شالاموف، وارلام (۱۹۰۷ـ۱۹۸۲): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
<p style="text-align: justify;">(۱۹۰۷ـ۱۹۸۲)(Shalamov, Varlam)</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">نام کامل: وارلام تیخونوویچ شالاموف</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">نویسنده و شاعر روس. به دلیل حمایت از [[لیون_تروتسکی|تروتسکی]] نزدیک به چهارده سال را در زندان گذراند و این تجربه به شکلی مستقیم در آثار او منعکس شد. در دو سال آخر دوران حبس، به عنوان دستیار پزشک در درمان زندانیان مشارکت می‌کرد و پس از رهایی نیز برای دو سال به همین کار مشغول بود. شش کتاب مجزا شامل داستان‌های کوتاه وی، در مجموعه‌ای واحد با عنوان ''داستان‌های کولیما''<ref>Kolyma Tales</ref> گردآوری شده‌اند. محوریت داستان‌های این مجموعه – که همگی ابتدا در خارج از شوروی منتشر شدند -&nbsp; تجربیات شالاموف در اردوگاه‌های کار اجباری است.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در شهر ولودگا<ref>Vologda</ref> به دنیا آمد. پدرش کشیش و مبلغ مذهبی بود و مادرش علاوه بر تدریس در مدرسه، طبعی قوی در سرودن شعر داشت و یکی از دلایل شکل‌گیری علاقه‌ی وارلام به ادبیات بود. وارلام در دپارتمان حقوق دانشگاه دولتی مسکو<ref>Moscow State University </ref> درس خواند و از همان زمان با هدف پیگیری ادبیات به عنوان دغدغه‌ی اصلی، به تحقیق بر روی نثر معاصر روسیه و شعر کلاسیک این کشور پرداخت.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در سال 1929 به دلیل عضویت در یک گروه حامی تروتسکی، به سه سال کار اجباری در اردوگاه محکوم شد. بعد از رهایی از زندان، در مرکزی مربوط به کشت گیاهان صنعتی استخدام شد و اولین داستان کوتاه خود را در یک مجله منتشر کرد. پنج سال پس از آزادی، با اتهامی مشابه دوره‌ی قبل، به پنج سال زندان در کولیما محکوم شد. به این ترتیب، شالاموف سال‌های 1937 تا 1942 را در زندان گذراند. یک سال پس از آزادی، این بار به دلیل ارتکاب جرمی متفاوت به ده سال حبس محکوم شد. جرم مذکور، تمجید از [[ایوان_بونین_(۱۸۷۰ـ۱۹۵۳)|ایوان بونین]]، نویسنده‌ی مطرح روس بود که با رژیم شوروی سر ناسازگاری داشت. شالاموف در متنی درباره‌ی وی، این نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبیات را نمونه‌ی یک «نویسنده‌ی کلاسیک روس» معرفی کرده بود. این دوره از حبس برای شالاموف بسیار سخت و مشقت‌بار گذشت. او مدتی به کار در معادن طلا و زغال‌سنگ گماشته شد و بارها به خاطر تلاش برای فرار و همچنین عقاید سیاسی خود تنبیه شد. در نهایت در زمانی که به شدت لاغر و فرسوده و بیمار شده بود، با کمک یکی از پزشکان که برای او شغلی به عنوان دستیار در زندان دست و پا کرد، از مرگ نجات یافت و در این منصب جدید، فرصتی برای پرداخت به ادبیات پیدا کرد. شالاموف پس از اتمام دوران حبس نیز در همین منصب باقی ماند. او بازگشت به زندگی خانوادگی را ناممکن می‌دید و تمام توان خود را بر روی ادبیات گذاشت.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">شولوموف با بازگشت به مسکو، در مجله‌ای ادبی مشغول به کار شد و همچنین کار بر روی داستان‌های کوتاه خود را ادامه داد. این داستان‌ها ابتدا به شکل زیرزمینی (سامیزدات<ref> samizdat</ref>) به خارج از کشور انتقال داده شدند و سال‌ها پس از ارائه‌ی ترجمه‌ی انگلیسی، نسخه‌ی اصلی آن‌ها در روسیه به چاپ رسید.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در سال‌های آخر، وضع سلامتی وی روز به روز وخیم‌تر می‌شد. به همین خاطر به مرکزی مربوط به نویسندگان پیر و ناتوان انتقال داده شد که توسط اتحادیه‌ی نویسندگان شوروی<ref>Union of Soviet Writers</ref> اداره می‌شد. بنا بر روایت شاهدان، وضعیت مراقبت از بیماران در این استراحت‌گاه بسیار اسف‌بار توصیف شده و شالاموف دوران سختی را در این مکان سپری کرده است. مراسم خاک‌سپاری شولوموف با وجود بی‌اعتقادی وی به خداوند، به آیین [[مذهب_ارتدوکس|ارتدوکس]] برگزار شد. شهرت وی پس از مرگ فزونی گرفت و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، هم‌اکنون بعضی از داستان‌های کوتاه وی در کتاب‌های درسی روسیه به دانش‌آموزان تدریس می‌شود.</p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
شالاموف، وارلام (۱۹۰۷ـ۱۹۸۲م)(Shalamov, Varlam) <p dir="RTL" style="text-align: justify;">(نام کامل: وارلام تیخونوویچ شالاموف) نویسنده و شاعر روس. به دلیل حمایت از [[لیون_تروتسکی|تروتسکی]] نزدیک به چهارده سال را در زندان گذراند و این تجربه به شکلی مستقیم در آثار او منعکس شد. در دو سال آخر دوران حبس، به عنوان دستیار پزشک در درمان زندانیان مشارکت می‌کرد و پس از رهایی نیز برای دو سال به همین کار مشغول بود. شش کتاب مجزا شامل داستان‌های کوتاه وی، در مجموعه‌ای واحد با عنوان ''داستان‌های کولیما''<ref>''Kolyma Tales''</ref> گردآوری شده‌اند. محوریت داستان‌های این مجموعه – که همگی ابتدا در خارج از شوروی منتشر شدند - تجربیات شالاموف در اردوگاه‌های کار اجباری است.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در شهر ولودگا<ref>Vologda</ref> به دنیا آمد. پدرش کشیش و مبلغ مذهبی بود و مادرش علاوه بر تدریس در مدرسه، طبعی قوی در سرودن شعر داشت و یکی از دلایل شکل‌گیری علاقه‌ی وارلام به ادبیات بود. وارلام در دپارتمان حقوق دانشگاه دولتی مسکو<ref>Moscow State University </ref> درس خواند و از همان زمان با هدف پیگیری ادبیات به عنوان دغدغه‌ی اصلی، به تحقیق بر روی نثر معاصر روسیه و شعر کلاسیک این کشور پرداخت.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در سال 1929م به دلیل عضویت در یک گروه حامی تروتسکی، به سه سال کار اجباری در اردوگاه محکوم شد. بعد از رهایی از زندان، در مرکزی مربوط به کشت گیاهان صنعتی استخدام شد و اولین داستان کوتاه خود را در یک مجله منتشر کرد. پنج سال پس از آزادی، با اتهامی مشابه دوره‌ی قبل، به پنج سال زندان در کولیما محکوم شد. به این ترتیب، شالاموف سال‌های 1937 تا 1942م را در زندان گذراند. یک سال پس از آزادی، این بار به دلیل ارتکاب جرمی متفاوت به ده سال حبس محکوم شد. جرم مذکور، تمجید از [[ایوان_بونین_(۱۸۷۰ـ۱۹۵۳)|ایوان بونین]]، نویسنده‌ی مطرح روس بود که با رژیم شوروی سر ناسازگاری داشت. شالاموف در متنی درباره‌ی وی، این نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبیات را نمونه‌ی یک «نویسنده‌ی کلاسیک روس» معرفی کرده بود. این دوره از حبس برای شالاموف بسیار سخت و مشقت‌بار گذشت. او مدتی به کار در معادن طلا و زغال‌سنگ گماشته شد و بارها به خاطر تلاش برای فرار و همچنین عقاید سیاسی خود تنبیه شد. در نهایت در زمانی که به شدت لاغر و فرسوده و بیمار شده بود، با کمک یکی از پزشکان که برای او شغلی به عنوان دستیار در زندان دست و پا کرد، از مرگ نجات یافت و در این منصب جدید، فرصتی برای پرداخت به ادبیات پیدا کرد. شالاموف پس از اتمام دوران حبس نیز در همین منصب باقی ماند. او بازگشت به زندگی خانوادگی را ناممکن می‌دید و تمام توان خود را بر روی ادبیات گذاشت.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">شولوموف با بازگشت به مسکو، در مجله‌ای ادبی مشغول به کار شد و همچنین کار بر روی داستان‌های کوتاه خود را ادامه داد. این داستان‌ها ابتدا به شکل زیرزمینی (سامیزدات<ref> samizdat</ref>) به خارج از کشور انتقال داده شدند و سال‌ها پس از ارائه‌ی ترجمه‌ی انگلیسی، نسخه‌ی اصلی آن‌ها در روسیه به چاپ رسید.</p> <p dir="RTL" style="text-align: justify;">در سال‌های آخر، وضع سلامتی وی روز به روز وخیم‌تر می‌شد. به همین خاطر به مرکزی مربوط به نویسندگان پیر و ناتوان انتقال داده شد که توسط اتحادیه‌ی نویسندگان شوروی<ref>Union of Soviet Writers</ref> اداره می‌شد. بنا بر روایت شاهدان، وضعیت مراقبت از بیماران در این استراحت‌گاه بسیار اسف‌بار توصیف شده و شالاموف دوران سختی را در این مکان سپری کرده است. مراسم خاک‌سپاری شولوموف با وجود بی‌اعتقادی وی به خداوند، به آیین [[مذهب_ارتدوکس|ارتدوکس]] برگزار شد. شهرت وی پس از مرگ فزونی گرفت و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، هم‌اکنون بعضی از داستان‌های کوتاه وی در کتاب‌های درسی روسیه به دانش‌آموزان تدریس می‌شود.</p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
----
----
<p style="text-align: justify;">[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:سایر گونه های ادبی]]</p>
<p style="text-align: justify;">[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:سایر گونه های ادبی]]</p>

نسخهٔ ‏۲۳ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۵۱

شالاموف، وارلام (۱۹۰۷ـ۱۹۸۲م)(Shalamov, Varlam)

(نام کامل: وارلام تیخونوویچ شالاموف) نویسنده و شاعر روس. به دلیل حمایت از تروتسکی نزدیک به چهارده سال را در زندان گذراند و این تجربه به شکلی مستقیم در آثار او منعکس شد. در دو سال آخر دوران حبس، به عنوان دستیار پزشک در درمان زندانیان مشارکت می‌کرد و پس از رهایی نیز برای دو سال به همین کار مشغول بود. شش کتاب مجزا شامل داستان‌های کوتاه وی، در مجموعه‌ای واحد با عنوان داستان‌های کولیما[۱] گردآوری شده‌اند. محوریت داستان‌های این مجموعه – که همگی ابتدا در خارج از شوروی منتشر شدند - تجربیات شالاموف در اردوگاه‌های کار اجباری است.

در شهر ولودگا[۲] به دنیا آمد. پدرش کشیش و مبلغ مذهبی بود و مادرش علاوه بر تدریس در مدرسه، طبعی قوی در سرودن شعر داشت و یکی از دلایل شکل‌گیری علاقه‌ی وارلام به ادبیات بود. وارلام در دپارتمان حقوق دانشگاه دولتی مسکو[۳] درس خواند و از همان زمان با هدف پیگیری ادبیات به عنوان دغدغه‌ی اصلی، به تحقیق بر روی نثر معاصر روسیه و شعر کلاسیک این کشور پرداخت.

در سال 1929م به دلیل عضویت در یک گروه حامی تروتسکی، به سه سال کار اجباری در اردوگاه محکوم شد. بعد از رهایی از زندان، در مرکزی مربوط به کشت گیاهان صنعتی استخدام شد و اولین داستان کوتاه خود را در یک مجله منتشر کرد. پنج سال پس از آزادی، با اتهامی مشابه دوره‌ی قبل، به پنج سال زندان در کولیما محکوم شد. به این ترتیب، شالاموف سال‌های 1937 تا 1942م را در زندان گذراند. یک سال پس از آزادی، این بار به دلیل ارتکاب جرمی متفاوت به ده سال حبس محکوم شد. جرم مذکور، تمجید از ایوان بونین، نویسنده‌ی مطرح روس بود که با رژیم شوروی سر ناسازگاری داشت. شالاموف در متنی درباره‌ی وی، این نویسنده‌ی برنده‌ی نوبل ادبیات را نمونه‌ی یک «نویسنده‌ی کلاسیک روس» معرفی کرده بود. این دوره از حبس برای شالاموف بسیار سخت و مشقت‌بار گذشت. او مدتی به کار در معادن طلا و زغال‌سنگ گماشته شد و بارها به خاطر تلاش برای فرار و همچنین عقاید سیاسی خود تنبیه شد. در نهایت در زمانی که به شدت لاغر و فرسوده و بیمار شده بود، با کمک یکی از پزشکان که برای او شغلی به عنوان دستیار در زندان دست و پا کرد، از مرگ نجات یافت و در این منصب جدید، فرصتی برای پرداخت به ادبیات پیدا کرد. شالاموف پس از اتمام دوران حبس نیز در همین منصب باقی ماند. او بازگشت به زندگی خانوادگی را ناممکن می‌دید و تمام توان خود را بر روی ادبیات گذاشت.

شولوموف با بازگشت به مسکو، در مجله‌ای ادبی مشغول به کار شد و همچنین کار بر روی داستان‌های کوتاه خود را ادامه داد. این داستان‌ها ابتدا به شکل زیرزمینی (سامیزدات[۴]) به خارج از کشور انتقال داده شدند و سال‌ها پس از ارائه‌ی ترجمه‌ی انگلیسی، نسخه‌ی اصلی آن‌ها در روسیه به چاپ رسید.

در سال‌های آخر، وضع سلامتی وی روز به روز وخیم‌تر می‌شد. به همین خاطر به مرکزی مربوط به نویسندگان پیر و ناتوان انتقال داده شد که توسط اتحادیه‌ی نویسندگان شوروی[۵] اداره می‌شد. بنا بر روایت شاهدان، وضعیت مراقبت از بیماران در این استراحت‌گاه بسیار اسف‌بار توصیف شده و شالاموف دوران سختی را در این مکان سپری کرده است. مراسم خاک‌سپاری شولوموف با وجود بی‌اعتقادی وی به خداوند، به آیین ارتدوکس برگزار شد. شهرت وی پس از مرگ فزونی گرفت و بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، هم‌اکنون بعضی از داستان‌های کوتاه وی در کتاب‌های درسی روسیه به دانش‌آموزان تدریس می‌شود.

 


  1. Kolyma Tales
  2. Vologda
  3. Moscow State University
  4. samizdat
  5. Union of Soviet Writers