میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق)<br>
میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق)<br>
[[پرونده: 38582500.jpg | بندانگشتی|ميرزا آقاخان کرماني]]
{{جعبه زندگینامه
{{جعبه زندگینامه
|عنوان =میرزا آقاخان کرمانی
|عنوان =میرزا آقاخان کرمانی
خط ۲۹: خط ۲۸:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}}<p>(شهرت میرزا عبدالحسین خان کرمانی پسر میرزا عبدالرحیم بردسیری) نویسنده و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و آزادی‌خواه ایرانی. علوم متداول دینی را در زادگاهش فراگرفت و ریاضی، فلسفه و حکمت طبیعی را نیز آموخت. در ۱۳۰۲ق براثر مظالم‌ حاکم‌ کرمان‌ به‌ اصفهان‌ رفت و به خدمت ظل‌السلطان درآمد و پس از مدتی عازم تهران شد و از آن‌جا به‌ استانبول‌ رفت‌ و به حلقۀ یاران‌ و هم‌فکران‌ [[اسدآبادی ، سیدجمال الدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)|سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی]]<nowiki/>‌ پیوست و چندی اندیشۀ اتحاد اسلام را تبلیغ کرد. زبان‌ ترکی‌ و فرانسوی‌ را فرا گرفت‌ و به‌ نگارش‌ مقاله‌ در روزنامۀ‌ ''اختر'' و تدریس‌ در مدرسۀ‌ ایرانیان‌ استانبول‌ پرداخت‌. پس از مدتی اندیشۀ اتحاد اسلام‌ را ترک گفت و به اندیشه‌های ملّی‌گرایانه و فرهنگ ایران‌ باستان و مخالفت با اعراب رو آورد و به آیین زردشتی تعلق خاطر نشان داد. پس‌ از ترور ناصرالدین‌ شاه‌، دولت‌ عثمانی‌ او را به همراه دوستان هم‌فکرش [[روحی، شیخ احمد (کرمان ۱۲۷۳ـ۱۳۱۴ق)|شیخ احمد روحی]] و [[خبیرالملک، میرزا حسن خان ( ـ۱۳۱۴ق)|حاجی میرزا حسن خبیرالملک]] دستگیر کرد و تحویل‌ دولت‌ ایران‌ داد. به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد، هر سه را در تبریز اعدام کردند. از آثارش: ''هشت بهشت''؛ ''آینۀ‌ سکندری''‌؛ ''نامۀ‌ باستان‌''؛ ''هفتاد و دو ملت''‌؛ ''انشاءالله‌ و ماشاءالله''‌؛ ''قهوه‌خانه‌ سورات''‌؛ ''سالارنامۀ منظوم''؛ ''رسالۀ خرید خوزستان''؛ ترجمۀ قسمتی از ''تلماک'' فنلون، ''صد خطابه'' (در انتساب این کتاب به میرزا آقاخان کرمانی تردید است).</p>
}}[[پرونده: 38582500.jpg | بندانگشتی|ميرزا آقاخان کرمانی]]<p>(شهرت میرزا عبدالحسین خان کرمانی پسر میرزا عبدالرحیم بردسیری) نویسنده و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و آزادی‌خواه ایرانی. علوم متداول دینی را در زادگاهش فراگرفت و ریاضی، فلسفه و حکمت طبیعی را نیز آموخت. در ۱۳۰۲ق براثر مظالم‌ حاکم‌ کرمان‌ به‌ اصفهان‌ رفت و به خدمت ظل‌السلطان درآمد و پس از مدتی عازم تهران شد و از آن‌جا به‌ استانبول‌ رفت‌ و به حلقۀ یاران‌ و هم‌فکران‌ [[اسدآبادی، سیدجمال الدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)|سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی]]<nowiki/>‌ پیوست و چندی اندیشۀ اتحاد اسلام را تبلیغ کرد. زبان‌ ترکی‌ و فرانسوی‌ را فرا گرفت‌ و به‌ نگارش‌ مقاله‌ در روزنامۀ‌ ''اختر'' و تدریس‌ در مدرسۀ‌ ایرانیان‌ استانبول‌ پرداخت‌. پس از مدتی اندیشۀ اتحاد اسلام‌ را ترک گفت و به اندیشه‌های ملّی‌گرایانه و فرهنگ ایران‌ باستان و مخالفت با اعراب رو آورد و به آیین زردشتی تعلق خاطر نشان داد. پس‌ از ترور ناصرالدین‌ شاه‌، دولت‌ عثمانی‌ او را به همراه دوستان هم‌فکرش [[روحی، شیخ احمد (کرمان ۱۲۷۳ـ۱۳۱۴ق)|شیخ احمد روحی]] و [[خبیرالملک، میرزا حسن خان ( ـ۱۳۱۴ق)|حاجی میرزا حسن خبیرالملک]] دستگیر کرد و تحویل‌ دولت‌ ایران‌ داد. به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد، هر سه را در تبریز اعدام کردند. </p><p>از آثارش: ''هشت بهشت''؛ ''آینۀ‌ سکندری''‌؛ ''نامۀ‌ باستان‌''؛ ''هفتاد و دو ملت''‌؛ ''انشاءالله‌ و ماشاءالله''‌؛ ''قهوه‌خانه‌ سورات''‌؛ ''سالارنامۀ منظوم''؛ ''رسالۀ خرید خوزستان''؛ ترجمۀ قسمتی از ''تلماک'' فنلون، ''صد خطابه'' (در انتساب این کتاب به میرزا آقاخان کرمانی تردید است).</p>
----
 
 
 
<br><!--38582500-->
<br><!--38582500-->
[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:ادبیات قدیم – اشخاص]]
[[رده:ادبیات قدیم – اشخاص]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۴۳

میرزا آقاخان کرمانی (۱۲۷۰ـ۱۳۱۴ق)

میرزا آقاخان کرمانی
زادروز ۱۲۷۰ق
درگذشت ۱۳۱۴ق
ملیت  ایرانی
شغل و تخصص اصلی نویسنده و روزنامه نگار
آثار هشت بهشت؛ آینه سکندری ؛ نامه باستان
گروه مقاله ادبیات فارسی
خویشاوندان سرشناس  میرزا عبدالرحیم بردسیری (پدر)
ميرزا آقاخان کرمانی

(شهرت میرزا عبدالحسین خان کرمانی پسر میرزا عبدالرحیم بردسیری) نویسنده و روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب و آزادی‌خواه ایرانی. علوم متداول دینی را در زادگاهش فراگرفت و ریاضی، فلسفه و حکمت طبیعی را نیز آموخت. در ۱۳۰۲ق براثر مظالم‌ حاکم‌ کرمان‌ به‌ اصفهان‌ رفت و به خدمت ظل‌السلطان درآمد و پس از مدتی عازم تهران شد و از آن‌جا به‌ استانبول‌ رفت‌ و به حلقۀ یاران‌ و هم‌فکران‌ سیدجمال‌الدین‌ اسدآبادی‌ پیوست و چندی اندیشۀ اتحاد اسلام را تبلیغ کرد. زبان‌ ترکی‌ و فرانسوی‌ را فرا گرفت‌ و به‌ نگارش‌ مقاله‌ در روزنامۀ‌ اختر و تدریس‌ در مدرسۀ‌ ایرانیان‌ استانبول‌ پرداخت‌. پس از مدتی اندیشۀ اتحاد اسلام‌ را ترک گفت و به اندیشه‌های ملّی‌گرایانه و فرهنگ ایران‌ باستان و مخالفت با اعراب رو آورد و به آیین زردشتی تعلق خاطر نشان داد. پس‌ از ترور ناصرالدین‌ شاه‌، دولت‌ عثمانی‌ او را به همراه دوستان هم‌فکرش شیخ احمد روحی و حاجی میرزا حسن خبیرالملک دستگیر کرد و تحویل‌ دولت‌ ایران‌ داد. به دستور محمدعلی میرزا ولیعهد، هر سه را در تبریز اعدام کردند.

از آثارش: هشت بهشت؛ آینۀ‌ سکندری‌؛ نامۀ‌ باستان‌؛ هفتاد و دو ملت‌؛ انشاءالله‌ و ماشاءالله‌؛ قهوه‌خانه‌ سورات‌؛ سالارنامۀ منظوم؛ رسالۀ خرید خوزستان؛ ترجمۀ قسمتی از تلماک فنلون، صد خطابه (در انتساب این کتاب به میرزا آقاخان کرمانی تردید است).