روی شایدر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
|عنوان = روی شایدر
|نام =Roy Scheider
|نام دیگر=
|نام اصلی=
|نام مستعار=
|لقب=
|زادروز=نیوجرسی 10 نوامبر 1932م
|تاریخ مرگ=آرکانزاس 10 فوریه 2008م
|دوره زندگی=
|ملیت=امریکایی
|محل زندگی=
|تحصیلات و محل تحصیل=بازیگری- دانشکده‌های راتگرز (نیوجرسی) و فرانکلین و مارشال (لنکستر پنسیلوانیا)
| شغل و تخصص اصلی =بازیگر
|شغل و تخصص های دیگر=
|سبک =
|مکتب =
|سمت =
|جوایز و افتخارات =
|آثار =نفرین جسد زنده؛ دشنه؛ معمای یک کودک ساقط شده؛ ارتباط فرانسوی؛ کلوت؛ هفت امتیاز؛ شیلا لوین مرده است و در نیویورک زندگی می‌کند؛ آرواره‌ها؛ آرواره‌ها 2؛ این‌طور چیزها؛ زندگی ماشینی باشگاه مردان؛ کوئن و تیت؛ چهارمین جنگ؛ خانۀ روسیه؛ ناهار عریان؛ رومئو خون می‌رود
|خویشاوندان سرشناس =
|گروه مقاله =سینما
|دوره =
|فعالیت‌های مهم =
|رشته =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
}}
[[پرونده:روی شایدر در فیلم آرواره‌ها.jpg|بندانگشتی|روی شایدر در فیلم آرواره‌ها]]
روی شایدر (نیوجرسی 10 نوامبر 1932- آرکانزاس 10 فوریه 2008م) Roy Scheider
روی شایدر (نیوجرسی 10 نوامبر 1932- آرکانزاس 10 فوریه 2008م) Roy Scheider


(نام کامل: روی ریچارد شایدر<ref>Roy Richard Scheider</ref>) بازیگر امریکایی. طی حدود 40 سال فعالیت حرفه‌ای در بیش از 60 فیلم سینمایی و نزدیک به 30 فیلم و مجموعۀ تلویزیونی ایفای نقش کرد. عمدۀ شهرت او به خاطر ایفای نقش اصلی ''آرواره‌ها''<ref>''Jaws''</ref> و ''آرواره‌ها 2''<ref>''Jaws 2''</ref> (ساختۀ استیون اسپیلبرک) در نیمۀ دوم دهۀ 1970 بود. شخصیت سینمایی خاص شایدر مردی است ارزنده، منظم و با اراده‌ای پولادین؛ اما در عین حال با ضعف‌ها و عیب‌های انسانی. او نشان‌دهندۀ تصویری است که تماشاگران چه دوستش داشته باشند و چه نداشته باشند به راحتی می‌توانند با او احساس همانندی کنند. شایدر در فیلم‌هایی مثل ''جادوگر''<ref>''Sorcerer''</ref>، ''این‌طور چیزها''<ref>''All That Jazz''</ref>، ''سکوت شب''<ref>''Still of the Night''</ref>، ''رعد آبی‌رنگ''<ref>''Blue Thunder''</ref> و ''۲۰۱۰''<ref>''2010''</ref>، نمایشگر ضعف و آشفتگی مردانی ماهر و مصمم است که از لحاظ جسمی یا روحی تحت فشار قرار گرفته‌اند. این ضعف و پریشانی که در ''آرواره‌ها'' در قالب هراس این شخصیت از آب به صورت محرک اصلی او عمل می‌کرد در ''آرواره‌ها ۲'' تأثیری مضاعف یافت. یکی از بهترین پرداخت‌های این شخصیت سینمایی در ''آخرین آغوش''<ref>''Last Embrace''</ref> نمود یافته است؛ در قالب شخصیت یک مأمور سیا که در هراس از مرگ در آستانۀ فروپاشی عصبی و نوعی پارانویا قرار می‌گیرد. با این‌همه از نظر بعضی خرده‌گیران، حضور شایدر روی پرده، حتی در دوران اوج کارش در اواسط دههٔ ۱۹۷۰، همواره تحت‌الشعاع حضور بازیگران همراه او بوده است. از نظر فیزیک بازیگری، چهرۀ سرد و سنگی و به‌خصوص بینی شکسته او در تثبیت تصویرش به عنوان یکی از شخصیت‌های خشن و سرسخت سینمای معاصر آمریکا نقش بسزایی داشته‌اند. بینی شکستۀ شایدر یادگار مسابقات مقدماتی مشت‌زنی برای کسب دستکش‌های طلایی در دوران دبیرستان است. او در ۱۹۸۰ در اجرایی از ''خیانت''<ref>''Betrayal''</ref> [[هارولد پینتر (۱۹۳۰ـ۲۰۰۸)|هارولد پینتر]] در برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> ظاهر شد. در تلویزیون نیز او با شروع فعالیتش از میانۀ دهۀ 1950م تا واپسین سال‌ زندگی‌ای‌اش در نزدیک به 30 فیلم تلویزیونی، مستند و مجموعۀ حضور یافت. شایدر پس از چندسال درگیری با نوعی سرطان مغز استخوان، نهایتاً در بیمارستان علوم پزشکی دانشگاه آرکانزاس<ref>University of Arkansas Medical Sciences Hospital</ref> درگذشت.   
(نام کامل: روی ریچارد شایدر<ref>Roy Richard Scheider</ref>) بازیگر امریکایی. طی حدود 40 سال فعالیت حرفه‌ای در بیش از 60 فیلم سینمایی و نزدیک به 30 فیلم و مجموعۀ تلویزیونی ایفای نقش کرد. عمدۀ شهرت او به خاطر ایفای نقش اصلی ''آرواره‌ها''<ref>''Jaws''</ref> و ''آرواره‌ها 2''<ref>''Jaws 2''</ref> (ساختۀ استیون اسپیلبرک) در نیمۀ دوم دهۀ 1970 بود. شخصیت سینمایی خاص شایدر مردی است ارزنده، منظم و با اراده‌ای پولادین؛ اما در عین حال با ضعف‌ها و عیب‌های انسانی. او نشان‌دهندۀ تصویری است که تماشاگران چه دوستش داشته باشند و چه نداشته باشند به راحتی می‌توانند با او احساس همانندی کنند. شایدر در فیلم‌هایی مثل ''جادوگر''<ref>''Sorcerer''</ref>، ''این‌طور چیزها''<ref>''All That Jazz''</ref>، ''سکوت شب''<ref>''Still of the Night''</ref>، ''رعد آبی‌رنگ''<ref>''Blue Thunder''</ref> و ''۲۰۱۰''<ref>''2010''</ref>، نمایشگر ضعف و آشفتگی مردانی ماهر و مصمم است که از لحاظ جسمی یا روحی تحت فشار قرار گرفته‌اند. این ضعف و پریشانی که در ''آرواره‌ها'' در قالب هراس این شخصیت از آب به صورت محرک اصلی او عمل می‌کرد در ''آرواره‌ها ۲'' تأثیری مضاعف یافت. یکی از بهترین پرداخت‌های این شخصیت سینمایی در ''آخرین آغوش''<ref>''Last Embrace''</ref> نمود یافته است؛ در قالب شخصیت یک مأمور سیا که در هراس از مرگ در آستانۀ فروپاشی عصبی و نوعی پارانویا قرار می‌گیرد. با این‌همه از نظر بعضی خرده‌گیران، حضور شایدر روی پرده، حتی در دوران اوج کارش در اواسط دههٔ ۱۹۷۰، همواره تحت‌الشعاع حضور بازیگران همراه او بوده است. از نظر فیزیک بازیگری، چهرۀ سرد و سنگی و به‌خصوص بینی شکسته او در تثبیت تصویرش به عنوان یکی از شخصیت‌های خشن و سرسخت سینمای معاصر آمریکا نقش بسزایی داشته‌اند. بینی شکستۀ شایدر یادگار مسابقات مقدماتی مشت‌زنی برای کسب دستکش‌های طلایی در دوران دبیرستان است. او در ۱۹۸۰ در اجرایی از ''خیانت''<ref>''Betrayal''</ref> [[هارولد پینتر (۱۹۳۰ـ۲۰۰۸)|هارولد پینتر]] در برادوی<ref>Broadway Theatre</ref> ظاهر شد. در تلویزیون نیز او با شروع فعالیتش از میانۀ دهۀ 1950م تا واپسین سال‌ زندگی‌ای‌اش در نزدیک به 30 فیلم تلویزیونی، مستند و مجموعۀ حضور یافت. شایدر پس از چندسال درگیری با نوعی سرطان مغز استخوان، نهایتاً در بیمارستان علوم پزشکی دانشگاه آرکانزاس<ref>University of Arkansas Medical Sciences Hospital</ref> درگذشت.   


شایدر تباری آلمانی - ایرلندی داشت. تحصیلاتش را در دانشکده‌های راتگرز<ref>Rutgers University</ref> (نیوجرسی) و فرانکلین و مارشال<ref>Franklin and Marshall College</ref> (لنکستر پنسیلوانیا) و دوران خدمتش را در نیروی هوایی آمریکا گذراند. با ایفای نقش «مرکوتیو<ref>Mercutio</ref>» در اجرایی از [[رومیو و ژولیت|رومئو و ژولیت]] در جشنواره نمایش‌های شکسپیری نیویورک برای  نخستین بار در سال ۱۹۶۱ روی صحنه رفت و فعالیت‌های تئاتری‌اش را با حضور روی صحنه تئاترهای نیویورک ادامه داد. نخستین حضور سینمایی او در فیلم هراس‌آور کم‌هزینۀ ''نفرین جسد زنده''<ref>The Curse of the Living Corpse</ref> بود که با حضور در نقش‌هایی متنوع مثل گنگستر مافیایی ''دشنه''<ref>''Stiletto''</ref> و بازرگانی نیویورکی که درگیر ماجرایی عاطفی با یک مدل (فی داناوی) می‌شود در ''معمای یک کودک ساقط شده''<ref>''Puzzle of a Downfall Child''</ref>، ادامه یافت. نخستین نقش بزرگ او، «بادی روسو<ref>Buddy Russo</ref>»، پلیس همراه جین هاکمن در ''ارتباط فرانسوی''<ref>''The French Connection''</ref> بود که با همراهی هم یک باند توزیع مواد مخدر را در هم می‌کوبیدند. اگرچه شایدر برای ایفای این نقش نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد، ولی نقش‌آفرینی دیگرش در همان سال به عنوان پاانداز جین فاندا در ''کلوت''<ref>''Klute''</ref> هم به همان اندازه موفق بود. به دنبال موفقیت ''ارتباط فرانسوی'' [[فاکس قرن بیستم]] امکان نخستین حضور شایدر در نقش اول فیلمی را برایش فراهم کرد؛ ''هفت امتیاز''<ref>''The Seven-Ups''</ref> که در آن مجدداً نقش یک پلیس نیویورکی را این بار با نام «بادی مانوچی<ref>Buddy Mannuci</ref>» داشت. در این دوره با وجود تثبیت تصویر سینمایی‌اش به عنوان مردی خشن و عبوس، در ''شیلا لوین مرده است و در نیویورک زندگی می‌کند''<ref>''Sheila Levine Is Dead and Living in New York''</ref> در نقشی کمدی ظاهر شد. با حضور در دو فیلم فرانسوی سوءقصد و مردی مرده است موقعیتی بین‌المللی یافت و با ایفای نقش کلانتر موقر و هراسان از آب ''آرواره‌ها''<ref>''Jaws''</ref> (کلانتر مارتین بادی<ref>Chief Martin Brody</ref>) به شهرت جهانی رسید. تصویر جذابی که از باب فاسی<ref>Bob Fosse</ref> طراح رقص/کارگردان در فیلم خودشرح‌حال‌گونۀ ''این‌طور چیزها'' ارائه داد، نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول را برایش به ارمغان آورد. اگرچه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰، میزان فروش فیلم‌های او سیر نزولی یافت، ولی توانست اعتبار بازیگری‌اش را همچنان حفظ کند و در این میان حضور او در نقش‌هایی مثل یکی از اعضای گروه مردان عاصی از زندگی ماشینی ''باشگاه مردان''<ref>''The Men's Club''</ref>، آدمکش حرفه‌ای پا به سن گذاشته و مجرب ''کوئن و تیت''<ref>''Cohen and Tate''</ref> که با همکار تازه‌کار و خشنش، آدام بالدوین<ref>Adam Baldwin</ref>، درگیری دارد و سرهنگ آمریکایی سرسختی که با همتای روسش درگیر جدالی مرگبار می‌شود در ''چهارمین جنگ''<ref>''The Fourth War''</ref>، در نیل به این مهم بی‌تاثیر نبوده‌اند. در سال‌های بعد نیز با وجود حضور در نقش‌های فرعی و کوتاه مثل جاسوس آمریکایی ''خانۀ روسیه''<ref>''The Russia House''</ref>، روانپزشک شیطان‌صفت ''ناهار عریان''<ref>''Naked Lunch''</ref> و رئیس گنگسترهای از ''رومئو خون می‌رود''<ref>''Romeo Is Bleeding''</ref> تصویر مثبتی را که از او در ذهن هوادارانش بود خدشه‌دار نکرد.  
شایدر تباری آلمانی - ایرلندی داشت. تحصیلاتش را در دانشکده‌های راتگرز<ref>Rutgers University</ref> (نیوجرسی) و فرانکلین و مارشال<ref>Franklin and Marshall College</ref> (لنکستر پنسیلوانیا) و دوران خدمتش را در نیروی هوایی آمریکا گذراند. با ایفای نقش «مرکوتیو<ref>Mercutio</ref>» در اجرایی از [[رومیو و ژولیت|رومئو و ژولیت]] در جشنواره نمایش‌های شکسپیری نیویورک برای  نخستین بار در سال ۱۹۶۱ روی صحنه رفت و فعالیت‌های تئاتری‌اش را با حضور روی صحنه تئاترهای نیویورک ادامه داد. نخستین حضور سینمایی او در فیلم هراس‌آور کم‌هزینۀ ''نفرین جسد زنده''<ref>The Curse of the Living Corpse</ref> بود که با حضور در نقش‌هایی متنوع مثل گنگستر مافیایی ''دشنه''<ref>''Stiletto''</ref> و بازرگانی نیویورکی که درگیر ماجرایی عاطفی با یک مدل (فی داناوی) می‌شود در ''معمای یک کودک ساقط شده''<ref>''Puzzle of a Downfall Child''</ref>، ادامه یافت. نخستین نقش بزرگ او، «بادی روسو<ref>Buddy Russo</ref>»، پلیس همراه جین هاکمن در ''ارتباط فرانسوی''<ref>''The French Connection''</ref> بود که با همراهی هم یک باند توزیع مواد مخدر را در هم می‌کوبیدند. اگرچه شایدر برای ایفای این نقش نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد، ولی نقش‌آفرینی دیگرش در همان سال به عنوان پاانداز جین فاندا در ''کلوت''<ref>''Klute''</ref> هم به همان اندازه موفق بود. به دنبال موفقیت ''ارتباط فرانسوی'' [[فاکس قرن بیستم]] امکان نخستین حضور شایدر در نقش اول فیلمی را برایش فراهم کرد؛ ''هفت امتیاز''<ref>''The Seven-Ups''</ref> که در آن مجدداً نقش یک پلیس نیویورکی را این بار با نام «بادی مانوچی<ref>Buddy Mannuci</ref>» داشت. در این دوره با وجود تثبیت تصویر سینمایی‌اش به عنوان مردی خشن و عبوس، در ''شیلا لوین مرده است و در نیویورک زندگی می‌کند''<ref>''Sheila Levine Is Dead and Living in New York''</ref> در نقشی کمدی ظاهر شد. با حضور در دو فیلم فرانسوی سوءقصد و مردی مرده است موقعیتی بین‌المللی یافت و با ایفای نقش کلانتر موقر و هراسان از آب ''آرواره‌ها''<ref>''Jaws''</ref> (کلانتر مارتین بادی<ref>Chief Martin Brody</ref>) به شهرت جهانی رسید. تصویر جذابی که از باب فاسی<ref>Bob Fosse</ref> طراح رقص/کارگردان در فیلم خودشرح‌حال‌گونۀ ''این‌طور چیزها'' ارائه داد، نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول را برایش به ارمغان آورد. اگرچه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰، میزان فروش فیلم‌های او سیر نزولی یافت، ولی توانست اعتبار بازیگری‌اش را همچنان حفظ کند و در این میان حضور او در نقش‌هایی مثل یکی از اعضای گروه مردان عاصی از زندگی ماشینی ''باشگاه مردان''<ref>''The Men's Club''</ref>، آدمکش حرفه‌ای پا به سن گذاشته و مجرب ''کوئن و تیت''<ref>''Cohen and Tate''</ref> که با همکار تازه‌کار و خشنش، آدام بالدوین<ref>Adam Baldwin</ref>، درگیری دارد و سرهنگ آمریکایی سرسختی که با همتای روسش درگیر جدالی مرگبار می‌شود در ''چهارمین جنگ''<ref>''The Fourth War''</ref>، در نیل به این مهم بی‌تاثیر نبوده‌اند. در سال‌های بعد نیز با وجود حضور در نقش‌های فرعی و کوتاه مثل جاسوس آمریکایی ''خانۀ روسیه''<ref>''The Russia House''</ref>، روانپزشک شیطان‌صفت ''ناهار عریان''<ref>''Naked Lunch''</ref> و رئیس گنگسترهای از ''رومئو خون می‌رود''<ref>''Romeo Is Bleeding''</ref> تصویر مثبتی را که از او در ذهن هوادارانش بود خدشه‌دار نکرد.
 
 
'''برخی دیگر از آثار سینمایی'''
 
* ''جنگ خوب''<ref>''The Good War''</ref> (2002)
* ''حکم شهروندی''<ref>''Citizen Verdict''</ref> (2003)
* ''مار قرمز''<ref>''Red Serpent''</ref> (2003)
* ''دراکولا ۳: میراث''<ref>''Dracula III: Legacy''</ref> (2005)
* ''شاعر''<ref>''The Poet''</ref> (2007)
* ''ماه عسل تاریک''<ref>''Dark Honeymoon''</ref> (2008)
* ''صلیب آهنین''<ref>''Beautiful Blue Eyes''</ref> (2009)
----
----
<references />
<references />
[[رده:سینما]]
[[رده:سینما]]
[[رده:جهان - اشخاص]]
[[رده:جهان - اشخاص]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۵:۴۵

روی شایدر
Roy Scheider
زادروز نیوجرسی 10 نوامبر 1932م
درگذشت آرکانزاس 10 فوریه 2008م
ملیت امریکایی
تحصیلات و محل تحصیل بازیگری- دانشکده‌های راتگرز (نیوجرسی) و فرانکلین و مارشال (لنکستر پنسیلوانیا)
شغل و تخصص اصلی بازیگر
آثار نفرین جسد زنده؛ دشنه؛ معمای یک کودک ساقط شده؛ ارتباط فرانسوی؛ کلوت؛ هفت امتیاز؛ شیلا لوین مرده است و در نیویورک زندگی می‌کند؛ آرواره‌ها؛ آرواره‌ها 2؛ این‌طور چیزها؛ زندگی ماشینی باشگاه مردان؛ کوئن و تیت؛ چهارمین جنگ؛ خانۀ روسیه؛ ناهار عریان؛ رومئو خون می‌رود
گروه مقاله سینما
روی شایدر در فیلم آرواره‌ها

روی شایدر (نیوجرسی 10 نوامبر 1932- آرکانزاس 10 فوریه 2008م) Roy Scheider

(نام کامل: روی ریچارد شایدر[۱]) بازیگر امریکایی. طی حدود 40 سال فعالیت حرفه‌ای در بیش از 60 فیلم سینمایی و نزدیک به 30 فیلم و مجموعۀ تلویزیونی ایفای نقش کرد. عمدۀ شهرت او به خاطر ایفای نقش اصلی آرواره‌ها[۲] و آرواره‌ها 2[۳] (ساختۀ استیون اسپیلبرک) در نیمۀ دوم دهۀ 1970 بود. شخصیت سینمایی خاص شایدر مردی است ارزنده، منظم و با اراده‌ای پولادین؛ اما در عین حال با ضعف‌ها و عیب‌های انسانی. او نشان‌دهندۀ تصویری است که تماشاگران چه دوستش داشته باشند و چه نداشته باشند به راحتی می‌توانند با او احساس همانندی کنند. شایدر در فیلم‌هایی مثل جادوگر[۴]، این‌طور چیزها[۵]، سکوت شب[۶]، رعد آبی‌رنگ[۷] و ۲۰۱۰[۸]، نمایشگر ضعف و آشفتگی مردانی ماهر و مصمم است که از لحاظ جسمی یا روحی تحت فشار قرار گرفته‌اند. این ضعف و پریشانی که در آرواره‌ها در قالب هراس این شخصیت از آب به صورت محرک اصلی او عمل می‌کرد در آرواره‌ها ۲ تأثیری مضاعف یافت. یکی از بهترین پرداخت‌های این شخصیت سینمایی در آخرین آغوش[۹] نمود یافته است؛ در قالب شخصیت یک مأمور سیا که در هراس از مرگ در آستانۀ فروپاشی عصبی و نوعی پارانویا قرار می‌گیرد. با این‌همه از نظر بعضی خرده‌گیران، حضور شایدر روی پرده، حتی در دوران اوج کارش در اواسط دههٔ ۱۹۷۰، همواره تحت‌الشعاع حضور بازیگران همراه او بوده است. از نظر فیزیک بازیگری، چهرۀ سرد و سنگی و به‌خصوص بینی شکسته او در تثبیت تصویرش به عنوان یکی از شخصیت‌های خشن و سرسخت سینمای معاصر آمریکا نقش بسزایی داشته‌اند. بینی شکستۀ شایدر یادگار مسابقات مقدماتی مشت‌زنی برای کسب دستکش‌های طلایی در دوران دبیرستان است. او در ۱۹۸۰ در اجرایی از خیانت[۱۰] هارولد پینتر در برادوی[۱۱] ظاهر شد. در تلویزیون نیز او با شروع فعالیتش از میانۀ دهۀ 1950م تا واپسین سال‌ زندگی‌ای‌اش در نزدیک به 30 فیلم تلویزیونی، مستند و مجموعۀ حضور یافت. شایدر پس از چندسال درگیری با نوعی سرطان مغز استخوان، نهایتاً در بیمارستان علوم پزشکی دانشگاه آرکانزاس[۱۲] درگذشت.

شایدر تباری آلمانی - ایرلندی داشت. تحصیلاتش را در دانشکده‌های راتگرز[۱۳] (نیوجرسی) و فرانکلین و مارشال[۱۴] (لنکستر پنسیلوانیا) و دوران خدمتش را در نیروی هوایی آمریکا گذراند. با ایفای نقش «مرکوتیو[۱۵]» در اجرایی از رومئو و ژولیت در جشنواره نمایش‌های شکسپیری نیویورک برای  نخستین بار در سال ۱۹۶۱ روی صحنه رفت و فعالیت‌های تئاتری‌اش را با حضور روی صحنه تئاترهای نیویورک ادامه داد. نخستین حضور سینمایی او در فیلم هراس‌آور کم‌هزینۀ نفرین جسد زنده[۱۶] بود که با حضور در نقش‌هایی متنوع مثل گنگستر مافیایی دشنه[۱۷] و بازرگانی نیویورکی که درگیر ماجرایی عاطفی با یک مدل (فی داناوی) می‌شود در معمای یک کودک ساقط شده[۱۸]، ادامه یافت. نخستین نقش بزرگ او، «بادی روسو[۱۹]»، پلیس همراه جین هاکمن در ارتباط فرانسوی[۲۰] بود که با همراهی هم یک باند توزیع مواد مخدر را در هم می‌کوبیدند. اگرچه شایدر برای ایفای این نقش نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش دوم شد، ولی نقش‌آفرینی دیگرش در همان سال به عنوان پاانداز جین فاندا در کلوت[۲۱] هم به همان اندازه موفق بود. به دنبال موفقیت ارتباط فرانسوی فاکس قرن بیستم امکان نخستین حضور شایدر در نقش اول فیلمی را برایش فراهم کرد؛ هفت امتیاز[۲۲] که در آن مجدداً نقش یک پلیس نیویورکی را این بار با نام «بادی مانوچی[۲۳]» داشت. در این دوره با وجود تثبیت تصویر سینمایی‌اش به عنوان مردی خشن و عبوس، در شیلا لوین مرده است و در نیویورک زندگی می‌کند[۲۴] در نقشی کمدی ظاهر شد. با حضور در دو فیلم فرانسوی سوءقصد و مردی مرده است موقعیتی بین‌المللی یافت و با ایفای نقش کلانتر موقر و هراسان از آب آرواره‌ها[۲۵] (کلانتر مارتین بادی[۲۶]) به شهرت جهانی رسید. تصویر جذابی که از باب فاسی[۲۷] طراح رقص/کارگردان در فیلم خودشرح‌حال‌گونۀ این‌طور چیزها ارائه داد، نامزدی دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول را برایش به ارمغان آورد. اگرچه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰، میزان فروش فیلم‌های او سیر نزولی یافت، ولی توانست اعتبار بازیگری‌اش را همچنان حفظ کند و در این میان حضور او در نقش‌هایی مثل یکی از اعضای گروه مردان عاصی از زندگی ماشینی باشگاه مردان[۲۸]، آدمکش حرفه‌ای پا به سن گذاشته و مجرب کوئن و تیت[۲۹] که با همکار تازه‌کار و خشنش، آدام بالدوین[۳۰]، درگیری دارد و سرهنگ آمریکایی سرسختی که با همتای روسش درگیر جدالی مرگبار می‌شود در چهارمین جنگ[۳۱]، در نیل به این مهم بی‌تاثیر نبوده‌اند. در سال‌های بعد نیز با وجود حضور در نقش‌های فرعی و کوتاه مثل جاسوس آمریکایی خانۀ روسیه[۳۲]، روانپزشک شیطان‌صفت ناهار عریان[۳۳] و رئیس گنگسترهای از رومئو خون می‌رود[۳۴] تصویر مثبتی را که از او در ذهن هوادارانش بود خدشه‌دار نکرد.


برخی دیگر از آثار سینمایی

  • جنگ خوب[۳۵] (2002)
  • حکم شهروندی[۳۶] (2003)
  • مار قرمز[۳۷] (2003)
  • دراکولا ۳: میراث[۳۸] (2005)
  • شاعر[۳۹] (2007)
  • ماه عسل تاریک[۴۰] (2008)
  • صلیب آهنین[۴۱] (2009)

  1. Roy Richard Scheider
  2. Jaws
  3. Jaws 2
  4. Sorcerer
  5. All That Jazz
  6. Still of the Night
  7. Blue Thunder
  8. 2010
  9. Last Embrace
  10. Betrayal
  11. Broadway Theatre
  12. University of Arkansas Medical Sciences Hospital
  13. Rutgers University
  14. Franklin and Marshall College
  15. Mercutio
  16. The Curse of the Living Corpse
  17. Stiletto
  18. Puzzle of a Downfall Child
  19. Buddy Russo
  20. The French Connection
  21. Klute
  22. The Seven-Ups
  23. Buddy Mannuci
  24. Sheila Levine Is Dead and Living in New York
  25. Jaws
  26. Chief Martin Brody
  27. Bob Fosse
  28. The Men's Club
  29. Cohen and Tate
  30. Adam Baldwin
  31. The Fourth War
  32. The Russia House
  33. Naked Lunch
  34. Romeo Is Bleeding
  35. The Good War
  36. Citizen Verdict
  37. Red Serpent
  38. Dracula III: Legacy
  39. The Poet
  40. Dark Honeymoon
  41. Beautiful Blue Eyes