آصف جاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهان پور ۱۱۶۱ق): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
آصِفجاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهانپور ۱۱۶۱ق) | آصِفجاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهانپور ۱۱۶۱ق) | ||
( | (قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان ملقب به نواب نظامالملک، آصِفْ جاه و چین قلیچ خان معروف به آصف جاه اول و متخلّص به شاکر و آصف) پایهگذار دولت نظام دکن. در اواخر عمر اورنگزیب استاندار بیجاپور شد. در دورۀ بهادرشاه به صوبهداری اوده و فوجداری لکهنو رسید و لقب بهادرخان گرفت و در پادشاهی فرخسیر صوبهدار دکن بود. پس از درگذشت اعتمادالدوله محمد امینخان ( ـ۱۱۳۴ق) به وزارت رسید. سرانجام درنتیجۀ توطئههای درباریان و امیران، شاه به او بدگمان شد و حکومت دکن را از وی گرفت. نظامالملک به دکن تاخت و بار دیگر بر آنجا استیلا یافت. در جنگ کرنال تدبیرهای بسیار نشان داد. پس از درگذشت صمصامالدوله، امیرالامرا شد. استقلالش در دکن زمینۀ برآمدن دودمان آصفجاهی شد. شعرا، ادبا، علما و مشایخ را تشویق میکرد، از این روی، حیدرآباد در زمان او مرکز مهم فرهنگ و تمدن اسلامی شد. با آزاد بلگرامی و میرعبدالجلیل بلگرامی دوستی داشت. دیوان او بهچاپ رسیده است (حیدرآباد، ۱۳۰۱ق). | ||
<br/> | <br/> | ||
[[Category:تاریخ جهان]] [[Category:هند]] | [[Category:تاریخ جهان]] [[Category:هند]] |
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۴۲
آصِفجاه، قمرالدین (۱۰۸۲ـ برهانپور ۱۱۶۱ق)
(قمرالدین خان صدیقی یا میرقمرالدین علی خان ملقب به نواب نظامالملک، آصِفْ جاه و چین قلیچ خان معروف به آصف جاه اول و متخلّص به شاکر و آصف) پایهگذار دولت نظام دکن. در اواخر عمر اورنگزیب استاندار بیجاپور شد. در دورۀ بهادرشاه به صوبهداری اوده و فوجداری لکهنو رسید و لقب بهادرخان گرفت و در پادشاهی فرخسیر صوبهدار دکن بود. پس از درگذشت اعتمادالدوله محمد امینخان ( ـ۱۱۳۴ق) به وزارت رسید. سرانجام درنتیجۀ توطئههای درباریان و امیران، شاه به او بدگمان شد و حکومت دکن را از وی گرفت. نظامالملک به دکن تاخت و بار دیگر بر آنجا استیلا یافت. در جنگ کرنال تدبیرهای بسیار نشان داد. پس از درگذشت صمصامالدوله، امیرالامرا شد. استقلالش در دکن زمینۀ برآمدن دودمان آصفجاهی شد. شعرا، ادبا، علما و مشایخ را تشویق میکرد، از این روی، حیدرآباد در زمان او مرکز مهم فرهنگ و تمدن اسلامی شد. با آزاد بلگرامی و میرعبدالجلیل بلگرامی دوستی داشت. دیوان او بهچاپ رسیده است (حیدرآباد، ۱۳۰۱ق).