گلدی هاون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۷: | خط ۷: | ||
جوهر سادگی و خامی شاعرانۀ این موطلایی مشهور در مجموعۀ تلویزیونی ''بگو بخند''، به کاملترین شکلی متجلی شده بود. این برنامۀ تلویزیونی به خاطر کشف شخصیتهای کمیکِ تازهنفس و عرضۀ آنان در چارچوبی شبیه روابط خانوادگی شهرت داشت. هاون به عنوان رقصنده وارد گروه شد، ولی چند جملهای هم باید ادا میکرد و هنگام این کار قابلیتی کمیک را نشان داد که آموزشهای پدرانۀ مردانِ مسنترِ حاضر در نمایش آن را مطبوعتر میکرد. او آداب مرسوم و احمقانۀ تلویزیون را برهم میزد و از معدود کسانی بود که حالت آماتور رسانه را به فراست دریافت. خونسرد بود، نگرانی نشان نمیداد و وقاری دلپذیر داشت. بهراحتی میتوانست میان دخترک شیطان و وسوسهگر و خانمی شنگول پل بزند. تا سالها او همچنان ظریف و گیرا بود. مهربانی از صدای زیر و بچگانه و دهان کودکانهاش میبارید و چشمهای درشتش انگار چشمهای [[لولیتا]]<ref>Lolita</ref> بودند. فیلمهایش مجموعۀ غریبی به نظر میرسند: در ''گل کاکتوس'' میکوشد با شور و حرارتش به یک کمدی یکنواخت روح ببخشد؛ با [[سلرز، پیتر (۱۹۲۵ـ۱۹۸۰)|پیتر سلرز]] در ''دختری در سوپ من است''<ref>''There's a Girl in My Soup''</ref> (1970م) همبازی شد و همکار [[بیتی، وارن (۱۹۳۷)|وارن بیتی]] در سرقت یکمیلیون دلاری فیلم ''دلارها''<ref>''$/ Dollars''</ref> (1971م) بود؛ در نقش دختری که دلباختۀ مرد جوان نابینایی میشود در ''پروانهها آزادند''<ref>''Butterflies Are Free''</ref> (1972م) بسیار خندهدار و گیرا بود؛ اما این [[اسپیلبرگ، استیون (۱۹۴۷)|استیون اسپیلبرگ]] بود که بهترین نقش کارنامهاش را به او داد: در ''شوگرلند اکسپرس''<ref>''The Sugarland Express''</ref> (1974م) در نقش زن کمهوشی که مصمم است شوهرش را از زندان برهاند تا بهاتفاق بتوانند بچهشان را نگه دارند و مانع سپرده شدن او برای فرزندخواندگی شوند. او همچنان چاشنی اصلی شماری از کمدیها بود: مشتری و محبوبۀ بيتیِ آرایشگر در ''شامپو''<ref>''Shampoo''</ref> (1975م)؛ خوانندۀ کافه و زوج جورج سیگال<ref>George Segal</ref> در هجویۀ وسترنِ ''دوشس و روباه درتواتر''<ref>''The Duchess and the Dirtwater Fox''</ref> (1976م)؛ و با چوی چیس<ref>Chevy Chase</ref> در کمدی/تریلرِ ''حقهبازی''<ref>''Foul Play''</ref> (1978م) همبازی شد و موفقیتشان باعث شد تا دوباره در ''مثل روزهای قدیم بهنظر میرسد''<ref><bdi>''Seems Like Old Times''</bdi></ref> (1980م) در کنار هم قرار گیرند. اوج اقبال او با ''سرباز بنجامین'' پیش آمد که در آن دختری بود که به ارتش ملحق میشد. فیلم بیش از 100میلیون دلار فروش کرد و هاون را صاحب قدرت و ثروت تازهای ساخت. فیلم ''شیفت بعدازظهر''<ref><bdi>''Swing Shift''</bdi></ref> (1984م) را تهیه کرد، از چنگ [[دمی، جاناتان (۱۹۴۴)|جاناتان دمی]] درآورد و آن را تغییر داد؛ طوری که به ضرر فیلم تمام شد. در این فیلم سعی کرده بود در نقش زنی که کنار دیگر زنان، در زمان [[جنگ جهانی دوم]]، به کار ساختن جنگندههای بمبافکن مشغول است، چهرۀ متفاوتی از خود نشان بدهد و تغییر تدریجیاش از زن خانهدار متوسط به زن آزاد و عاشقپیشه جالب توجه بود. نقشهایش پس از این کمکم تکراری به نظر میرسیدند و به نظر میرسید چندان گزینشگر قابلی در مورد فیلمهایش نیست: ''پروتکل''<ref>''Protocol''</ref> (1984م)، ''گربههای وحشی''<ref>''Wildcats''</ref> (1986م)، ''پرندهای روی سیم''<ref>''Bird on a Wire''</ref> (1990م) که پس از یک وقفۀ سهساله در پی موفقیت ''سرباز بنجامین'' بدان روی آورد، و ''فریبخورده''<ref>''Deceived''</ref> (1991م) از جملۀ این فیلمها بودند. با اینحال توانست قراردادی بلندمدت برای تهیهکنندگی با هالیوود پیکچرز<ref>Hollywood Pictures</ref> ببندد که نتیجهاش نقش مادر رهاشده از سوی یک سرباز قدیمی جنگ [[ویتنام]] در ''کریسکراس''<ref><bdi>CrissCross</bdi></ref> (1992م)، یک دروغگوی بالفطره در ''خانهنشین''<ref>''Housesitter''</ref> (1992م)، و دشمن کینهتوزِ [[استریپ، مریل (۱۹۴۹)|مریل استریپ]] و در کنار آن جلوهای از مکر و زیادهروی زنانه در ''مرگ برازندۀ اوست''<ref>''Death Becomes Her''</ref> (1992م) بودند. | جوهر سادگی و خامی شاعرانۀ این موطلایی مشهور در مجموعۀ تلویزیونی ''بگو بخند''، به کاملترین شکلی متجلی شده بود. این برنامۀ تلویزیونی به خاطر کشف شخصیتهای کمیکِ تازهنفس و عرضۀ آنان در چارچوبی شبیه روابط خانوادگی شهرت داشت. هاون به عنوان رقصنده وارد گروه شد، ولی چند جملهای هم باید ادا میکرد و هنگام این کار قابلیتی کمیک را نشان داد که آموزشهای پدرانۀ مردانِ مسنترِ حاضر در نمایش آن را مطبوعتر میکرد. او آداب مرسوم و احمقانۀ تلویزیون را برهم میزد و از معدود کسانی بود که حالت آماتور رسانه را به فراست دریافت. خونسرد بود، نگرانی نشان نمیداد و وقاری دلپذیر داشت. بهراحتی میتوانست میان دخترک شیطان و وسوسهگر و خانمی شنگول پل بزند. تا سالها او همچنان ظریف و گیرا بود. مهربانی از صدای زیر و بچگانه و دهان کودکانهاش میبارید و چشمهای درشتش انگار چشمهای [[لولیتا]]<ref>Lolita</ref> بودند. فیلمهایش مجموعۀ غریبی به نظر میرسند: در ''گل کاکتوس'' میکوشد با شور و حرارتش به یک کمدی یکنواخت روح ببخشد؛ با [[سلرز، پیتر (۱۹۲۵ـ۱۹۸۰)|پیتر سلرز]] در ''دختری در سوپ من است''<ref>''There's a Girl in My Soup''</ref> (1970م) همبازی شد و همکار [[بیتی، وارن (۱۹۳۷)|وارن بیتی]] در سرقت یکمیلیون دلاری فیلم ''دلارها''<ref>''$/ Dollars''</ref> (1971م) بود؛ در نقش دختری که دلباختۀ مرد جوان نابینایی میشود در ''پروانهها آزادند''<ref>''Butterflies Are Free''</ref> (1972م) بسیار خندهدار و گیرا بود؛ اما این [[اسپیلبرگ، استیون (۱۹۴۷)|استیون اسپیلبرگ]] بود که بهترین نقش کارنامهاش را به او داد: در ''شوگرلند اکسپرس''<ref>''The Sugarland Express''</ref> (1974م) در نقش زن کمهوشی که مصمم است شوهرش را از زندان برهاند تا بهاتفاق بتوانند بچهشان را نگه دارند و مانع سپرده شدن او برای فرزندخواندگی شوند. او همچنان چاشنی اصلی شماری از کمدیها بود: مشتری و محبوبۀ بيتیِ آرایشگر در ''شامپو''<ref>''Shampoo''</ref> (1975م)؛ خوانندۀ کافه و زوج جورج سیگال<ref>George Segal</ref> در هجویۀ وسترنِ ''دوشس و روباه درتواتر''<ref>''The Duchess and the Dirtwater Fox''</ref> (1976م)؛ و با چوی چیس<ref>Chevy Chase</ref> در کمدی/تریلرِ ''حقهبازی''<ref>''Foul Play''</ref> (1978م) همبازی شد و موفقیتشان باعث شد تا دوباره در ''مثل روزهای قدیم بهنظر میرسد''<ref><bdi>''Seems Like Old Times''</bdi></ref> (1980م) در کنار هم قرار گیرند. اوج اقبال او با ''سرباز بنجامین'' پیش آمد که در آن دختری بود که به ارتش ملحق میشد. فیلم بیش از 100میلیون دلار فروش کرد و هاون را صاحب قدرت و ثروت تازهای ساخت. فیلم ''شیفت بعدازظهر''<ref><bdi>''Swing Shift''</bdi></ref> (1984م) را تهیه کرد، از چنگ [[دمی، جاناتان (۱۹۴۴)|جاناتان دمی]] درآورد و آن را تغییر داد؛ طوری که به ضرر فیلم تمام شد. در این فیلم سعی کرده بود در نقش زنی که کنار دیگر زنان، در زمان [[جنگ جهانی دوم]]، به کار ساختن جنگندههای بمبافکن مشغول است، چهرۀ متفاوتی از خود نشان بدهد و تغییر تدریجیاش از زن خانهدار متوسط به زن آزاد و عاشقپیشه جالب توجه بود. نقشهایش پس از این کمکم تکراری به نظر میرسیدند و به نظر میرسید چندان گزینشگر قابلی در مورد فیلمهایش نیست: ''پروتکل''<ref>''Protocol''</ref> (1984م)، ''گربههای وحشی''<ref>''Wildcats''</ref> (1986م)، ''پرندهای روی سیم''<ref>''Bird on a Wire''</ref> (1990م) که پس از یک وقفۀ سهساله در پی موفقیت ''سرباز بنجامین'' بدان روی آورد، و ''فریبخورده''<ref>''Deceived''</ref> (1991م) از جملۀ این فیلمها بودند. با اینحال توانست قراردادی بلندمدت برای تهیهکنندگی با هالیوود پیکچرز<ref>Hollywood Pictures</ref> ببندد که نتیجهاش نقش مادر رهاشده از سوی یک سرباز قدیمی جنگ [[ویتنام]] در ''کریسکراس''<ref><bdi>CrissCross</bdi></ref> (1992م)، یک دروغگوی بالفطره در ''خانهنشین''<ref>''Housesitter''</ref> (1992م)، و دشمن کینهتوزِ [[استریپ، مریل (۱۹۴۹)|مریل استریپ]] و در کنار آن جلوهای از مکر و زیادهروی زنانه در ''مرگ برازندۀ اوست''<ref>''Death Becomes Her''</ref> (1992م) بودند. | ||
از '''فیلمهای بعدی''' اوست: | از '''فیلمهای بعدی''' اوست: | ||
---- | ---- | ||