مکزیک، هنر و معماری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
آثار هنری و بناهای ساخته‌شده در سرزمینی که اکنون کشور مکزیک است. این آثار در تمدن‌های باستانی منطقه، پیش از فتوحات کورتِس<ref>Cortes</ref>، به اوج تکامل رسیده بودند.
آثار هنری و بناهای ساخته‌شده در سرزمینی که اکنون کشور مکزیک است. این آثار در تمدن‌های باستانی منطقه، پیش از فتوحات کورتِس<ref>Cortes</ref>، به اوج تکامل رسیده بودند.


'''دورۀ استعمار'''. هنرهای بومی همچون پارچه‌بافی، سفال‌سازی، و نقره‌کاری در طول تاریخ مکزیک همواره رونق داشته‌اند، اما پس از ورود اسپانیایی‌ها، اقوام بومی با هنرهای اروپایی به‌ویژه نقاشی و نیز با فنون ساختمان‌سازی آشنا شدند. نقاشی‌های بسیاری از اسپانیا به مکزیک آورده شدند و در قرن ۱۷ هنرمندان بومی در نقاشی رنگ‌روغنی با مضامین دینی، ساخت پیکره‌های مذهبی از موم، و مجسمه‌های رنگین چوبی مهارت یافتند. تلفیق وقار، زیبایی و ظرافت هنر بومی اولیه با دستاوردهای هنر اسپانیا، به نقاشی مکزیکی چنان گرمی و غنای رنگی‌ای بخشیدند که نقاشی اسپانیایی خود تا این زمان از آن بی‌بهره بود. قریب ۵۰ سال پیش از آن‌که نقاش اسپانیایی، موریلیو<ref>Murillo </ref> در مقام هنرمندی رنگ‌پرداز به‌شهرت برسد، هنرمندان مکزیکی آثارشان را سرشار از رنگمایه‌های قرمز و آبی می‌کردند. این نوع کار را گاه باروک مکزیکی<ref>Mexican baroque </ref> نامیده‌اند تا از باروک رسمی‌تر اروپایی متمایز شود. بالتازار دِ اچاوۀ مهتر<ref>Baltásar de Echave the elder </ref> (ح ۱۵۴۸ـ۱۶۲۰) نخستین نقاش بزرگ مکزیک بود. اولین مکتب بومی را در ۱۶۰۹ بنیاد نهاد. از آثار او، ''تقلّا در باغ''<ref>Agony in the Garden </ref>، نمونه‌ای است از کاری رنسانسی با ویژگی اسپانیایی. با این‌حال کارهای آلونسو واسکِس<ref>Alonso Vázquez </ref> (ح ۱۵۶۵ـ۱۶۰۸) اهمیت بیشتری دارند. با نزدیک‌شدن به نیمه‌های قرن ۱۷ نقاشی سیر نزولی یافت و مجسمه‌سازی و معماری اوج گرفت. سبک غالب در این دو، چوریگراوار<ref>Churrigueresque </ref> نامیده شد که نامش را از خوزه چورّیگرا<ref>Jose Churriguera </ref> گرفته بود. این سبک نوعی باروک خیال‌پردازانه بود؛ اما در کنارش هنر و معماری پلاتِرِسک مکزیکی<ref>Mexican Plateresque </ref> نیز پیدا شد. قرن ۱۸ شاهد ظهور نقاشان بسیار بود که مهم‌ترینشان خوزه ایبارّا<ref>José Ibarra </ref> و میگل کابرِرا<ref>Miguel Cabrera </ref> بودند. سپس یک دوره هنر آکادمیک پدید آمد که هیچ اثر برجسته‌ای به‌بار نیاورد. این دورۀ تقلیدی با آثار خوزه ماریا وِلاسکو<ref>José Maria Velasco </ref>، نقاشی که منظره‌هایش دوباره سبکی ملی به‌وجود آورد، در پایان قرن ۱۹ به‌اتمام رسید.
'''دورۀ استعمار'''. هنرهای بومی همچون پارچه‌بافی، سفال‌سازی، و نقره‌کاری در طول تاریخ مکزیک همواره رونق داشته‌اند، اما پس از ورود اسپانیایی‌ها، اقوام بومی با هنرهای اروپایی به‌ویژه نقاشی و نیز با فنون ساختمان‌سازی آشنا شدند. نقاشی‌های بسیاری از اسپانیا به مکزیک آورده شدند و در قرن ۱۷ هنرمندان بومی در نقاشی رنگ‌روغنی با مضامین دینی، ساخت پیکره‌های مذهبی از موم، و مجسمه‌های رنگین چوبی مهارت یافتند. تلفیق وقار، زیبایی و ظرافت هنر بومی اولیه با دستاوردهای هنر اسپانیا، به نقاشی مکزیکی چنان گرمی و غنای رنگی‌ای بخشیدند که نقاشی اسپانیایی خود تا این زمان از آن بی‌بهره بود. قریب ۵۰ سال پیش از آن‌که نقاش اسپانیایی، [[موریلیو، بارتولومه (ح ۱۶۱۸ـ۱۶۸۲)|موریلیو]]<ref>Murillo </ref> در مقام هنرمندی رنگ‌پرداز به‌شهرت برسد، هنرمندان مکزیکی آثارشان را سرشار از رنگمایه‌های قرمز و آبی می‌کردند. این نوع کار را گاه باروک مکزیکی<ref>Mexican baroque </ref> نامیده‌اند تا از باروک رسمی‌تر اروپایی متمایز شود. بالتازار دِ اچاوۀ مهتر<ref>Baltásar de Echave the elder </ref> (ح ۱۵۴۸ـ۱۶۲۰) نخستین نقاش بزرگ مکزیک بود. اولین مکتب بومی را در ۱۶۰۹ بنیاد نهاد. از آثار او، ''تقلّا در باغ''<ref>Agony in the Garden </ref>، نمونه‌ای است از کاری رنسانسی با ویژگی اسپانیایی. با این‌حال کارهای آلونسو واسکِس<ref>Alonso Vázquez </ref> (ح ۱۵۶۵ـ۱۶۰۸) اهمیت بیشتری دارند. با نزدیک‌شدن به نیمه‌های قرن ۱۷ نقاشی سیر نزولی یافت و مجسمه‌سازی و معماری اوج گرفت. سبک غالب در این دو، چوریگراوار<ref>Churrigueresque </ref> نامیده شد که نامش را از خوزه چورّیگرا<ref>Jose Churriguera </ref> گرفته بود. این سبک نوعی باروک خیال‌پردازانه بود؛ اما در کنارش هنر و معماری پلاتِرِسک مکزیکی<ref>Mexican Plateresque </ref> نیز پیدا شد. قرن ۱۸ شاهد ظهور نقاشان بسیار بود که مهم‌ترینشان خوزه ایبارّا<ref>José Ibarra </ref> و میگل کابرِرا<ref>Miguel Cabrera </ref> بودند. سپس یک دوره هنر آکادمیک پدید آمد که هیچ اثر برجسته‌ای به‌بار نیاورد. این دورۀ تقلیدی با آثار خوزه ماریا وِلاسکو<ref>José Maria Velasco </ref>، نقاشی که منظره‌هایش دوباره سبکی ملی به‌وجود آورد، در پایان قرن ۱۹ به‌اتمام رسید.


'''استقلال، امپراتوری، انقلاب'''. در اواخر قرن ۱۹ انتقادات سیاسی به بروز هنری بومی، مردمی و با لحنی گزنده منجر شد. خوزه گوادالوپه پوزادا<ref>José Guadalupe Posada </ref> با باسمه‌های انتقادی‌اش به‌شهرت رسید. پس از استقلال، معماری در کل روبه نزول گذاشت، با این حال مهاجران ثروتمند اروپایی برای خود عمارت‌های زیبا و مجللی ساختند. در نیمۀ دوم قرن ۱۹، در زمان حکومت بداقبالِ (۱۸۶۴ـ۱۸۶۷) امپراتور ماکسیمیلیان<ref>Emperor Maximillian </ref>، شکوه معماری امپراتوری دوم فرانسه<ref>French Second Empire </ref> به مکزیک راه پیدا کرد. امپراتور به زیباسازی باغ‌ها و قلعۀ مشهور چاپولتپک<ref>Chapultepec </ref> اقدام کرد و پس از او پورفیریو دیاس<ref>Porfirio Diaz </ref> آن‌ها را مجلل‌تر ساخت. در عهد این دیکتاتور (۱۸۷۶ـ۱۹۱۱) خصلت‌های فرانسوی، به‌ویژه در کاخ‌های خیابان معروف پاسئو د لا رفورما<ref>Paseo de la Reforma </ref> در مکزیکوسیتی<ref>Mexico City</ref>، شدت گرفت. تأثیر آر نووو<ref>art nouveau </ref> در کاخ با صلابت و پرنقش و نگار بلّاس آرتِس<ref>Bellas Artes </ref> که به‌فرمان دیکتاتور ساخته شد، نمایان است. پس از انقلاب ۱۹۱۰، هنرمندان مکزیکی تحت حمایت کامل دولت قرار گرفتند و از این‌رو بیشتر در راستای آرمان‌های انقلاب به‌فعالیت پرداختند. در رأس آنان دیوارنگارانی بودند که از روش‌های بسیاری برای بیان مضامین سیاسی و اجتماعی بهره بردند. دیه‌گو ریورا<ref>Diego Rivera </ref>، خوزه کلمنته اُروسکو<ref>José Clemente Orozco </ref>، و داوید آلفارو سیکئیروس<ref>David Alfaro Siqueiros </ref>، شاهکارهایی در نقاشی دیواری آفریدند و با احیای مجدد این هنر شهرت جهانی کسب کردند. میگل کووارّوبیاس<ref>Miguel Covarrubias </ref> در زمینۀ کاریکاتور و مصورسازی بلندآوازه شد و خِراردو موریلیو<ref>Gerardo Murillo </ref> با نام مستعار دکتر آتل<ref>Dr. Atl </ref> در تدریس، نقد هنری، و نقاشی آثاری برجای گذاشت. فرانسیسکو گوتیا<ref>Francisco Gotia </ref> با نقاشی‌هایی که از سختی‌های زندگی دهقانان سرخ‌پوست کشید، شناخته شد.
'''استقلال، امپراتوری، انقلاب'''. در اواخر قرن ۱۹ انتقادات سیاسی به بروز هنری بومی، مردمی و با لحنی گزنده منجر شد. خوزه گوادالوپه پوزادا<ref>José Guadalupe Posada </ref> با باسمه‌های انتقادی‌اش به‌شهرت رسید. پس از استقلال، معماری در کل روبه نزول گذاشت، با این حال مهاجران ثروتمند اروپایی برای خود عمارت‌های زیبا و مجللی ساختند. در نیمۀ دوم قرن ۱۹، در زمان حکومت بداقبالِ (۱۸۶۴ـ۱۸۶۷) امپراتور ماکسیمیلیان<ref>Emperor Maximillian </ref>، شکوه معماری امپراتوری دوم فرانسه<ref>French Second Empire </ref> به مکزیک راه پیدا کرد. امپراتور به زیباسازی باغ‌ها و قلعۀ مشهور چاپولتپک<ref>Chapultepec </ref> اقدام کرد و پس از او پورفیریو دیاس<ref>Porfirio Diaz </ref> آن‌ها را مجلل‌تر ساخت. در عهد این دیکتاتور (۱۸۷۶ـ۱۹۱۱) خصلت‌های فرانسوی، به‌ویژه در کاخ‌های خیابان معروف پاسئو د لا رفورما<ref>Paseo de la Reforma </ref> در مکزیکوسیتی<ref>Mexico City</ref>، شدت گرفت. تأثیر آر نووو<ref>art nouveau </ref> در کاخ با صلابت و پرنقش و نگار بلّاس آرتِس<ref>Bellas Artes </ref> که به‌فرمان دیکتاتور ساخته شد، نمایان است. پس از انقلاب ۱۹۱۰، هنرمندان مکزیکی تحت حمایت کامل دولت قرار گرفتند و از این‌رو بیشتر در راستای آرمان‌های انقلاب به‌فعالیت پرداختند. در رأس آنان دیوارنگارانی بودند که از روش‌های بسیاری برای بیان مضامین سیاسی و اجتماعی بهره بردند. دیه‌گو ریورا<ref>Diego Rivera </ref>، خوزه کلمنته اُروسکو<ref>José Clemente Orozco </ref>، و داوید آلفارو سیکئیروس<ref>David Alfaro Siqueiros </ref>، شاهکارهایی در نقاشی دیواری آفریدند و با احیای مجدد این هنر شهرت جهانی کسب کردند. میگل کووارّوبیاس<ref>Miguel Covarrubias </ref> در زمینۀ کاریکاتور و مصورسازی بلندآوازه شد و خِراردو موریلیو<ref>Gerardo Murillo </ref> با نام مستعار دکتر آتل<ref>Dr. Atl </ref> در تدریس، نقد هنری، و نقاشی آثاری برجای گذاشت. فرانسیسکو گوتیا<ref>Francisco Gotia </ref> با نقاشی‌هایی که از سختی‌های زندگی دهقانان سرخ‌پوست کشید، شناخته شد.

نسخهٔ ‏۲۰ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۱۲

مِکزیک، هنر و معماری (Mexican art and architecture)

تابلوي مرد حمل‌کننده گل، اثر ديه گو ريورا
تابلوي مرد حمل‌کننده گل، اثر ديه گو ريورا
تابلوي مرد حمل‌کننده گل، اثر ديه گو ريورا

آثار هنری و بناهای ساخته‌شده در سرزمینی که اکنون کشور مکزیک است. این آثار در تمدن‌های باستانی منطقه، پیش از فتوحات کورتِس[۱]، به اوج تکامل رسیده بودند.

دورۀ استعمار. هنرهای بومی همچون پارچه‌بافی، سفال‌سازی، و نقره‌کاری در طول تاریخ مکزیک همواره رونق داشته‌اند، اما پس از ورود اسپانیایی‌ها، اقوام بومی با هنرهای اروپایی به‌ویژه نقاشی و نیز با فنون ساختمان‌سازی آشنا شدند. نقاشی‌های بسیاری از اسپانیا به مکزیک آورده شدند و در قرن ۱۷ هنرمندان بومی در نقاشی رنگ‌روغنی با مضامین دینی، ساخت پیکره‌های مذهبی از موم، و مجسمه‌های رنگین چوبی مهارت یافتند. تلفیق وقار، زیبایی و ظرافت هنر بومی اولیه با دستاوردهای هنر اسپانیا، به نقاشی مکزیکی چنان گرمی و غنای رنگی‌ای بخشیدند که نقاشی اسپانیایی خود تا این زمان از آن بی‌بهره بود. قریب ۵۰ سال پیش از آن‌که نقاش اسپانیایی، موریلیو[۲] در مقام هنرمندی رنگ‌پرداز به‌شهرت برسد، هنرمندان مکزیکی آثارشان را سرشار از رنگمایه‌های قرمز و آبی می‌کردند. این نوع کار را گاه باروک مکزیکی[۳] نامیده‌اند تا از باروک رسمی‌تر اروپایی متمایز شود. بالتازار دِ اچاوۀ مهتر[۴] (ح ۱۵۴۸ـ۱۶۲۰) نخستین نقاش بزرگ مکزیک بود. اولین مکتب بومی را در ۱۶۰۹ بنیاد نهاد. از آثار او، تقلّا در باغ[۵]، نمونه‌ای است از کاری رنسانسی با ویژگی اسپانیایی. با این‌حال کارهای آلونسو واسکِس[۶] (ح ۱۵۶۵ـ۱۶۰۸) اهمیت بیشتری دارند. با نزدیک‌شدن به نیمه‌های قرن ۱۷ نقاشی سیر نزولی یافت و مجسمه‌سازی و معماری اوج گرفت. سبک غالب در این دو، چوریگراوار[۷] نامیده شد که نامش را از خوزه چورّیگرا[۸] گرفته بود. این سبک نوعی باروک خیال‌پردازانه بود؛ اما در کنارش هنر و معماری پلاتِرِسک مکزیکی[۹] نیز پیدا شد. قرن ۱۸ شاهد ظهور نقاشان بسیار بود که مهم‌ترینشان خوزه ایبارّا[۱۰] و میگل کابرِرا[۱۱] بودند. سپس یک دوره هنر آکادمیک پدید آمد که هیچ اثر برجسته‌ای به‌بار نیاورد. این دورۀ تقلیدی با آثار خوزه ماریا وِلاسکو[۱۲]، نقاشی که منظره‌هایش دوباره سبکی ملی به‌وجود آورد، در پایان قرن ۱۹ به‌اتمام رسید.

استقلال، امپراتوری، انقلاب. در اواخر قرن ۱۹ انتقادات سیاسی به بروز هنری بومی، مردمی و با لحنی گزنده منجر شد. خوزه گوادالوپه پوزادا[۱۳] با باسمه‌های انتقادی‌اش به‌شهرت رسید. پس از استقلال، معماری در کل روبه نزول گذاشت، با این حال مهاجران ثروتمند اروپایی برای خود عمارت‌های زیبا و مجللی ساختند. در نیمۀ دوم قرن ۱۹، در زمان حکومت بداقبالِ (۱۸۶۴ـ۱۸۶۷) امپراتور ماکسیمیلیان[۱۴]، شکوه معماری امپراتوری دوم فرانسه[۱۵] به مکزیک راه پیدا کرد. امپراتور به زیباسازی باغ‌ها و قلعۀ مشهور چاپولتپک[۱۶] اقدام کرد و پس از او پورفیریو دیاس[۱۷] آن‌ها را مجلل‌تر ساخت. در عهد این دیکتاتور (۱۸۷۶ـ۱۹۱۱) خصلت‌های فرانسوی، به‌ویژه در کاخ‌های خیابان معروف پاسئو د لا رفورما[۱۸] در مکزیکوسیتی[۱۹]، شدت گرفت. تأثیر آر نووو[۲۰] در کاخ با صلابت و پرنقش و نگار بلّاس آرتِس[۲۱] که به‌فرمان دیکتاتور ساخته شد، نمایان است. پس از انقلاب ۱۹۱۰، هنرمندان مکزیکی تحت حمایت کامل دولت قرار گرفتند و از این‌رو بیشتر در راستای آرمان‌های انقلاب به‌فعالیت پرداختند. در رأس آنان دیوارنگارانی بودند که از روش‌های بسیاری برای بیان مضامین سیاسی و اجتماعی بهره بردند. دیه‌گو ریورا[۲۲]، خوزه کلمنته اُروسکو[۲۳]، و داوید آلفارو سیکئیروس[۲۴]، شاهکارهایی در نقاشی دیواری آفریدند و با احیای مجدد این هنر شهرت جهانی کسب کردند. میگل کووارّوبیاس[۲۵] در زمینۀ کاریکاتور و مصورسازی بلندآوازه شد و خِراردو موریلیو[۲۶] با نام مستعار دکتر آتل[۲۷] در تدریس، نقد هنری، و نقاشی آثاری برجای گذاشت. فرانسیسکو گوتیا[۲۸] با نقاشی‌هایی که از سختی‌های زندگی دهقانان سرخ‌پوست کشید، شناخته شد.

دوران معاصر. نقاشان و مجسمه‌سازان معاصر مکزیک به آفرینش انواع آثار با سبک‌ها و روش‌های متنوع ادامه داده‌اند. خوزه لوئیس کوئواس[۲۹]، خورخه کامارِنا[۳۰]، مارتینس دِ اویوس[۳۱]، فریدا کالو[۳۲]، انریکه اِچِورّیا[۳۳]، لئونورا کارینگتون[۳۴]، فرانسیسکو تولدو[۳۵]، و رودولفو مورالِس[۳۶] از برجسته‌ترین این هنرمندان‌اند. از میان نقاشان انتزاع‌گرا به‌ویژه از روفینو تامایو[۳۷] می‌توان نام برد. معماری مدرن نیز رونق یافت. کارکردگرایی[۳۸]، اکسپرسیونیسم[۳۹]، و دیگر مکتب‌ها در بسیاری از آثار راه یافتند، آثاری که مؤلفه‌های سبک مکزیکی را با روش‌های اروپایی و امریکایی تلفیق کردند. در مرکز صنعتیِ بزرگ مونتِرِی[۴۰] نمونه‌های زیبایی از معماری صنعتی به‌چشم می‌خورد. شاید بزرگ‌ترین دستاورد معماری معاصر مکزیک مجتمع دانشگاهی بزرگ سیوداد[۴۱] یا دانشگاه ملی مکزیک[۴۲] باشد. مدیریت این طرحِ اشتراکی را کارلوس لاتسو[۴۳] برعهده داشت. یکی از ساختمان‌های اصلی آن، کتابخانۀ مرکزی دانشگاه با نمای کاشیکاری زیبایش، اثر خوان اوگورمان[۴۴] است. فلیکس کاندِلا[۴۵] از دیگر معماران توانمند مکزیک است که کلیسای نوئسترا سنیورا د لوس میلاگروس[۴۶] (بانوی معجزه‌گر ما) را به شیوۀ اکپرسیونیستی طراحی کرد. نیز ← پیشاکلمبی، هنر




  1. Cortes
  2. Murillo
  3. Mexican baroque
  4. Baltásar de Echave the elder
  5. Agony in the Garden
  6. Alonso Vázquez
  7. Churrigueresque
  8. Jose Churriguera
  9. Mexican Plateresque
  10. José Ibarra
  11. Miguel Cabrera
  12. José Maria Velasco
  13. José Guadalupe Posada
  14. Emperor Maximillian
  15. French Second Empire
  16. Chapultepec
  17. Porfirio Diaz
  18. Paseo de la Reforma
  19. Mexico City
  20. art nouveau
  21. Bellas Artes
  22. Diego Rivera
  23. José Clemente Orozco
  24. David Alfaro Siqueiros
  25. Miguel Covarrubias
  26. Gerardo Murillo
  27. Dr. Atl
  28. Francisco Gotia
  29. José Luis Cuevas
  30. Jorge Camarena
  31. Martinez de Hoyos
  32. Frida Kahlo
  33. Enrique Echeverria
  34. Leonora Carrington
  35. Francisco Toledo
  36. Rodolfo Morales
  37. Rufino Tamayo
  38. functionalism
  39. expressionism
  40. Monterrey
  41. Ciudad
  42. National Univ. of Mexico
  43. Carlos Lazo
  44. Juan O’ Gorman
  45. Felix Candela
  46. Nuestra Senora de los Milagros