Automoderated users، رباتها، دیوانسالاران، checkuser، مدیران رابط کاربری، moderation، Moderators، پنهانگران، مدیران، userexport، سرویراستار
۴۶٬۶۱۱
ویرایش
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
تراژِدی (tragedy) | تراژِدی (tragedy) | ||
در تئاتر، تراژدی نمایشی با مضمون جدی است که در آن شخصیتی معمولاً با فاجعهای روبهرو میشود که ثمرۀ ضعفهای شخصی او و یا حاصل شرایطی است که از اختیارش بیرون است. از نظر تاریخی، نگرۀ کلاسیک تراژدی، بهگونهای که تراژدینویسان یونانی ـ [[آیسخولوس]]<ref>Aeschylus</ref>، [[ | در تئاتر، تراژدی نمایشی با مضمون جدی است که در آن شخصیتی معمولاً با فاجعهای روبهرو میشود که ثمرۀ ضعفهای شخصی او و یا حاصل شرایطی است که از اختیارش بیرون است. از نظر تاریخی، نگرۀ کلاسیک تراژدی، بهگونهای که تراژدینویسان یونانی ـ [[آیسخولوس]]<ref>Aeschylus</ref>، [[ائوریپیدس]]<ref>Euripides </ref>، [[سوفوکلس]]<ref>Sophocles </ref>- و همچنین [[سنکا|سِنِکا]]<ref>Seneca </ref>، تراژدینویس رومی، بیان کردند در سنت نمایشی غرب حاکم بوده است. | ||
تراژدیهای [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]]<ref>Shakespeare </ref> و معاصرانش به این گرایش دارند که توان بالقوۀ تلفشده را مثلاً در قدرت یک شخص (''[[مکبث (ح 1005ـ1057م)|مکبث]]''<ref>''Macbeth'' </ref>، | تراژدیهای [[شکسپیر، ویلیام (۱۵۶۴ـ ۱۶۱۶)|شکسپیر]]<ref>Shakespeare </ref> و معاصرانش به این گرایش دارند که توان بالقوۀ تلفشده را مثلاً در قدرت یک شخص (''[[مکبث (ح 1005ـ1057م)|مکبث]]''<ref>''Macbeth'' </ref>، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶م؛ ''[[شاه لیر]]''<ref>''King Lear'' </ref>، ۱۶۰۵ـ۱۶۰۶م) یا در عشق (''[[رومئو و ژولیت]]''<ref>''Romeo and Juliet'' </ref>، ۱۵۹۴ـ۱۵۹۵م؛ ''[[اتللو|اُتللو]]''<ref>''Othello'' </ref>، ۱۶۰۴ـ۱۶۰۵م) درگیر سازند. در اواخر قرن ۱۹ و قرن ۲۰م این مفهوم را رد کردهاند، که شخصیت تراژیک باید فردی والامرتبه، و سرگذشت او به سبک منظوم فاخری نوشته شده باشد. این امر، از جهات مختلف، بازتابی از دگرگونی اجتماعی است. نمایشنامههای [[ایبسن، هنریک (۱۸۲۸ـ۱۹۰۶)|ایبسن]]<ref>Ibsen </ref>، نویسنده نروژی، چگونگی نابودشدن زندگی طبقۀ متوسط را ترسیم میکنند، در حالیکه [[یوجین اونیل]]<ref>Eugene O’Neill </ref>، [[تنسی ویلیامز]]<ref>Tennessee Williams </ref>، و [[آرتور میلر]]<ref>Arthur Miller </ref>، نمایشنویسان امریکایی، و جان آزبورن<ref>John Osborne </ref> انگلیسی به ترسیم قهرمانان مرد و زن تراژیک راستین طبقۀ کارگر میپردازند. تئاتر حماسی [[برتولت برشت|برشت]]<ref>Brecht's epic theatre</ref>، نمایشنامهنویس آلمانی، که در آن اَعمال زشت صاحبان زر و زور، زندگی عوام بیگناه را به فساد و تباهی میکشند، بر بسیاری از این تراژدیهای اعتراض<ref>tragedies of protest </ref> پیشی میگیرد که دلمشغولیهای آنان، هنر نمایش و نثر [[اکسپرسیونیسم (هنر)|اکسپرسیونیسم]]<ref>expressionism </ref> اوایل قرن ۲۰م را انعکاس میبخشند. | ||
| خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
نگرۀ تراژدی یونان را [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]] متحول کرد، اما این سبکِ سنکای رومی (که آثارش احتمالاً به قصد خواندن نوشته شدهاند تا اجرا) بود که در تراژدیهای الیزابتی<ref>Elizabethan tragedy </ref> [[مارلو، کریستوفر (۱۵۶۴ـ۱۵۹۳)|مارلو]]<ref>Marlowe </ref> و شکسپیر، دو نمایشنامهنویس انگلیسی، تأثیر گذاشت. تراژدی کلاسیک فرانسوی تحت نفوذِ آثار سنکا و تفسیرهای ارسطو تحول یافت، همان کسی که نظریۀ سه وحدت زمان، مکان و موضوع را پدید آورد و [[راسین، ژان باپتیست (۱۶۳۹ـ۱۶۹۹)|راسین]]<ref>Racine </ref>، یکی از بزرگترین نمایندگانش، آن را رعایت میکرد. در آلمان، تراژدیهای [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|گوته]]<ref>Goethe </ref> و [[شیلر، یوهان (۱۷۵۹ـ۱۸۰۵)|شیلر]]<ref>Schiller </ref> به ملودرام مبالغهآمیز<ref>exaggerated melodrama </ref> انجامید (اشتورم اوند درانگ<ref>Sturm und Drang </ref>)، که جای تراژدی ناب<ref>pure tragedy </ref> را گرفت. منظور تراژدی همواره آن بود که تأثیری سودمند بر تماشاگران خود بگذارد. کاتارسیس کلاسیک<ref>classical catharsis </ref> (تجربۀ پالایش عاطفی تماشاگر هنگام تماشای تراژدی) جای خود را به مفهوم بیگانهسازی<ref>concept of alienation </ref> برشت<ref>Brecht</ref> سپرد که تماشاگر در آن به لحاظ فکری (برخلاف عاطفی) درگیر میشود. باور برشت آن بود که تماشاگر عاطفی آنچه را اتفاق میافتد بهناچار میپذیرد، در صورتیکه باید خشمگین شوند و سالن تئاتر را با این فکر ترک کنند که جلوی وقوع دوبارۀ چنین مصیبتهایی را بگیرند. بهرغم تقسیمبندی کلی تراژدیها به کلاسیک (که به شخصیتهای والا میپرداخت) و جدید (که به آدمهای معمولی میپردازد)، [[ژانر]] (گونه)ای منطقی، ولی کمتر معروف، از تراژدی وجود داشته که به رویدادهای مُعاصر پرداخته است. حتی تئاتر الیزابتی<ref>Elizabethan theatre </ref> نیز آثاری را برروی صحنه میآورد که از رویدادهای معاصر خود الهام گرفته بود. [[پیسکاتور، اروین (۱۸۹۳ـ ۱۹۶۶)|پیسکاتور]]<ref>Piscator</ref>، نمایشنامهنویس آلمانی، کشمکشهای سیاسی موجود در آلمانِ بین جنگهای جهانی اول و دوم را بهنمایش درآورد. بدینسان، اینگونۀ نمایشی از نمایش صرفاً عاطفی بهسوی عرصۀ تبلیغات و تهییج سیاسی مردم حرکت کرد. | نگرۀ تراژدی یونان را [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]] متحول کرد، اما این سبکِ سنکای رومی (که آثارش احتمالاً به قصد خواندن نوشته شدهاند تا اجرا) بود که در تراژدیهای الیزابتی<ref>Elizabethan tragedy </ref> [[مارلو، کریستوفر (۱۵۶۴ـ۱۵۹۳)|مارلو]]<ref>Marlowe </ref> و شکسپیر، دو نمایشنامهنویس انگلیسی، تأثیر گذاشت. تراژدی کلاسیک فرانسوی تحت نفوذِ آثار سنکا و تفسیرهای ارسطو تحول یافت، همان کسی که نظریۀ سه وحدت زمان، مکان و موضوع را پدید آورد و [[راسین، ژان باپتیست (۱۶۳۹ـ۱۶۹۹)|راسین]]<ref>Racine </ref>، یکی از بزرگترین نمایندگانش، آن را رعایت میکرد. در آلمان، تراژدیهای [[گوته، یوهان ولفگانگ فون (۱۷۴۹ـ۱۸۳۲)|گوته]]<ref>Goethe </ref> و [[شیلر، یوهان (۱۷۵۹ـ۱۸۰۵)|شیلر]]<ref>Schiller </ref> به ملودرام مبالغهآمیز<ref>exaggerated melodrama </ref> انجامید (اشتورم اوند درانگ<ref>Sturm und Drang </ref>)، که جای تراژدی ناب<ref>pure tragedy </ref> را گرفت. منظور تراژدی همواره آن بود که تأثیری سودمند بر تماشاگران خود بگذارد. کاتارسیس کلاسیک<ref>classical catharsis </ref> (تجربۀ پالایش عاطفی تماشاگر هنگام تماشای تراژدی) جای خود را به مفهوم بیگانهسازی<ref>concept of alienation </ref> برشت<ref>Brecht</ref> سپرد که تماشاگر در آن به لحاظ فکری (برخلاف عاطفی) درگیر میشود. باور برشت آن بود که تماشاگر عاطفی آنچه را اتفاق میافتد بهناچار میپذیرد، در صورتیکه باید خشمگین شوند و سالن تئاتر را با این فکر ترک کنند که جلوی وقوع دوبارۀ چنین مصیبتهایی را بگیرند. بهرغم تقسیمبندی کلی تراژدیها به کلاسیک (که به شخصیتهای والا میپرداخت) و جدید (که به آدمهای معمولی میپردازد)، [[ژانر]] (گونه)ای منطقی، ولی کمتر معروف، از تراژدی وجود داشته که به رویدادهای مُعاصر پرداخته است. حتی تئاتر الیزابتی<ref>Elizabethan theatre </ref> نیز آثاری را برروی صحنه میآورد که از رویدادهای معاصر خود الهام گرفته بود. [[پیسکاتور، اروین (۱۸۹۳ـ ۱۹۶۶)|پیسکاتور]]<ref>Piscator</ref>، نمایشنامهنویس آلمانی، کشمکشهای سیاسی موجود در آلمانِ بین جنگهای جهانی اول و دوم را بهنمایش درآورد. بدینسان، اینگونۀ نمایشی از نمایش صرفاً عاطفی بهسوی عرصۀ تبلیغات و تهییج سیاسی مردم حرکت کرد. | ||
<br /> <!--14107700--> | <br /> <!--14107700--> | ||
---- | |||
[[Category:تئاتر]] | [[Category:تئاتر]] | ||
[[Category:اصطلاحات و تجهیزات، انواع و مفاهیم]] | [[Category:اصطلاحات و تجهیزات، انواع و مفاهیم]] | ||
<references /> | <references /> | ||
ویرایش