدالدولۀ دیلمی به شیراز رفت و در مجلس او به مناظره با علمای معتزلی میپرداخت. باقلانی معلم صمصامالدوله، پسر عضدالدوله، شد و التَّمهید را بهنام وی نوشت. در ۳۶۵ق با عضدالدوله به بغداد رفت و پس از چندی از جانب او به سفارت بیزانس رفت. باقلانی با صاحب بن عباد مناظره داشت. کلام را نزد ابوالحسن باهلی شاگرد ابوالحسن اشعری آموخت. از شاگردان او میتوان از ابوعمران فاسی، ابوذر هروی و ابوعامر واعظ نام برد. وی بیش از هر چیز از اهل سنت دفاع میکرد و مذهب اشعری را روشی مناسب برای دفاع از مواضع اهل سنت میدانست و بر استدلالهای عقلی آن افزود. در فقه پیرو مذهب مالکی بود، با این اوصاف عقاید خاص او مانند اینکه صفت بقاء برای خدا زاید بر ذات نیست، به گفتۀ غزالی موجب گردیده که برخی اشاعره او را تکفیر کنند، از آن جمله ابن حَزم اندلسی (متوفی ۴۵۶ق) است. در کلام، فقه، سیاست و علوم قرآنی صاحب تألیفاتی است. از آثارش: الانْصاف فیما یجباِعتقادُه و لایَجوزُ الجَهلُ به (بیروت، ۱۳۷۸ق)؛ کَشفُالاسرار فیالرَّدِ علیالباطنیة؛ هِدایةُالمُستَرشِدین؛ الکتاب الکبیر فیالاُصول؛ اِعجازُالقرآن (قاهره، ۱۹۵۴)، به انگلیسی ترجمه شده است؛ الاِنتصار لِلقرآن (فرانکفورت، ۱۹۸۴)؛ الامامةالصغیر؛ الامامةالکبیر.