فرانسوی، هنر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohammadi3 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴: | خط ۴: | ||
نقاشی، مجسمهسازی، و هنرهای تزیینی فرانسه. [[فرانسه]]، بهمنزلۀ زادگاه [[گوتیک، هنر|گوتيک]]<ref>Gothic</ref>، کانون مجسمهسازی و تذهیب نسخ خطی در قرون وسطا، و از قرن ۱۵م در پردههای نقشبافت<ref>tapestry</ref>، بود. نقاشی قرن ۱۷م فرانسه تحت سلطۀ [[کلاسی سیسم|کلاسیسیسم]]<ref>Classicism</ref> ایتالیاییوار [[کلود لورن]]<ref>Claude Lorrain</ref> و [[پوسن، نیکلا (۱۵۹۴ـ۱۶۶۵)|نیکلا پوسن]]<ref>Nicolas Poussin </ref> شکوفا شد؛ متعاقب آن شیوۀ [[روکوکو]]<ref>rococo | نقاشی، مجسمهسازی، و هنرهای تزیینی فرانسه. [[فرانسه]]، بهمنزلۀ زادگاه [[گوتیک، هنر|گوتيک]]<ref>Gothic</ref>، کانون مجسمهسازی و تذهیب نسخ خطی در قرون وسطا، و از قرن ۱۵م در پردههای نقشبافت<ref>tapestry</ref>، بود. نقاشی قرن ۱۷م فرانسه تحت سلطۀ [[کلاسی سیسم|کلاسیسیسم]]<ref>Classicism</ref> ایتالیاییوار [[کلود لورن]]<ref>Claude Lorrain</ref> و [[پوسن، نیکلا (۱۵۹۴ـ۱۶۶۵)|نیکلا پوسن]]<ref>Nicolas Poussin </ref> شکوفا شد؛ متعاقب آن شیوۀ [[روکوکو]]<ref>rococo | ||
</ref> با صحنههای نشاطانگیزش از طبقات مرفه، پس از وقوع [[انقلاب فرانسه]]<ref>French Revolution </ref> جای خود را به [[نئوکلاسی سیسم|نئوکلاسیسیسمِ]]<ref>Neo-Classicism </ref> [[داوید، ژاک ـ لوئی|ژاک ـ لوئی داوید]]<ref>Jacques-Louis David </ref> و [[انگر، ژان اوگوست دومینیک (۱۷۸۰ـ۱۸۶۷)|ژان دومینیک انگر]]<ref>Dominique Ingres</ref> سپرد. در قرن | </ref> با صحنههای نشاطانگیزش از طبقات مرفه، پس از وقوع [[انقلاب فرانسه]]<ref>French Revolution </ref> جای خود را به [[نئوکلاسی سیسم|نئوکلاسیسیسمِ]]<ref>Neo-Classicism </ref> [[داوید، ژاک ـ لوئی|ژاک ـ لوئی داوید]]<ref>Jacques-Louis David </ref> و [[انگر، ژان اوگوست دومینیک (۱۷۸۰ـ۱۸۶۷)|ژان دومینیک انگر]]<ref>Dominique Ingres</ref> سپرد. در قرن ۱۹م [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]]<ref> Romanticism </ref> مسلط بر فضای هنری به سبکهای دیگری جای سپرد، که [[رئالیسم (هنر و ادبیات)|رئالیسم]]<ref>realism</ref> و [[امپرسیونیسم|امپرسیونیسمِ]]<ref> Impressionism </ref> نقاشانی همچون [[مونه، کلود (۱۸۴۰ـ۱۹۲۶)|کلود مونه]]<ref>Claude Monet </ref>، [[رنوار، پیر اوگوست (۱۸۴۱ـ۱۹۱۹)|اوگوست رنوار]]<ref>Auguste Renoir </ref>، و آثار [[سورا، ژرژ (۱۸۵۹ـ۱۸۹۱)|ژرژ سورا]]<ref>Georges Seurat </ref>، [[سزان، پل (۱۸۳۹ـ۱۹۰۶)|پل سزان]]<ref>Paul Cézanne </ref> و سرانجام هنر مدرن<ref>modern art </ref> قرن ۲۰م از آن جملهاند. [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|هانری ماتیس]]<ref>Henri Matisse </ref> با شیوۀ [[فوویسم]]<ref>fauvism</ref>، [[براک، ژرژ (۱۸۸۲ـ۱۹۶۳)|ژرژ براک]]<ref> Georges Braque </ref> با شیوۀ [[کوبیسم]]<ref>cubism </ref>، و [[رودن، اوگوست (۱۸۴۰ـ۱۹۱۷)|اوگوست رودَن]]<ref>Auguste Rodin </ref> در مجسمهسازی، از پیشگامان هنر مدرن فرانسه بودند. از میانۀ قرن ۱۹م تا میانۀ قرن ۲۰م، [[پاریس، شهر|پاریس]] کانون هنری غرب بود. در میان کهنترین بقایای پیشتاریخی، نقاشیهای [[لاسکو|غار لاسکو]]<ref>Lascaux </ref> در جنوب فرانسه (۱۸۰۰۰پم) درخور ذکرند. از دورۀ سلتی<ref>Celtic </ref> (قرن ۵پم تا قرن اول میلادی) اشیای دستساز بسیار، و از دوران اشغال خاک فرانسه بهدست رومیان (قرن اول تا ۵م) علاوهبر اشیای دستساز، بناهای توجهبرانگیزی هم باقی ماندهاند. در دورههای پادشاهی اوتونی<ref>Ottonian </ref> و [[کارولنژیان، سلسله|کارولنژیان]]<ref>Carolingians </ref>، قدرت و ثروت روبه رشد کلیسای مسیحی، شکلگیری فرهنگ ملّی را میّسر ساخت. | ||
'''دورۀ رومیوار (از قرن ۱۰ تا قرن ۱۲م).''' هنر رومیوار، نخستین شیوۀ هنری شاخص فرانسوی بود. بناهای عظیم کلیساها، کلیساهای جامع، و صومعهها، به رشد هنرهای فرعی نیرویی تازه بخشید؛ چراکه بناها و اجتماعات دینی به محصولاتی همچون آثار فلزی، بافتهها، و نسخ خطی مُذهّب نیاز داشتند. مجسمهسازی نیز از برجستهترین دستاوردهای آن دوران بود که شکلهای گویا و بسیار چکیدهنمایی<ref>stylized </ref> شده را تا حدّی از تصاویر نسخ خطی برمیگرفت؛ از آن زمره مجسمههای کلیسای جامع اوتون<ref>Autun </ref> و صومعههای کلونی<ref>Cluny</ref>، موئاساک<ref> Moissac </ref>، و سویاک<ref>Souillac </ref> درخور ذکرند. لعابکاری با اسلوب ''لعاب مینای شیاری''<ref>''champlevé'' </ref> تکامل یافت؛ این لعاب، در شهر [[لیموژ]]<ref>''Limoges'' </ref> ساخته میشد. | '''دورۀ رومیوار (از قرن ۱۰ تا قرن ۱۲م).''' هنر رومیوار، نخستین شیوۀ هنری شاخص فرانسوی بود. بناهای عظیم کلیساها، کلیساهای جامع، و صومعهها، به رشد هنرهای فرعی نیرویی تازه بخشید؛ چراکه بناها و اجتماعات دینی به محصولاتی همچون آثار فلزی، بافتهها، و نسخ خطی مُذهّب نیاز داشتند. مجسمهسازی نیز از برجستهترین دستاوردهای آن دوران بود که شکلهای گویا و بسیار چکیدهنمایی<ref>stylized </ref> شده را تا حدّی از تصاویر نسخ خطی برمیگرفت؛ از آن زمره مجسمههای کلیسای جامع [[اوتون]]<ref>Autun </ref> و صومعههای کلونی<ref>Cluny</ref>، موئاساک<ref> Moissac </ref>، و سویاک<ref>Souillac </ref> درخور ذکرند. لعابکاری با اسلوب ''لعاب مینای شیاری''<ref>''champlevé'' </ref> تکامل یافت؛ این لعاب، در شهر [[لیموژ]]<ref>''Limoges'' </ref> ساخته میشد. | ||
'''گوتیک (از قرن ۱۲ تا قرن ۱۴م).''' سبک گوتیک علاوهبر معماری در دیگر هنرها نیز تجلّی یافت. فرانسه در تکامل گوتیک نقش اصلی را داشت. کلیساهای نوساز سر به فلک کشیده، به سطوح گستردهای از شیشۀ منقوش<ref>stained glass</ref> نیاز داشتند که برخی از ممتازترینِ آنها در [[شارتر، کلیسای جامع|کلیسای جامع شارتر]]<ref> Chartres </ref> استفاده شدهاند. نقاشیهای دیواری (که بسیاری از آنها ازبین رفتهاند)، بیشتر از رنگهای بهکاررفته در شیشههای منقوش تبعیّت میکردند. مجسمهها، ظرافت و واقعگرایی بیشتری یافتند و طرحهای پیچیدهتری برای کندهکاری در نظر گرفته شد؛ همچون کندهکاریهای کلیسای شارتر، [[نتردام، کلیسا|کلیسای نتردام]]<ref>Notre Dame </ref> در پاریس و دیگر مکانها. ساختن سردیس (بهشکل مجسمه) در اواخر قرن ۱۴م در فرانسه آغاز شد. در آن زمان پاریس مرکز بینالمللی تذهیب نسخ خطی و مینیاتورسازی<ref>miniature </ref> نیز شد. | '''گوتیک (از قرن ۱۲ تا قرن ۱۴م).''' سبک گوتیک علاوهبر معماری در دیگر هنرها نیز تجلّی یافت. فرانسه در تکامل گوتیک نقش اصلی را داشت. کلیساهای نوساز سر به فلک کشیده، به سطوح گستردهای از شیشۀ منقوش<ref>stained glass</ref> نیاز داشتند که برخی از ممتازترینِ آنها در [[شارتر، کلیسای جامع|کلیسای جامع شارتر]]<ref> Chartres </ref> استفاده شدهاند. نقاشیهای دیواری (که بسیاری از آنها ازبین رفتهاند)، بیشتر از رنگهای بهکاررفته در شیشههای منقوش تبعیّت میکردند. مجسمهها، ظرافت و واقعگرایی بیشتری یافتند و طرحهای پیچیدهتری برای کندهکاری در نظر گرفته شد؛ همچون کندهکاریهای کلیسای شارتر، [[نتردام، کلیسا|کلیسای نتردام]]<ref>Notre Dame </ref> در پاریس و دیگر مکانها. ساختن سردیس (بهشکل مجسمه) در اواخر قرن ۱۴م در فرانسه آغاز شد. در آن زمان پاریس مرکز بینالمللی تذهیب نسخ خطی و مینیاتورسازی<ref>miniature </ref> نیز شد. | ||
| خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
'''قرن ۱۵م'''. در پایان قرون وسطا که شیوههای گوتیک با نیازهای تغییریابندۀ جامعه انطباق یافت، مکتبهای محلّی در هنر نقاشی شکل گرفت و نخستین نقاشان نامآور پدیدار شدند: در پرووانس<ref>Provence</ref>، نیکلا فرومان<ref>Nicolas Froment </ref>؛ در [[بورگونی]] و شمال، سیمون مارمیون<ref> Simon Marmion</ref> (ح ۱۴۲۲ـ ۱۴۸۹م)؛ در لوآر<ref> Loire </ref>، [[فوکه، ژان (ح ۱۴۲۰ـ ح ۱۴۸۱م)|ژان فوکه]]<ref>Jean Fouquet </ref> و ژان بوردیشون<ref>Jean Bourdichon </ref> (ح ۱۴۵۷ـ۱۵۲۱م)؛ نقاش مشهور به متر دو مولن<ref>Maître de Moulins </ref> (که از ۱۴۸۰ تا ۱۵۰۰م فعالیت داشته است)، ژان پرآل<ref>Jean Perréal </ref> (ح ۱۴۵۷ـ۱۵۳۰م). ژان فوکه، تکچهرهساز دربار، برجستهترینِ آنان است که واقعگرایی دقیق آثارش از نقاشی هلندی<ref>Netherlandish painting</ref> تأثیر دارد. مینیاتورهای فوکه و [[لمبور، برادران|برادران لمبور]]<ref> Limbourg</ref>، خالقان کتاب دعای مصور ''ایام پربرکت دوک دو بری''<ref>''Trés Riches Heures du Duc de Berry''</ref>، نشاندهندۀ طبیعتگرایی<ref>''naturalism'' </ref> عالی و نوآوری در تزیینکاریاند. پردههای نقشبافت ممتازی نیز در این دوره بافته شد. در آن زمان با کاهش سفارشهای کلیسایی، مجسمهسازان موقعیّتی برای هنرآفرینی نداشتند. | '''قرن ۱۵م'''. در پایان قرون وسطا که شیوههای گوتیک با نیازهای تغییریابندۀ جامعه انطباق یافت، مکتبهای محلّی در هنر نقاشی شکل گرفت و نخستین نقاشان نامآور پدیدار شدند: در پرووانس<ref>Provence</ref>، نیکلا فرومان<ref>Nicolas Froment </ref>؛ در [[بورگونی]] و شمال، سیمون مارمیون<ref> Simon Marmion</ref> (ح ۱۴۲۲ـ ۱۴۸۹م)؛ در لوآر<ref> Loire </ref>، [[فوکه، ژان (ح ۱۴۲۰ـ ح ۱۴۸۱م)|ژان فوکه]]<ref>Jean Fouquet </ref> و ژان بوردیشون<ref>Jean Bourdichon </ref> (ح ۱۴۵۷ـ۱۵۲۱م)؛ نقاش مشهور به متر دو مولن<ref>Maître de Moulins </ref> (که از ۱۴۸۰ تا ۱۵۰۰م فعالیت داشته است)، ژان پرآل<ref>Jean Perréal </ref> (ح ۱۴۵۷ـ۱۵۳۰م). ژان فوکه، تکچهرهساز دربار، برجستهترینِ آنان است که واقعگرایی دقیق آثارش از نقاشی هلندی<ref>Netherlandish painting</ref> تأثیر دارد. مینیاتورهای فوکه و [[لمبور، برادران|برادران لمبور]]<ref> Limbourg</ref>، خالقان کتاب دعای مصور ''ایام پربرکت دوک دو بری''<ref>''Trés Riches Heures du Duc de Berry''</ref>، نشاندهندۀ طبیعتگرایی<ref>''naturalism'' </ref> عالی و نوآوری در تزیینکاریاند. پردههای نقشبافت ممتازی نیز در این دوره بافته شد. در آن زمان با کاهش سفارشهای کلیسایی، مجسمهسازان موقعیّتی برای هنرآفرینی نداشتند. | ||
'''رنسانس''' (رنسانس<ref>Renaissance</ref>) (قرن ۱۶م). اشتیاق فرانسیس اول<ref> Francis I </ref> به ایجاد هنری متمرکز برای رقابت با | '''رنسانس''' (رنسانس<ref>Renaissance</ref>) (قرن ۱۶م). اشتیاق فرانسیس اول<ref> Francis I </ref> به ایجاد هنری متمرکز برای رقابت با [[ایتالیا]]، او را برآن داشت که نقاشان نامآوری (همچون [[پریماتیتچو، فرانچسکو (ح ۱۵۰۴ـ۱۵۷۰)|فرانچسکو پریماتیتچو]]<ref>Francesco Primaticcio </ref>، و [[آباته، نیکولو دل (ح ۱۵۰۹ـ۱۵۷۱)|نیکولو دل آباته]]<ref>Niccolò dell’Abbate </ref>) را از ایتالیا به فرانسه فرا خوانَد، که تکوین مکتب [[فونتن بلو|فونتنبلو]]<ref>Fontainebleau </ref> را در پی داشت. هنر تکچهرهسازی درباری و تکچهرهسازی مینیاتوری، بهوسیلۀ کورنی دو لیون<ref>Corneille de Lyon </ref> (ح ۱۵۰۳ـ۱۵۷۴م) و دو نقاش پیشگام دیگر، با نامهای ژان و فرانسوا کلوئه<ref>Jean and François Clouet </ref>، رونق یافت. بهرغم گسترش روزافزون نفوذ ایتالیا، این نقاشان همچنان وامدار نقاشی هلندی بودند. | ||
'''باروک '''(باروک<ref>baroque </ref>) (قرن ۱۷م و دوران فرمانروایی لوئی چهاردهم). سبک نقاشی پوسن، شیوۀ «رسمی» کشور شد، و از سوی آکادمی سلطنتی<ref>Royal Academy </ref> (تأسیسیافته در ۱۶۴۸م) اشاعه یافت. [[کولبر، ژان باپتیست (۱۶۱۹ـ۱۶۸۳)|ژان باپتیست کولبر]]<ref>Jean Baptiste Colbert </ref>، وزیر مقتدر، و [[لوبرون، شارل (۱۶۱۹ـ۱۶۹۰)|شارل لوبرون]]<ref>Charles Le Brun </ref>، نقاش دربار و مدیر آکادمی، کلیۀ تولیدات هنری کشور، از تکچهرهسازی رسمی دولتی تا مبلمان و پردههای نقشبافت کارگاه گوبلن<ref>Gobelins </ref>، را تحت نظارت خود گرفتند. نقاشانی همچون [[لا تور، ژرژ دو (۱۵۹۳ـ۱۶۵۲)|ژرژ دو لاتور]]<ref>Georges de La Tour </ref> و لوئی لو نَن<ref>Louis Le Nain </ref>، دو هنرمند استثنایی بودند که شیوۀ واقعگرایانهای را در پیش گرفتند؛ گرچه رویکرد کلاسیکِ<ref>classical </ref> نظم و تعادل را نیز رها نکردند. در بخش آغازین قرن ۱۷م مجسمهسازی فرانسه، بیشتر در انحصار مقبرهسازی بود. با حمایت | '''باروک '''(باروک<ref>baroque </ref>) (قرن ۱۷م و دوران فرمانروایی [[لوئی چهاردهم]]). سبک نقاشی پوسن، شیوۀ «رسمی» کشور شد، و از سوی آکادمی سلطنتی<ref>Royal Academy </ref> (تأسیسیافته در ۱۶۴۸م) اشاعه یافت. [[کولبر، ژان باپتیست (۱۶۱۹ـ۱۶۸۳)|ژان باپتیست کولبر]]<ref>Jean Baptiste Colbert </ref>، وزیر مقتدر، و [[لوبرون، شارل (۱۶۱۹ـ۱۶۹۰)|شارل لوبرون]]<ref>Charles Le Brun </ref>، نقاش دربار و مدیر آکادمی، کلیۀ تولیدات هنری کشور، از تکچهرهسازی رسمی دولتی تا مبلمان و پردههای نقشبافت کارگاه گوبلن<ref>Gobelins </ref>، را تحت نظارت خود گرفتند. نقاشانی همچون [[لا تور، ژرژ دو (۱۵۹۳ـ۱۶۵۲)|ژرژ دو لاتور]]<ref>Georges de La Tour </ref> و لوئی لو نَن<ref>Louis Le Nain </ref>، دو هنرمند استثنایی بودند که شیوۀ واقعگرایانهای را در پیش گرفتند؛ گرچه رویکرد کلاسیکِ<ref>classical </ref> نظم و تعادل را نیز رها نکردند. در بخش آغازین قرن ۱۷م مجسمهسازی فرانسه، بیشتر در انحصار مقبرهسازی بود. با حمایت لوئی چهاردهم از هنر پرزرق و برق غیردینی، روح تازهای بر کالبد مجسمهسازی فرانسه دمیده شد. [[ژیراردون، فرانسوا (۱۶۲۸ـ۱۷۱۵)|ژیراردون]]<ref>Girardon </ref>، که مقبرۀ کاردینال ریشِلیو<ref>Cardinal Richelieu </ref> در کلیسای وابسته به [[سوربون]]<ref>Sorbonne</ref> پاریس شاهکار اوست، به کار مجسمهسازی برای تزیین کاخ ورسای<ref> Versailles </ref> گماشته شد. آنتوان کوازووکس<ref>Antoine Coysevox </ref> تکچهرههایی را کندهکاری کرد که بهسبب ویژگی پرنشاطشان نظرگیرند. | ||
'''قرن ۱۸م'''. در این دوره روکوکوی پرنشاط و دلانگیزی جانشین تزیینات فاخر سبک لوئی چهاردهمی شد؛ ژان آنتوان واتو<ref>Jean-Antoine Watteau </ref> معرّف این تغییر هنری بود، که بازتابهای آن در آثار پیروان او نیز، ازجمله ژان باپتیست پاتر<ref>Jean Baptiste Pater</ref> (۱۶۹۵ـ۱۷۳۶م) و [[لانکره، نیکلا (۱۶۹۰ـ۱۷۴۳)|نیکلا لانکره]]<ref> Nicolas Lancret </ref>، مشهود است. در پردههای غیرتشریفاتی واتو از ''جشنهای عاشقانه''<ref>fêtes galantes</ref>، گروهی مرد و زن موقر و بانشاط، با حالتی عاشقانه و درحالنواختن موسیقی، در چشماندازهایی شکوهمند تصویر شدهاند که با حالتی از اندوه لذتهای گذرا توأماند. این شیوۀ باظرافت و بسیار آراسته در آثار [[بوشه، فرانسوا (۱۷۰۳ـ۱۷۷۰)|فرانسوآ بوشه]]<ref>''François Boucher'' </ref> و [[فراگونار، ژان ـ اونوره (۱۷۳۲ـ۱۸۰۶)|ژان ـ اونوره فراگونار]]<ref>Jean-Honoré Fragonard </ref> نیز متجلّی است، که هر دو شادمانی سبکسرانۀ دربار را کمی پیش از انقلاب فرانسه به اجمال بازنمودهاند. [[گروز، ژان باپتیست (۱۷۲۵ـ۱۸۰۵)|ژان باپتیست گروز]]<ref>Jean Baptiste Greuze </ref> این شیوه را ناگهان وانهاد، و مضامین اخلاقی روزمره را برگزید و در آنها از خصلتهای سادۀ نیکو بهگونهای پراحساس تمجید کرد. برخلاف هنر حاکم بر دربار، ژان باپتیست شاردن<ref>Jean Baptiste Chardin </ref> صحنههای آرام و خانوادگیِ زندگی طبقۀ متوسط را نقاشی میکرد. پایان قرن ۱۸ با واکنش علیه روکوکو و بازگشت به «هنر کلاسیک» روبهرو بود؛ ژوزف ماری وین<ref>Joseph Marie Vien </ref> (۱۷۱۶ـ۱۸۰۹م) از این جریان هنری حمایت میکرد. نمایندۀ اصلی نئوکلاسیسیسم، یکی از شاگردان وِین، به نام داوید بود که هنرش عواطف و احوال دوران انقلاب و بنیاد امپراتوری ناپلئون را بازمیتاباند. | '''قرن ۱۸م'''. در این دوره روکوکوی پرنشاط و دلانگیزی جانشین تزیینات فاخر سبک لوئی چهاردهمی شد؛ ژان آنتوان واتو<ref>Jean-Antoine Watteau </ref> معرّف این تغییر هنری بود، که بازتابهای آن در آثار پیروان او نیز، ازجمله ژان باپتیست پاتر<ref>Jean Baptiste Pater</ref> (۱۶۹۵ـ۱۷۳۶م) و [[لانکره، نیکلا (۱۶۹۰ـ۱۷۴۳)|نیکلا لانکره]]<ref> Nicolas Lancret </ref>، مشهود است. در پردههای غیرتشریفاتی واتو از ''جشنهای عاشقانه''<ref>fêtes galantes</ref>، گروهی مرد و زن موقر و بانشاط، با حالتی عاشقانه و درحالنواختن موسیقی، در چشماندازهایی شکوهمند تصویر شدهاند که با حالتی از اندوه لذتهای گذرا توأماند. این شیوۀ باظرافت و بسیار آراسته در آثار [[بوشه، فرانسوا (۱۷۰۳ـ۱۷۷۰)|فرانسوآ بوشه]]<ref>''François Boucher'' </ref> و [[فراگونار، ژان ـ اونوره (۱۷۳۲ـ۱۸۰۶)|ژان ـ اونوره فراگونار]]<ref>Jean-Honoré Fragonard </ref> نیز متجلّی است، که هر دو شادمانی سبکسرانۀ دربار را کمی پیش از انقلاب فرانسه به اجمال بازنمودهاند. [[گروز، ژان باپتیست (۱۷۲۵ـ۱۸۰۵)|ژان باپتیست گروز]]<ref>Jean Baptiste Greuze </ref> این شیوه را ناگهان وانهاد، و مضامین اخلاقی روزمره را برگزید و در آنها از خصلتهای سادۀ نیکو بهگونهای پراحساس تمجید کرد. برخلاف هنر حاکم بر دربار، ژان باپتیست شاردن<ref>Jean Baptiste Chardin </ref> صحنههای آرام و خانوادگیِ زندگی طبقۀ متوسط را نقاشی میکرد. پایان قرن ۱۸ با واکنش علیه روکوکو و بازگشت به «هنر کلاسیک» روبهرو بود؛ ژوزف ماری وین<ref>Joseph Marie Vien </ref> (۱۷۱۶ـ۱۸۰۹م) از این جریان هنری حمایت میکرد. نمایندۀ اصلی نئوکلاسیسیسم، یکی از شاگردان وِین، به نام داوید بود که هنرش عواطف و احوال دوران انقلاب و بنیاد امپراتوری ناپلئون را بازمیتاباند. | ||