پرش به محتوا

گلدی هاون: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۶: خط ۶:
گلدی در شهر تکوما<ref>Takoma Park</ref>ی [[مریلند]] بزرگ شد. پدرش موسیقیدان بود و همراه همسرش، مادر گلدی، یک استودیوی رقص و فروشگاه های جواهرات را اداره می‌کرد. در سه‌سالگی شروع به آموزش [[باله (رقص)|باله]] و رقص تپ<ref>tap dance</ref> کرد و در شانزده‌سالگی با ایفای نقش «ژولیت<ref>Juliet</ref>» پا به دنیای بازیگری گذاشت. سپس در رشتۀ نمایش در دانشگاه امریکن<ref>American University</ref> تحصیل کرد؛ در حالی‌که هزینۀ تحصیلش را از طریق ادارۀ یک استودیوی رقص تأمین می‌کرد. در هجده‌سالگی تحصیل را رها کرد، به نیویورک رفت و نخستین شغلش را به عنوان عضو گروه رقصندگانِ نمایش موزیکالِ ''کن-کن''<ref>''Can-Can'' </ref> در نمایشگاه جهانیِ<ref>New York World's Fair</ref> سال ۱۹۶۴م به دست آورد. بعدها به عنوان رقصنده در اجراهای سیار، گهگاهی ظاهر می‌شد و نقش کوتاهی نیز در یکی از محصولات [[والت دیزنی]]، ''گروه خانواده یک و تنها- اصلی''<ref><bdi>''The One and Only, Genuine, Original Family Band''</bdi></ref> (1968م)، بازی کرد. پس از حضور در مجموعۀ تلویزیونی ''صبح به‌خیر دنیا''<ref>''Good Morning World''</ref> (۱۹۶۷ - ۱۹۶۸م) با ایفای نقش یک موطلاییِ ساده‌لوح در برنامۀ کمدی تلویزیونیِ ''بگو بخند''<ref>''Rowan & Martin's Laugh-In''</ref> (۱۹۶۸ - ۱۹۷۰م) محبوبیت عمومی را به دست آورد. سپس این نقش را رها کرد تا وارد سینما شود و برای نخستین نقش سینمایی‌اش در کمدیِ ''گل کاکتوس''<ref>''Cactus Flower''</ref> (1969م) برندۀ اسکار و گلدن گلوبِ بهترین بازیگر نقش دوم شد (1970م). سال‌ها بعد بار دیگر به خاطر کمدیِ ''سرباز بنجامین''<ref>''Private Benjamin''</ref> (1980م) که خود از تهیه‌کنندگانش بود نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. هاون تا اواخر دهۀ ۱۹۹۰م همچنان یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های هالیوود باقی ماند. پس از جدایی از گاس تریکونیسِ<ref>Gus Trikonis</ref> بازیگر و کارگردان (۱۹۶۹ - ۱۹۷6م) و بیل هادسونِ<ref>Bill Hudson</ref> خواننده (از ۱۹۷۶ - ۱۹۸2م)، از ۱۹۸۶م با کورت راسل<ref>Kurt Russell</ref>، بازیگر و سه فرزندش زندگی می‌کند. دختر و پسرش از هادسون و همچنین پسرش از راسل، هرسه بازیگرند.  
گلدی در شهر تکوما<ref>Takoma Park</ref>ی [[مریلند]] بزرگ شد. پدرش موسیقیدان بود و همراه همسرش، مادر گلدی، یک استودیوی رقص و فروشگاه های جواهرات را اداره می‌کرد. در سه‌سالگی شروع به آموزش [[باله (رقص)|باله]] و رقص تپ<ref>tap dance</ref> کرد و در شانزده‌سالگی با ایفای نقش «ژولیت<ref>Juliet</ref>» پا به دنیای بازیگری گذاشت. سپس در رشتۀ نمایش در دانشگاه امریکن<ref>American University</ref> تحصیل کرد؛ در حالی‌که هزینۀ تحصیلش را از طریق ادارۀ یک استودیوی رقص تأمین می‌کرد. در هجده‌سالگی تحصیل را رها کرد، به نیویورک رفت و نخستین شغلش را به عنوان عضو گروه رقصندگانِ نمایش موزیکالِ ''کن-کن''<ref>''Can-Can'' </ref> در نمایشگاه جهانیِ<ref>New York World's Fair</ref> سال ۱۹۶۴م به دست آورد. بعدها به عنوان رقصنده در اجراهای سیار، گهگاهی ظاهر می‌شد و نقش کوتاهی نیز در یکی از محصولات [[والت دیزنی]]، ''گروه خانواده یک و تنها- اصلی''<ref><bdi>''The One and Only, Genuine, Original Family Band''</bdi></ref> (1968م)، بازی کرد. پس از حضور در مجموعۀ تلویزیونی ''صبح به‌خیر دنیا''<ref>''Good Morning World''</ref> (۱۹۶۷ - ۱۹۶۸م) با ایفای نقش یک موطلاییِ ساده‌لوح در برنامۀ کمدی تلویزیونیِ ''بگو بخند''<ref>''Rowan & Martin's Laugh-In''</ref> (۱۹۶۸ - ۱۹۷۰م) محبوبیت عمومی را به دست آورد. سپس این نقش را رها کرد تا وارد سینما شود و برای نخستین نقش سینمایی‌اش در کمدیِ ''گل کاکتوس''<ref>''Cactus Flower''</ref> (1969م) برندۀ اسکار و گلدن گلوبِ بهترین بازیگر نقش دوم شد (1970م). سال‌ها بعد بار دیگر به خاطر کمدیِ ''سرباز بنجامین''<ref>''Private Benjamin''</ref> (1980م) که خود از تهیه‌کنندگانش بود نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن شد. هاون تا اواخر دهۀ ۱۹۹۰م همچنان یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های هالیوود باقی ماند. پس از جدایی از گاس تریکونیسِ<ref>Gus Trikonis</ref> بازیگر و کارگردان (۱۹۶۹ - ۱۹۷6م) و بیل هادسونِ<ref>Bill Hudson</ref> خواننده (از ۱۹۷۶ - ۱۹۸2م)، از ۱۹۸۶م با کورت راسل<ref>Kurt Russell</ref>، بازیگر و سه فرزندش زندگی می‌کند. دختر و پسرش از هادسون و همچنین پسرش از راسل، هرسه بازیگرند.  


جوهر سادگی و خامی شاعرانۀ این موطلایی مشهور در مجموعۀ تلویزیونی ''بگو بخند''، به کامل‌ترین شکلی متجلی شده بود. این برنامۀ تلویزیونی به خاطر کشف شخصیت‌های کمیکِ تازه‌نفس و عرضۀ آنان در چارچوبی شبیه روابط خانوادگی شهرت داشت. هاون به عنوان رقصنده وارد گروه شد، ولی چند جمله‌ای هم باید ادا می‌کرد و هنگام این کار قابلیتی کمیک را نشان داد که آموزش‌های پدرانۀ مردانِ مسن‌ترِ حاضر در نمایش آن را مطبوع‌تر می‌کرد. او آداب مرسوم و احمقانۀ تلویزیون را برهم می‌زد و از معدود کسانی بود که حالت آماتور رسانه را به فراست دریافت. خونسرد بود، نگرانی نشان نمی‌داد و وقاری دلپذیر داشت. به‌راحتی می‌توانست میان دخترک شیطان و وسوسه‌گر و خانمی شنگول پل بزند. تا سالها او همچنان ظریف و گیرا بود. مهربانی از صدای زیر و بچگانه و دهان کودکانه‌اش می‌بارید و چشم‌های درشتش انگار چشم‌های [[لولیتا]]<ref>Lolita</ref> بودند. فیلم‌هایش مجموعۀ غریبی به نظر می‌رسند: در ''گل کاکتوس'' می‌کوشد با شور و حرارتش به یک کمدی یکنواخت روح ببخشد؛ با [[سلرز، پیتر (۱۹۲۵ـ۱۹۸۰)|پیتر سلرز]] در ''دختری در سوپ من است''<ref>''There's a Girl in My Soup''</ref> (1970م) همبازی شد و همکار [[بیتی، وارن (۱۹۳۷)|وارن بیتی]] در سرقت یک‌میلیون دلاری فیلم ''دلارها''<ref>''$/ Dollars''</ref> (1971م) بود؛ در نقش دختری که دلباختۀ مرد جوان نابینایی می‌شود در ''پروانه‌ها آزادند''<ref>''Butterflies Are Free''</ref> (1972م) بسیار خنده‌دار و گیرا بود؛ اما این [[اسپیلبرگ، استیون|استیون اسپیلبرگ]] بود که بهترین نقش کارنامه‌اش را به او داد: در ''شوگرلند اکسپرس''<ref>''The Sugarland Express''</ref> (1974م) در نقش زن کم‌هوشی که مصمم است شوهرش را از زندان برهاند تا به‌اتفاق بتوانند بچه‌شان را نگه دارند و مانع سپرده شدن او برای فرزندخواندگی شوند. او همچنان چاشنی اصلی شماری از کمدی‌ها بود: مشتری و محبوبۀ بيتیِ آرایشگر در ''شامپو''<ref>''Shampoo''</ref> (1975م)؛ خوانندۀ کافه و زوج جورج سیگال<ref>George Segal</ref> در هجویۀ وسترنِ ''دوشس و روباه درت‌واتر''<ref>''The Duchess and the Dirtwater Fox''</ref> (1976م)؛ و با چوی چیس<ref>Chevy Chase</ref> در کمدی/تریلرِ ''حقه‌بازی''<ref>''Foul Play''</ref> (1978م) همبازی شد و موفقیتشان باعث شد تا دوباره در ''مثل روزهای قدیم به‌نظر می‌رسد''<ref><bdi>''Seems Like Old Times''</bdi></ref> (1980م) در کنار هم قرار گیرند. اوج اقبال او با ''سرباز بنجامین'' پیش آمد که در آن دختری بود که به ارتش ملحق می‌شد. فیلم بیش از 100میلیون دلار فروش کرد و هاون را صاحب قدرت و ثروت تازه‌ای ساخت. فیلم ''شیفت بعدازظهر''<ref><bdi>''Swing Shift''</bdi></ref> (1984م) را تهیه کرد، از چنگ [[دمی، جاناتان|جاناتان دمی]] درآورد و آن را تغییر داد؛ طوری که به ضرر فیلم تمام شد. در این فیلم سعی کرده بود در نقش زنی که کنار دیگر زنان، در زمان [[جنگ جهانی دوم]]، به کار ساختن جنگنده‌های بمب‌افکن مشغول است، چهرۀ متفاوتی از خود نشان بدهد و تغییر تدریجی‌اش از زن خانه‌دار متوسط به زن آزاد و عاشق‌پیشه جالب توجه بود. نقش‌هایش پس از این کم‌کم تکراری به نظر می‌رسیدند و به نظر می‌رسید چندان گزینشگر قابلی در مورد فیلم‌هایش نیست: ''پروتکل''<ref>''Protocol''</ref> (1984م)، ''گربه‌های وحشی''<ref>''Wildcats''</ref> (1986م)، ''پرنده‌ای روی سیم''<ref>''Bird on a Wire''</ref> (1990م) که پس از یک وقفۀ سه‌ساله در پی موفقیت ''سرباز بنجامین'' بدان روی آورد، و ''فریب‌خورده''<ref>''Deceived''</ref> (1991م) از جملۀ این فیلم‌ها بودند. با این‌حال توانست قراردادی بلندمدت برای تهیه‌کنندگی با هالیوود پیکچرز<ref>Hollywood Pictures</ref> ببندد که نتیجه‌اش نقش مادر رهاشده از سوی یک سرباز قدیمی جنگ [[ویتنام]] در ''کریس‌کراس''<ref><bdi>CrissCross</bdi></ref> (1992م)، یک دروغگوی بالفطره در ''خانه‌نشین''<ref>''Housesitter''</ref> (1992م)، و دشمن کینه‌توزِ [[استریپ، مریل|مریل استریپ]] و در کنار آن جلوه‌ای از مکر و زیاده‌روی زنانه در ''مرگ برازندۀ اوست''<ref>''Death Becomes Her''</ref> (1992م) بودند.     
جوهر سادگی و خامی شاعرانۀ این موطلایی مشهور در مجموعۀ تلویزیونی ''بگو بخند''، به کامل‌ترین شکلی متجلی شده بود. این برنامۀ تلویزیونی به خاطر کشف شخصیت‌های کمیکِ تازه‌نفس و عرضۀ آنان در چارچوبی شبیه روابط خانوادگی شهرت داشت. هاون به عنوان رقصنده وارد گروه شد، ولی چند جمله‌ای هم باید ادا می‌کرد و هنگام این کار قابلیتی کمیک را نشان داد که آموزش‌های پدرانۀ مردانِ مسن‌ترِ حاضر در نمایش آن را مطبوع‌تر می‌کرد. او آداب مرسوم و احمقانۀ تلویزیون را برهم می‌زد و از معدود کسانی بود که حالت آماتور رسانه را به فراست دریافت. خونسرد بود، نگرانی نشان نمی‌داد و وقاری دلپذیر داشت. به‌راحتی می‌توانست میان دخترک شیطان و وسوسه‌گر و خانمی شنگول پل بزند. تا سالها او همچنان ظریف و گیرا بود. مهربانی از صدای زیر و بچگانه و دهان کودکانه‌اش می‌بارید و چشم‌های درشتش انگار چشم‌های [[لولیتا]]<ref>Lolita</ref> بودند. فیلم‌هایش مجموعۀ غریبی به نظر می‌رسند: در ''گل کاکتوس'' می‌کوشد با شور و حرارتش به یک کمدی یکنواخت روح ببخشد؛ با [[سلرز، پیتر (۱۹۲۵ـ۱۹۸۰)|پیتر سلرز]] در ''دختری در سوپ من است''<ref>''There's a Girl in My Soup''</ref> (1970م) همبازی شد و همکار [[بیتی، وارن|وارن بیتی]] در سرقت یک‌میلیون دلاری فیلم ''دلارها''<ref>''$/ Dollars''</ref> (1971م) بود؛ در نقش دختری که دلباختۀ مرد جوان نابینایی می‌شود در ''پروانه‌ها آزادند''<ref>''Butterflies Are Free''</ref> (1972م) بسیار خنده‌دار و گیرا بود؛ اما این [[اسپیلبرگ، استیون|استیون اسپیلبرگ]] بود که بهترین نقش کارنامه‌اش را به او داد: در ''شوگرلند اکسپرس''<ref>''The Sugarland Express''</ref> (1974م) در نقش زن کم‌هوشی که مصمم است شوهرش را از زندان برهاند تا به‌اتفاق بتوانند بچه‌شان را نگه دارند و مانع سپرده شدن او برای فرزندخواندگی شوند. او همچنان چاشنی اصلی شماری از کمدی‌ها بود: مشتری و محبوبۀ بيتیِ آرایشگر در ''شامپو''<ref>''Shampoo''</ref> (1975م)؛ خوانندۀ کافه و زوج جورج سیگال<ref>George Segal</ref> در هجویۀ وسترنِ ''دوشس و روباه درت‌واتر''<ref>''The Duchess and the Dirtwater Fox''</ref> (1976م)؛ و با چوی چیس<ref>Chevy Chase</ref> در کمدی/تریلرِ ''حقه‌بازی''<ref>''Foul Play''</ref> (1978م) همبازی شد و موفقیتشان باعث شد تا دوباره در ''مثل روزهای قدیم به‌نظر می‌رسد''<ref><bdi>''Seems Like Old Times''</bdi></ref> (1980م) در کنار هم قرار گیرند. اوج اقبال او با ''سرباز بنجامین'' پیش آمد که در آن دختری بود که به ارتش ملحق می‌شد. فیلم بیش از 100میلیون دلار فروش کرد و هاون را صاحب قدرت و ثروت تازه‌ای ساخت. فیلم ''شیفت بعدازظهر''<ref><bdi>''Swing Shift''</bdi></ref> (1984م) را تهیه کرد، از چنگ [[دمی، جاناتان|جاناتان دمی]] درآورد و آن را تغییر داد؛ طوری که به ضرر فیلم تمام شد. در این فیلم سعی کرده بود در نقش زنی که کنار دیگر زنان، در زمان [[جنگ جهانی دوم]]، به کار ساختن جنگنده‌های بمب‌افکن مشغول است، چهرۀ متفاوتی از خود نشان بدهد و تغییر تدریجی‌اش از زن خانه‌دار متوسط به زن آزاد و عاشق‌پیشه جالب توجه بود. نقش‌هایش پس از این کم‌کم تکراری به نظر می‌رسیدند و به نظر می‌رسید چندان گزینشگر قابلی در مورد فیلم‌هایش نیست: ''پروتکل''<ref>''Protocol''</ref> (1984م)، ''گربه‌های وحشی''<ref>''Wildcats''</ref> (1986م)، ''پرنده‌ای روی سیم''<ref>''Bird on a Wire''</ref> (1990م) که پس از یک وقفۀ سه‌ساله در پی موفقیت ''سرباز بنجامین'' بدان روی آورد، و ''فریب‌خورده''<ref>''Deceived''</ref> (1991م) از جملۀ این فیلم‌ها بودند. با این‌حال توانست قراردادی بلندمدت برای تهیه‌کنندگی با هالیوود پیکچرز<ref>Hollywood Pictures</ref> ببندد که نتیجه‌اش نقش مادر رهاشده از سوی یک سرباز قدیمی جنگ [[ویتنام]] در ''کریس‌کراس''<ref><bdi>CrissCross</bdi></ref> (1992م)، یک دروغگوی بالفطره در ''خانه‌نشین''<ref>''Housesitter''</ref> (1992م)، و دشمن کینه‌توزِ [[استریپ، مریل|مریل استریپ]] و در کنار آن جلوه‌ای از مکر و زیاده‌روی زنانه در ''مرگ برازندۀ اوست''<ref>''Death Becomes Her''</ref> (1992م) بودند.     




۴۶٬۶۱۱

ویرایش