ریمدرنیسم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042158180.jpg|جایگزین=چارلز تامسون|بندانگشتی|چارلز تامسون]] | [[پرونده:2042158180.jpg|جایگزین=چارلز تامسون|بندانگشتی|چارلز تامسون]] | ||
[[پرونده:2042158180- 2.jpg|جایگزین=بیلی چایلدیش|بندانگشتی|بیلی چایلدیش]] | [[پرونده:2042158180- 2.jpg|جایگزین=بیلی چایلدیش|بندانگشتی|بیلی چایلدیش]] | ||
(بازنوگرایی؛ به انگلیسی: Remodernism) جنبشی هنری در قرن اخیر میلادی (قرن | (بازنوگرایی؛ به انگلیسی: Remodernism) | ||
جنبشی هنری در قرن اخیر میلادی (قرن 21م) برای تقابل با [[پست مدرنیسم|پستمدرنیسم]]<ref>postmodernism</ref> و بازگشت به [[مدرنیسم (هنر و ادبیات)|مدرنیسم]]<ref>modernism</ref>. به عبارتی دیگر بازنوگرایی یا ریمدرنیسم بازگشت به مدرنیسم است در هنر؛ بازگشت به مدرنیسم اولیه بهرغم پستمدرنیسم و هدفش بازگرداندن معنا و معنویت به هنر است. احتمالا نخستینبار در سال ۲۰۰۰م که چارلز تامسون<ref>Charles Thomson</ref> و بیلی چایلدیش<ref>Billy Childish</ref> در [[لندن (انگلستان)|لندن]] بیانیهای را به همین نام منتشر کردند، بهکار رفته است. آنها یکسال قبل هم بیانیهی استاکیسم<ref>Stuckism</ref> را منتشر کرده بودند که آن هم آشکارا بیانیهی جنبشی ضد پستمدرن است در هنر، و به طور خاص در نقاشی که به اصالت و ذات هنر، زیبایی و معنا اهمیت میدهد. آنها همچنین نقاشی را وسیلهای برای خودشناسی، شناختن و نقش کردن مسائل درونی، شنیدن زمزمهی روان آدمی و ایجاد ارتباط و بیان اندیشهها، احساسات و تجربیات میدانند و نقاشی فیگوراتیو<ref>Figurative Painting</ref> را در برابر [[هنر مفهومی]]<ref>Conceptual art </ref> قرار داده و دارای ارزش هنری واقعی و والا میدانند. همچنین مانند مدرنیستهای اولیه چون [[مونه، کلود (۱۸۴۰ـ۱۹۲۶)|مونه]]<ref>Claude Monet</ref> و [[ماتیس، هانری (۱۸۶۹ـ۱۹۵۴)|ماتیس]]<ref>Henri Matisse</ref> که روستاها، اطراف شهرها و مکانهای تفریحیِ نزدیک ایستگاههای راهآهن را برای نقاشی اننتخاب میکردند، نوعی گرایش به تصویر کردن چشمانداز (بهویژه چشماندازهای صنعتی) در میان استاکیستها دیده میشود. با اینهمه به غیر از نقاشی که زمینهی اصلی فعالیت استاکیستهاست، بعضی از آنها در زمینهی دیگررشتههای هنری، از جمله عکاسی، شعر، موسیقی، مجسمهسازی، فیلم و [[کلاژ]]<ref>Collage</ref> نیز فعالیت میکنند. | |||
بازنوگرایی جنبشی خردگرا، غایتگرا، کمالگرا و اخلاقی و در پی فهم و شناخت است. فهم و شناخت انسان و جهان و نمادشناسی آنها؛ شناخت از راه ارتباط، و مفاهمه از راه شفافسازی که از خواستهای مدرنیته است و در سایهی راستین بودن فرد و هنرمند. در جستوجوی حقیقت است و به دنبال اصالت ازدسترفته. محتواگرا و به دنبال معنویت و معناست؛ بهرغم معناگریزی و معنازدایی از هنر یا هنری تهی شده از معنا و معنویت که هدف هنر پستمدرن بوده. تاریخگراست؛ بر ضد پایان تاریخ و بیهدف انگاشتن تاریخ که پستمدرنیستها مرتبا تکرارش میکنند. ضد نوآوری است و ساختن بیرویهی مکتبها و سبکهای بیارزش و پوشالی. ضد نوآوریهای بیمزه و تکراری است، با هدف نوآوری. همچنین ضد هنر مفهومی، هنر دیجیتال<ref>Digital art</ref> و... در یک کلام ضد [[ضد هنر|ضدهنر]]<ref>anti-art</ref> است. | بازنوگرایی جنبشی خردگرا، غایتگرا، کمالگرا و اخلاقی و در پی فهم و شناخت است. فهم و شناخت انسان و جهان و نمادشناسی آنها؛ شناخت از راه ارتباط، و مفاهمه از راه شفافسازی که از خواستهای مدرنیته است و در سایهی راستین بودن فرد و هنرمند. در جستوجوی حقیقت است و به دنبال اصالت ازدسترفته. محتواگرا و به دنبال معنویت و معناست؛ بهرغم معناگریزی و معنازدایی از هنر یا هنری تهی شده از معنا و معنویت که هدف هنر پستمدرن بوده. تاریخگراست؛ بر ضد پایان تاریخ و بیهدف انگاشتن تاریخ که پستمدرنیستها مرتبا تکرارش میکنند. ضد نوآوری است و ساختن بیرویهی مکتبها و سبکهای بیارزش و پوشالی. ضد نوآوریهای بیمزه و تکراری است، با هدف نوآوری. همچنین ضد هنر مفهومی، هنر دیجیتال<ref>Digital art</ref> و... در یک کلام ضد [[ضد هنر|ضدهنر]]<ref>anti-art</ref> است. | ||