پهلوان پنبه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
(جایگزینی متن - '\\1' به '<!--1')
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


پهلوان‌پنبه <br>
پهلوان‌پنبه <br>
<p>کنایه از پهلوانِ دروغین، و مردی هیکل‌مند، اما ضعیف و بُزدل و از بازی‌های نمایش‌گونۀ سنتی، به تسمیۀ نامِ بازیگرِ اصلی آن، و نیز عنوانِ لقبی خاص در دورۀ محمدشاه قاجار و ناصرالدین‌شاه قاجار. در سابقۀ تاریخیِ این لقب آورده‌اند که نام پهلوانِ فرج‌نامی از اهالیِ کاشان بوده است که با وجودِ ریزگی هیکل، پشتِ همۀ پهلوانان پایتخت را بر زمین رساند و تا دو سال پهلوان اول پایتخت بود. مردم کاشان او را پهلوان‌پنبه می‌خواندند. همچنین در بازی‌ای به همین نام شخصی تمام تن خود را با پنبه می‌پوشاند و می‌رقصید و در آغاز رقص حلاجی کمان در دست، کم‌کم پنبه‌های تن او را می‌زد و عورش می‌کرد.</p>
<p>کنایه از پهلوانِ دروغین، و مردی هیکل‌مند، اما ضعیف و بُزدل و از بازی‌های نمایش‌گونۀ سنتی، به تسمیۀ نامِ بازیگرِ اصلی آن، و نیز عنوانِ لقبی خاص در دورۀ [[محمدشاه قاجار (تبریز ۱۲۲۲ـ تهران ۱۲۶۴ق)|محمدشاه قاجار]] و [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین‌شاه قاجار]]. در سابقۀ تاریخیِ این لقب آورده‌اند که نام پهلوانِ فرج‌نامی از اهالیِ کاشان بوده است که با وجودِ ریزگی هیکل، پشتِ همۀ پهلوانان پایتخت را بر زمین رساند و تا دو سال پهلوان اول پایتخت بود. مردم کاشان او را پهلوان‌پنبه می‌خواندند. همچنین در بازی‌ای به همین نام شخصی تمام تن خود را با پنبه می‌پوشاند و می‌رقصید و در آغاز رقص حلاجی کمان در دست، کم‌کم پنبه‌های تن او را می‌زد و عورش می‌کرد.</p>
<br><!--13215700-->
<br><!--13215700-->
[[رده:فرهنگ عامیانه (فولکلور) ایران]]
[[رده:فرهنگ عامیانه (فولکلور) ایران]]
[[رده:بازی های عامیانه و سرگرمی ها]]
[[رده:بازی های عامیانه و سرگرمی ها]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۰۴

پهلوان‌پنبه

کنایه از پهلوانِ دروغین، و مردی هیکل‌مند، اما ضعیف و بُزدل و از بازی‌های نمایش‌گونۀ سنتی، به تسمیۀ نامِ بازیگرِ اصلی آن، و نیز عنوانِ لقبی خاص در دورۀ محمدشاه قاجار و ناصرالدین‌شاه قاجار. در سابقۀ تاریخیِ این لقب آورده‌اند که نام پهلوانِ فرج‌نامی از اهالیِ کاشان بوده است که با وجودِ ریزگی هیکل، پشتِ همۀ پهلوانان پایتخت را بر زمین رساند و تا دو سال پهلوان اول پایتخت بود. مردم کاشان او را پهلوان‌پنبه می‌خواندند. همچنین در بازی‌ای به همین نام شخصی تمام تن خود را با پنبه می‌پوشاند و می‌رقصید و در آغاز رقص حلاجی کمان در دست، کم‌کم پنبه‌های تن او را می‌زد و عورش می‌کرد.