سبک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۱: خط ۱:


سَبْک (Style)<br>
سَبْک (Style)<br>
<p>(در لغت به معنای گداختن و فلز ذوب‌شده را در قالب‌ریختن است) طرز خاصی از نظم یا نثر در معنای عام، متمایز در سیاق کلام و نوع بیان و کاربرد واژه‌ها و عبارات با شیوه‌های دیگر گفتار و نوشتار. سبک فردی (یا شخصی) نیز شاعر و نویسنده را از انتخاب موضوع گرفته تا نوع کلمات، لحن و سیاق تألیف عناصر گوناگون، از دیگر سرایندگان و نویسندگان متمایز می‌کند. سبک را تقریباً معادل کلمۀ «استیل» فرانسوی، مأخوذ از واژۀ لاتینی استیلوس گرفته‌اند، که خود نوعی قلم فلزی برای نقش‌کردن حروف و کلمات بر روی موم بوده است. در ادبیات غرب، سبک را از دیدگاه‌های گوناگون نگریسته‌اند. [[افلاطون]] سبک را کیفیتی می‌داند که شاعر یا نویسنده از نظر الگوی کلام از آن برخوردار است. از دید [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]]، سبک ویژگی ذاتی کلام است و سیسرون آن را آرایۀ کلام می‌داند. سبک را برحسب شیوۀ نگارش، نوع کلام، دورۀ محل رشد و مخاطبان نیز می‌توان تقسیم‌بندی کرد. در قرن ۲۰ تکامل نقد ادبی و تحولات زبان‌شناسی باعث شد مکتب سبک‌شناسی علمی به‌وجود آید. در ادبیات فارسی توجه به سبک به‌صورتی پراکنده نزد شاعران و ادیبان پیشینه‌ای دیرینه دارد. [[خاقانی شروانی|خاقانی]] از «طریق» و [[نظامی گنجوی، ابومحمد الیاس (گنجه ح ۵۳۵ـ۶۱۴ق)|نظامی]] از «شیوۀ» خود سخن می‌گویند. کلمۀ «سبک» در ایران نخستین‌بار در ''مجمع‌الفصحای'' [[هدایت، رضاقلی خان (تهران ۱۲۱۵ـ همان جا ۱۲۸۸ق)|رضاقلی‌خان هدایت]] در کنار واژه‌های طرز، طریقه، سیاق و شیوه آمده است. در ادبیات کلاسیک و سنتی ایران، برای شعر، سه سبک خراسانی (یا ترکستانی)، عراقی و هندی (یا اصفهانی) برشمرده‌اند. سبک خراسانی از نیمۀ قرن ۴ تا نیمۀ‌ قرن ۶ق غالب بود. در این سبک عنصر واقع‌گرایی غلبه دارد، کلام فخیم است، و صناعات پیچیدۀ مجازی کمتر دیده می‌شود. [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]]، [[عنصری بلخی، حسن بن احمد ( ـ۴۳۱ق)|عنصری]]، فرّخی و [[منوچهری دامغانی، احمد بن قوص ( ـ ۴۳۲ق)|منوچهری]] از بزرگان سبک خراسانی‌اند. سبک عراقی از قرن ۷ق آغاز می‌شود و تا اواخر قرن ۱۰ق ادامه می‌یابد. از خصوصیات عمدۀ‌‌ آن تأثیر تصوف و عرفان، ورود تعبیرات استعاری و کنایی، اصطلاحات علمی، و گستردگی موضوعات است. [[سعدی، مصلح الدین (شیراز ح ۶۰۶ـ ح ۶۹۱ق)|سعدی]] و نظامی و حافظ از برجسته‌ترین شاعران سبک عراقی‌اند. سبک هندی از قرن ۱۰ق به بعد رواج یافت و بنیادگذار آن [[جامی، عبدالرحمان (خرجرد ۸۱۷ ـ هرات ۸۹۸ق)|عبدالرحمان جامی]] است. سبک هندی را سبک مضمون خوانده‌اند، که هر بیت آن مقصود و مفهومی مجزا را می‌رساند. از خصوصیات این سبک پیچیدگی و تعقید و مجازهای بعید است. مهم‌ترین شاعران سبک هندی [[صایب تبریزی، محمدعلی (تبریز ۱۰۱۰ـ اصفهان ۱۰۸۷ق)|صائب تبریزی]]، [[کلیم کاشانی، ابوطالب ( ـ کشمیر ۱۰۶۱ق)|کلیم کاشانی]]، [[بیدل دهلوی، عبدالقادر (عظیم آباد ۱۰۵۴ـ دهلی ۱۱۳۳ق)|بیدل دهلوی]] و عرفی‌اند. [[بهار، محمدتقی (مشهد ۱۲۶۵ـ تهران ۱۳۳۰ش)|ملک‌الشعرای بهار]]، در ''سبک‌شناسی''، برخلاف دیگران نام‌گذاری این سبک‌ها را مکانی نمی‌داند و نام‌گذاری آن‌ها را معلول زمان پیدایش سبک‌ها می‌شمارد. نثر فارسی را نیز برحَسَب زمان به شش دوره تقسیم کرده‌اند: سبک دورۀ سامانی (۳۰۰ـ۴۵۰ق)، سبک دورۀ غزنوی و اوایل سلجوقی (۴۵۰ـ۵۵۰ق)، سبک اواخر دورۀ سلجوقی و عصر خوارزمیان، سبک دورۀ مغول (۶۰۰ـ۱۲۰۰ق)، سبک دورۀ‌ بازگشت ادبی (۱۲۰۰ـ۱۳۰۰ق)، و سبک دورۀ ساده‌نویسی (۱۳۰۰ق به بعد).</p>
<p>(در لغت به معنای گداختن و فلز ذوب‌شده را در قالب‌ریختن است) طرز خاصی از نظم یا نثر در معنای عام، متمایز در سیاق کلام و نوع بیان و کاربرد واژه‌ها و عبارات با شیوه‌های دیگر گفتار و نوشتار. سبک فردی (یا شخصی) نیز شاعر و نویسنده را از انتخاب موضوع گرفته تا نوع کلمات، لحن و سیاق تألیف عناصر گوناگون، از دیگر سرایندگان و نویسندگان متمایز می‌کند. سبک را تقریباً معادل کلمۀ «استیل» فرانسوی، مأخوذ از واژۀ لاتینی استیلوس گرفته‌اند، که خود نوعی قلم فلزی برای نقش‌کردن حروف و کلمات بر روی موم بوده است. در ادبیات غرب، سبک را از دیدگاه‌های گوناگون نگریسته‌اند. [[افلاطون]] سبک را کیفیتی می‌داند که شاعر یا نویسنده از نظر الگوی کلام از آن برخوردار است. از دید [[ارسطو (۳۸۴ـ ۳۲۲پ م)|ارسطو]]، سبک ویژگی ذاتی کلام است و سیسرون آن را آرایۀ کلام می‌داند. سبک را برحسب شیوۀ نگارش، نوع کلام، دورۀ محل رشد و مخاطبان نیز می‌توان تقسیم‌بندی کرد. در قرن ۲۰ تکامل نقد ادبی و تحولات زبان‌شناسی باعث شد مکتب سبک‌شناسی علمی به‌وجود آید. در ادبیات فارسی توجه به سبک به‌صورتی پراکنده نزد شاعران و ادیبان پیشینه‌ای دیرینه دارد. [[خاقانی شروانی|خاقانی]] از «طریق» و [[نظامی گنجوی، ابومحمد الیاس (گنجه ح ۵۳۵ـ۶۱۴ق)|نظامی]] از «شیوۀ» خود سخن می‌گویند. کلمۀ «سبک» در ایران نخستین‌بار در ''مجمع‌الفصحای'' [[هدایت، رضاقلی خان (تهران ۱۲۱۵ـ همان جا ۱۲۸۸ق)|رضاقلی‌خان هدایت]] در کنار واژه‌های طرز، طریقه، سیاق و شیوه آمده است. در ادبیات کلاسیک و سنتی ایران، برای شعر، سه سبک خراسانی (یا ترکستانی)، عراقی و هندی (یا اصفهانی) برشمرده‌اند. سبک خراسانی از نیمۀ قرن ۴ تا نیمۀ‌ قرن ۶ق غالب بود. در این سبک عنصر واقع‌گرایی غلبه دارد، کلام فخیم است، و صناعات پیچیدۀ مجازی کمتر دیده می‌شود. [[رودکی، ابوعبدالله جعفر بن محمد (۳۳۰-۳۲۹ق)|رودکی]]، [[عنصری بلخی، حسن بن احمد ( ـ۴۳۱ق)|عنصری]]، فرّخی و [[منوچهری دامغانی، احمد بن قوص ( ـ ۴۳۲ق)|منوچهری]] از بزرگان سبک خراسانی‌اند. سبک عراقی از قرن ۷ق آغاز می‌شود و تا اواخر قرن ۱۰ق ادامه می‌یابد. از خصوصیات عمدۀ‌‌ آن تأثیر تصوف و عرفان، ورود تعبیرات استعاری و کنایی، اصطلاحات علمی، و گستردگی موضوعات است. [[سعدی، مصلح الدین (شیراز ح ۶۰۶ـ ح ۶۹۱ق)|سعدی]] و نظامی و حافظ از برجسته‌ترین شاعران سبک عراقی‌اند. سبک هندی از قرن ۱۰ق به بعد رواج یافت و بنیادگذار آن [[جامی، عبدالرحمان (خرجرد ۸۱۷ ـ هرات ۸۹۸ق)|عبدالرحمان جامی]] است. سبک هندی را سبک مضمون خوانده‌اند، که هر بیت آن مقصود و مفهومی مجزا را می‌رساند. از خصوصیات این سبک پیچیدگی و تعقید و مجازهای بعید است. مهم‌ترین شاعران سبک هندی [[صائب تبریزی، محمدعلی|صائب تبریزی]]، [[کلیم کاشانی، ابوطالب ( ـ کشمیر ۱۰۶۱ق)|کلیم کاشانی]]، [[بیدل دهلوی، عبدالقادر (عظیم آباد ۱۰۵۴ـ دهلی ۱۱۳۳ق)|بیدل دهلوی]] و عرفی‌اند. [[بهار، محمدتقی (مشهد ۱۲۶۵ـ تهران ۱۳۳۰ش)|ملک‌الشعرای بهار]]، در ''سبک‌شناسی''، برخلاف دیگران نام‌گذاری این سبک‌ها را مکانی نمی‌داند و نام‌گذاری آن‌ها را معلول زمان پیدایش سبک‌ها می‌شمارد. نثر فارسی را نیز برحَسَب زمان به شش دوره تقسیم کرده‌اند: سبک دورۀ سامانی (۳۰۰ـ۴۵۰ق)، سبک دورۀ غزنوی و اوایل سلجوقی (۴۵۰ـ۵۵۰ق)، سبک اواخر دورۀ سلجوقی و عصر خوارزمیان، سبک دورۀ مغول (۶۰۰ـ۱۲۰۰ق)، سبک دورۀ‌ بازگشت ادبی (۱۲۰۰ـ۱۳۰۰ق)، و سبک دورۀ ساده‌نویسی (۱۳۰۰ق به بعد).</p>
<br><!--25081400-->
<br><!--25081400-->
[[رده:ادبیات عمومی]]
[[رده:ادبیات عمومی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۲۵، ساعت ۱۷:۲۷

سَبْک (Style)

(در لغت به معنای گداختن و فلز ذوب‌شده را در قالب‌ریختن است) طرز خاصی از نظم یا نثر در معنای عام، متمایز در سیاق کلام و نوع بیان و کاربرد واژه‌ها و عبارات با شیوه‌های دیگر گفتار و نوشتار. سبک فردی (یا شخصی) نیز شاعر و نویسنده را از انتخاب موضوع گرفته تا نوع کلمات، لحن و سیاق تألیف عناصر گوناگون، از دیگر سرایندگان و نویسندگان متمایز می‌کند. سبک را تقریباً معادل کلمۀ «استیل» فرانسوی، مأخوذ از واژۀ لاتینی استیلوس گرفته‌اند، که خود نوعی قلم فلزی برای نقش‌کردن حروف و کلمات بر روی موم بوده است. در ادبیات غرب، سبک را از دیدگاه‌های گوناگون نگریسته‌اند. افلاطون سبک را کیفیتی می‌داند که شاعر یا نویسنده از نظر الگوی کلام از آن برخوردار است. از دید ارسطو، سبک ویژگی ذاتی کلام است و سیسرون آن را آرایۀ کلام می‌داند. سبک را برحسب شیوۀ نگارش، نوع کلام، دورۀ محل رشد و مخاطبان نیز می‌توان تقسیم‌بندی کرد. در قرن ۲۰ تکامل نقد ادبی و تحولات زبان‌شناسی باعث شد مکتب سبک‌شناسی علمی به‌وجود آید. در ادبیات فارسی توجه به سبک به‌صورتی پراکنده نزد شاعران و ادیبان پیشینه‌ای دیرینه دارد. خاقانی از «طریق» و نظامی از «شیوۀ» خود سخن می‌گویند. کلمۀ «سبک» در ایران نخستین‌بار در مجمع‌الفصحای رضاقلی‌خان هدایت در کنار واژه‌های طرز، طریقه، سیاق و شیوه آمده است. در ادبیات کلاسیک و سنتی ایران، برای شعر، سه سبک خراسانی (یا ترکستانی)، عراقی و هندی (یا اصفهانی) برشمرده‌اند. سبک خراسانی از نیمۀ قرن ۴ تا نیمۀ‌ قرن ۶ق غالب بود. در این سبک عنصر واقع‌گرایی غلبه دارد، کلام فخیم است، و صناعات پیچیدۀ مجازی کمتر دیده می‌شود. رودکی، عنصری، فرّخی و منوچهری از بزرگان سبک خراسانی‌اند. سبک عراقی از قرن ۷ق آغاز می‌شود و تا اواخر قرن ۱۰ق ادامه می‌یابد. از خصوصیات عمدۀ‌‌ آن تأثیر تصوف و عرفان، ورود تعبیرات استعاری و کنایی، اصطلاحات علمی، و گستردگی موضوعات است. سعدی و نظامی و حافظ از برجسته‌ترین شاعران سبک عراقی‌اند. سبک هندی از قرن ۱۰ق به بعد رواج یافت و بنیادگذار آن عبدالرحمان جامی است. سبک هندی را سبک مضمون خوانده‌اند، که هر بیت آن مقصود و مفهومی مجزا را می‌رساند. از خصوصیات این سبک پیچیدگی و تعقید و مجازهای بعید است. مهم‌ترین شاعران سبک هندی صائب تبریزی، کلیم کاشانی، بیدل دهلوی و عرفی‌اند. ملک‌الشعرای بهار، در سبک‌شناسی، برخلاف دیگران نام‌گذاری این سبک‌ها را مکانی نمی‌داند و نام‌گذاری آن‌ها را معلول زمان پیدایش سبک‌ها می‌شمارد. نثر فارسی را نیز برحَسَب زمان به شش دوره تقسیم کرده‌اند: سبک دورۀ سامانی (۳۰۰ـ۴۵۰ق)، سبک دورۀ غزنوی و اوایل سلجوقی (۴۵۰ـ۵۵۰ق)، سبک اواخر دورۀ سلجوقی و عصر خوارزمیان، سبک دورۀ مغول (۶۰۰ـ۱۲۰۰ق)، سبک دورۀ‌ بازگشت ادبی (۱۲۰۰ـ۱۳۰۰ق)، و سبک دورۀ ساده‌نویسی (۱۳۰۰ق به بعد).