هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:41125300-9.jpg|بندانگشتی|مینیاتور موزارابی بیاتوس. اسپانیا، اواخر قرن دهم]] | |||
هُنَر (art)<br/> | هُنَر (art)<br/> | ||
واژۀ هنر، در وسیعترین معنا، دربرگیرندۀ فرآیندها و فرآوردههایی است که از مهارت، تخیل، و ابتکار آدمی بهدست میآید. این ویژگیها، آثار هنری را از پدیدههای طبیعی متمایز میکنند. در کاربرد امروزین، تعریفهای هنر معمولاً به انواع نظریههای هنری<ref>art theories</ref> بازمیگردند، و میتوانند طیف وسیعی از موضوعات، همچون ادبیات، موسیقی، نمایش، و هنرهای تجسمی (بصری)<ref>visual arts</ref> را شامل شوند. واژۀ هنر بهصورت ساده و در تداول عمومی، اغلب به هنرهای بصری اطلاق میشود. در فرهنگ غربی، اندیشه و نظریههای یونانیان باستان در باب هنر، همچنان تأثیر خود را بر ادراکها و داوریهای انسان معاصر حفظ کردهاند. | |||
'''بازنمایی و الهامگیری.''' دو جریان فکری از گذشته تا حال دربارۀ هنر وجود داشته است. نخست، نظریۀ ارسطو (ح ۳۸۴پم) که بر اصل تقلید (یا میمسیس)<ref>mimesis</ref> مبتنی بود؛ یعنی بازنماییِ عینِ آنچه مرئی است. در این باور، هرقدر شباهتِ اثر با جهان واقع، با مهارت و موشکافی بیشتری بهاجرا درآید، التذاذ هنریِ حاصل از آن، افزون میشود. جریان فکری دوم از تعالیم دیگر فیلسوف یونانی، افلاطون (ح ۴۲۷پم) سرچشمه گرفت. افلاطون معتقد بود که هنرمند از الهههای هنر<ref>Muses</ref> الهام میگیرد (یا از عالم ربانی، انگیزۀ درونزاد<ref>inner impulses</ref>، یا ناخودآگاه قومی<ref>collective unconscious</ref>) تا آنچه را ورای عالم مشهود یا ظواهر طبیعت است به بیان درآورد: احساسات و ادراکهای باطنی، حقایق ازلی، یا جوهر و روح زمانه. | '''بازنمایی و الهامگیری.''' دو جریان فکری از گذشته تا حال دربارۀ هنر وجود داشته است. نخست، نظریۀ ارسطو (ح ۳۸۴پم) که بر اصل تقلید (یا میمسیس)<ref>mimesis</ref> مبتنی بود؛ یعنی بازنماییِ عینِ آنچه مرئی است. در این باور، هرقدر شباهتِ اثر با جهان واقع، با مهارت و موشکافی بیشتری بهاجرا درآید، التذاذ هنریِ حاصل از آن، افزون میشود. جریان فکری دوم از تعالیم دیگر فیلسوف یونانی، افلاطون (ح ۴۲۷پم) سرچشمه گرفت. افلاطون معتقد بود که هنرمند از الهههای هنر<ref>Muses</ref> الهام میگیرد (یا از عالم ربانی، انگیزۀ درونزاد<ref>inner impulses</ref>، یا ناخودآگاه قومی<ref>collective unconscious</ref>) تا آنچه را ورای عالم مشهود یا ظواهر طبیعت است به بیان درآورد: احساسات و ادراکهای باطنی، حقایق ازلی، یا جوهر و روح زمانه. | ||