اسدالله خان ابدالی: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1') |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اسداللهخانِ اَبدالی ( ـ۱۱۳۲ق)<br> | اسداللهخانِ اَبدالی ( ـ۱۱۳۲ق)<br> | ||
<p>از بزرگان طایفۀ ابدالی هرات. پسر عبدالله خان بن حیات سلطان. هنگام شورش محمود افغان علیه کیخسروخان، حاکم | <p>از بزرگان [[ابدالی|طایفۀ ابدالی]] هرات. پسر عبدالله خان بن حیات سلطان. هنگام شورش [[محمود افغان (۱۱۱۰ـ۱۱۳۷ق)|محمود افغان]] علیه کیخسروخان، حاکم [[قندهار]]، همراه پدرش ازمُلتان به خدمت کیخسروخان آمد و چون محمود بر قندهار مسلط شد، به [[هرات، شهر (افغانستان)|هرات]] رفت و به دستور عباسقلیخان شامل، والی هرات، به زندان افتاد. مقارن شورش قزلباشان هرات علیه عباسقلیخان، به همراه پدرش از زندان گریخت و در یکی از جنگها، جعفرخان استاجلو حاکم جدید هرات را اسیر کرد و در شب ۲۶ رمضان ۱۱۲۹ق هرات را به تصرف در آورد. پس از آن نواحی کوسویه و مرغاب و غوریان و [[بادغیس]] و [[فراه]] را اشغال کرد. در یکی از جنگها بر فتحعلیخان ترکمان سردار صفوی پیروز شد و او را به قتل رساند و سرانجام خود، ضمن جنگ با محمود افغان در محلی به نام دلارام، میان زمین داور و فراه کشته شد. محمود نیز سرش را برای دربار شاه سلطان حسین فرستاد. </p> | ||
<br><!--11290200--> | <br><!--11290200--> | ||
[[رده:تاریخ جهان]] | [[رده:تاریخ جهان]] | ||
[[رده:سایر کشورها و حکومت های آسیایی]] | [[رده:سایر کشورها و حکومت های آسیایی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مارس ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۵
اسداللهخانِ اَبدالی ( ـ۱۱۳۲ق)
از بزرگان طایفۀ ابدالی هرات. پسر عبدالله خان بن حیات سلطان. هنگام شورش محمود افغان علیه کیخسروخان، حاکم قندهار، همراه پدرش ازمُلتان به خدمت کیخسروخان آمد و چون محمود بر قندهار مسلط شد، به هرات رفت و به دستور عباسقلیخان شامل، والی هرات، به زندان افتاد. مقارن شورش قزلباشان هرات علیه عباسقلیخان، به همراه پدرش از زندان گریخت و در یکی از جنگها، جعفرخان استاجلو حاکم جدید هرات را اسیر کرد و در شب ۲۶ رمضان ۱۱۲۹ق هرات را به تصرف در آورد. پس از آن نواحی کوسویه و مرغاب و غوریان و بادغیس و فراه را اشغال کرد. در یکی از جنگها بر فتحعلیخان ترکمان سردار صفوی پیروز شد و او را به قتل رساند و سرانجام خود، ضمن جنگ با محمود افغان در محلی به نام دلارام، میان زمین داور و فراه کشته شد. محمود نیز سرش را برای دربار شاه سلطان حسین فرستاد.