آرزوهای بربادرفته: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲: خط ۲:
آرزوهای بَربادرفته (Illusions Perdues)
آرزوهای بَربادرفته (Illusions Perdues)


عنوان کلی سه‌گانه‌ای از اونوره دو بالزاک، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۳۷ـ۱۸۴۳. هریک از سه رمان این مجموعه عنوانی جداگانه دارند: ''دو شاعر'' (۱۸۳۷)؛ ''مردِ بزرگِ شهرستانی در پاریس'' (۱۸۳۹)؛ ''اِوْ و داوید'' (۱۸۴۳). این سه‌گانه به ویکتور هوگو تقدیم شده است. رمان نخست کشاکش دو شخصیت کاملاً متفاوت را نشان می‌دهد: داوید سشارِ کم‌سواد اما باهوش و می‌خواره که مرید دیدرو است و چاپخانه‌ای را اداره می‌کند، و لوسین شاردونِ باسواد و زیبارو و جسور. هریک از این دو به‌شیوۀ خود رؤیای آینده‌ای درخشان را در سر می‌پرورند. داوید ورشکسته با اِوْ، خواهر لوسین، ازدواج می‌کند. لوسین نیز با زنی از طبقۀ اشراف، آنائیس دو بارژتون، به پاریس می‌گریزد. رمان دوم داستان حضورِ لوسین در پاریس است. در پاریس، آنائیس از لوسین جدا می‌شود؛ لوسین به روزنامه‌نگاری رو می‌آورد، دل در گروِ عشق هنرپیشه‌ای به نام کورالی می‌نهد و ثروتی به هم می‌زند که همه صرفِ زندگی تجملاتی می‌شود. کورالی می‌میرد و لوسین به امید دریافتِ کمک از داوید به شهرستان بازمی‌گردد. رمان سوم سرگذشت داوید را پی می‌گیرد. داوید درپی بی‌احتیاطی لوسین به دادگاه کشیده می‌شود. لوسین که تصمیم به خودکشی گرفته، به محکومی فراری که خود را کشیش معرفی می‌کند، برمی‌خورد مریدش می‌شود. لوسین پولی برای داوید می‌فرستد و او را از قید طلبکاران می‌رهاند. این رمان را یکی از بهترین آثار بالزاک می‌دانند.
عنوان کلی سه‌گانه‌ای از [[بالزاک، اونوره دو (۱۷۹۹ـ۱۸۵۰)|اونوره دو بالزاک]]، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۳۷ـ۱۸۴۳م. هریک از سه رمان این مجموعه عنوانی جداگانه دارند: ''دو شاعر'' (۱۸۳۷م)؛ ''مردِ بزرگِ شهرستانی در پاریس'' (۱۸۳۹م)؛ ''اِوْ و داوید'' (۱۸۴۳). این سه‌گانه به [[هوگو، ویکتور (۱۸۰۲ـ۱۸۸۵)|ویکتور هوگو]] تقدیم شده است. رمان نخست کشاکش دو شخصیت کاملاً متفاوت را نشان می‌دهد: داوید سشارِ کم‌سواد اما باهوش و می‌خواره که مرید دیدرو است و چاپخانه‌ای را اداره می‌کند، و لوسین شاردونِ باسواد و زیبارو و جسور. هریک از این دو به شیوۀ خود رؤیای آینده‌ای درخشان را در سر می‌پرورند. داوید ورشکسته با اِوْ، خواهر لوسین، ازدواج می‌کند. لوسین نیز با زنی از طبقۀ اشراف، آنائیس دو بارژتون، به [[پاریس، شهر|پاریس]] می‌گریزد. رمان دوم داستان حضورِ لوسین در پاریس است. در پاریس، آنائیس از لوسین جدا می‌شود؛ لوسین به روزنامه‌نگاری رو می‌آورد، دل در گروِ عشق هنرپیشه‌ای به نام کورالی می‌نهد و ثروتی به هم می‌زند که همه صرفِ زندگی تجملاتی می‌شود. کورالی می‌میرد و لوسین به امید دریافتِ کمک از داوید به شهرستان بازمی‌گردد. رمان سوم سرگذشت داوید را پی می‌گیرد. داوید درپی بی‌احتیاطی لوسین به دادگاه کشیده می‌شود. لوسین که تصمیم به خودکشی گرفته، به محکومی فراری که خود را کشیش معرفی می‌کند، برمی‌خورد مریدش می‌شود. لوسین پولی برای داوید می‌فرستد و او را از قید طلبکاران می‌رهاند. این رمان را یکی از بهترین آثار بالزاک می‌دانند.


 
 


[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:رمان (اشخاص و آثار)]]
[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:رمان (اشخاص و آثار)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۹:۴۷

آرزوهای بَربادرفته (Illusions Perdues)

عنوان کلی سه‌گانه‌ای از اونوره دو بالزاک، به زبان فرانسوی، منتشرشده در ۱۸۳۷ـ۱۸۴۳م. هریک از سه رمان این مجموعه عنوانی جداگانه دارند: دو شاعر (۱۸۳۷م)؛ مردِ بزرگِ شهرستانی در پاریس (۱۸۳۹م)؛ اِوْ و داوید (۱۸۴۳). این سه‌گانه به ویکتور هوگو تقدیم شده است. رمان نخست کشاکش دو شخصیت کاملاً متفاوت را نشان می‌دهد: داوید سشارِ کم‌سواد اما باهوش و می‌خواره که مرید دیدرو است و چاپخانه‌ای را اداره می‌کند، و لوسین شاردونِ باسواد و زیبارو و جسور. هریک از این دو به شیوۀ خود رؤیای آینده‌ای درخشان را در سر می‌پرورند. داوید ورشکسته با اِوْ، خواهر لوسین، ازدواج می‌کند. لوسین نیز با زنی از طبقۀ اشراف، آنائیس دو بارژتون، به پاریس می‌گریزد. رمان دوم داستان حضورِ لوسین در پاریس است. در پاریس، آنائیس از لوسین جدا می‌شود؛ لوسین به روزنامه‌نگاری رو می‌آورد، دل در گروِ عشق هنرپیشه‌ای به نام کورالی می‌نهد و ثروتی به هم می‌زند که همه صرفِ زندگی تجملاتی می‌شود. کورالی می‌میرد و لوسین به امید دریافتِ کمک از داوید به شهرستان بازمی‌گردد. رمان سوم سرگذشت داوید را پی می‌گیرد. داوید درپی بی‌احتیاطی لوسین به دادگاه کشیده می‌شود. لوسین که تصمیم به خودکشی گرفته، به محکومی فراری که خود را کشیش معرفی می‌کند، برمی‌خورد مریدش می‌شود. لوسین پولی برای داوید می‌فرستد و او را از قید طلبکاران می‌رهاند. این رمان را یکی از بهترین آثار بالزاک می‌دانند.