شعر سپید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:
شعر سپید<br />  
شعر سپید<br />  


نوعی شعر نو که در آن مصراع‌ها بلند و کوتاه است و وزن و قافیه‌ای در آن به چشم نمی‌خورد و تا حدی به شعر منثور شباهت دارد. <br />در ادبیات، شعر آیمبیک بی‌قافیۀ پنج‌ رکنی<ref>pentameter</ref> یا ده هجایی با پنج تکیه در هر مصراع. نخستین‌بار، جان جورجو تریسّینو<ref>Gian Giorgio Trissino</ref>، نویسندۀ ایتالیایی، در تراژدی سوفونیسبا<ref>Sofonisba</ref> (1514ـ1515) آن را به‌ کار برد و در حدود سال 1540 با ترجمۀ ارل سری<ref>Earl of Surrey</ref>، از انئید<ref>Aeneid</ref> ویرژیل<ref>Virgil</ref>، به انگلستان راه‌ یافت. کریستوفر مارلو<ref>Christopher Marlowe</ref> و شکسپیر آن را تکامل بخشیدند و به‌سرعت تبدیل به قالب شعری شاخص نمایش‌نامه‌های الیزابتی و ژاکوبی<ref>Elizabeth and Jacobean drama<br /></ref> شد. بعدها میلتون در بهشت ازدست‌رفته<ref>Paradise Lost<br /></ref> (1667) و وردزورث<ref>Wordsworth<br /></ref> در پیش‌درآمد<ref>The Prelude<br /></ref> (1805) آن را به‌ کار بردند. تامس هاردی<ref>Thomas Hardy<br /></ref>  تی اس الیوت<ref>TS Eliot<br /></ref>، و رابرت فراست<ref>Robert Frost<br /></ref> از نمایندگان جدید شعر سپید در زبان انگلیسی‌اند. پس از آن‌که شعر سپید از ایتالیا به انگلستان آمد شکسپیر، جان فلچر<ref>John Fletcher<br /></ref>، جان وبستر<ref>John Webster<br /></ref>، و تامس میدلتون<ref>Thomas Middleton<br /></ref> آن را آزادانه به کار گرفتند، و در شعر جان میلتون<ref>John Milton<br /></ref> حیاتی تازه یافت و در قرن 18م جیمز تامسون<ref>James Thomson<br /></ref>، ادوارد یانگ<ref>Edward Young<br /></ref>، و ویلیام کوپر<ref>William Cowper<br /></ref> از سبک وی پیروی کردند. در اوایل قرن 19م، وردزورث، شلی<ref>Shelley<br /></ref>، و کیتس<ref>Keats<br /></ref>، و چندی بعد لرد تنیسون<ref>Lord Tennyson<br /></ref>، رابرت براونینگ<ref>Robert Browning<br /></ref>، و اَلجرنن چارلز سوین‌برن<ref>Algernon Charles Swinburne</ref> بار دیگر به این قالب شعری روی آوردند. در شعر انگلیسی، وزن شعر سپید آیمبیک پنج‌پایه است که از سایر اوزان به وزن عادی زبان انگلیسی نزدیک‌تر است. صفت blank (سپید، نانوشته) اشاره به خالی‌بودن جای قافیه در این نوع شعر دارد.
نوعی شعر نو که در آن مصراع‌ها بلند و کوتاه است و وزن و قافیه‌ای در آن به چشم نمی‌خورد و تا حدی به شعر منثور شباهت دارد. <br />در ادبیات، شعر آیمبیک بی‌قافیۀ پنج‌ رکنی<ref>pentameter</ref> یا ده هجایی با پنج تکیه در هر مصراع. نخستین‌بار، جان جورجو تریسّینو<ref>Gian Giorgio Trissino</ref>، نویسندۀ ایتالیایی، در تراژدی سوفونیسبا<ref>Sofonisba</ref> (1514ـ1515) آن را به‌ کار برد و در حدود سال 1540 با ترجمۀ ارل سری<ref>Earl of Surrey</ref>، از انئید<ref>Aeneid</ref> ویرژیل<ref>Virgil</ref>، به انگلستان راه‌ یافت. کریستوفر مارلو<ref>Christopher Marlowe</ref> و شکسپیر آن را تکامل بخشیدند و به سرعت تبدیل به قالب شعری شاخص نمایش‌نامه‌های الیزابتی و ژاکوبی<ref>Elizabeth and Jacobean drama<br /></ref> شد. بعدها میلتون در ''بهشت ازدست‌رفته''<ref>''Paradise Lost''<br /></ref> (1667) و وردزورث<ref>Wordsworth<br /></ref> در ''پیش‌درآمد''<ref>''The Prelude<br />''</ref> (1805) آن را به‌ کار بردند. تامس هاردی<ref>Thomas Hardy<br /></ref>  تی اس الیوت<ref>TS Eliot<br /></ref>، و رابرت فراست<ref>Robert Frost<br /></ref> از نمایندگان جدید شعر سپید در زبان انگلیسی‌اند. پس از آن‌که شعر سپید از ایتالیا به انگلستان آمد شکسپیر، جان فلچر<ref>John Fletcher<br /></ref>، جان وبستر<ref>John Webster<br /></ref>، و تامس میدلتون<ref>Thomas Middleton<br /></ref> آن را آزادانه به کار گرفتند، و در شعر جان میلتون<ref>John Milton<br /></ref> حیاتی تازه یافت و در قرن 18م جیمز تامسون<ref>James Thomson<br /></ref>، ادوارد یانگ<ref>Edward Young<br /></ref>، و ویلیام کوپر<ref>William Cowper<br /></ref> از سبک وی پیروی کردند. در اوایل قرن 19م، وردزورث، شلی<ref>Shelley<br /></ref>، و کیتس<ref>Keats<br /></ref>، و چندی بعد لرد تنیسون<ref>Lord Tennyson<br /></ref>، رابرت براونینگ<ref>Robert Browning<br /></ref>، و اَلجرنن چارلز سوین‌برن<ref>Algernon Charles Swinburne</ref> بار دیگر به این قالب شعری روی آوردند. در شعر انگلیسی، وزن شعر سپید آیمبیک پنج‌پایه است که از سایر اوزان به وزن عادی زبان انگلیسی نزدیک‌تر است. صفت blank (سپید، نانوشته) اشاره به خالی‌بودن جای قافیه در این نوع شعر دارد.


در ادبیات معاصر فارسی تحت تاثیر آثار یا ترجمۀ آثار شاعران بریتانیایی، فرانسوی و روس شعر منثور با وجود نمونه‌های پراكنده و اغلب ناموفق در دهه‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰، از دهه‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ در حاشیۀ شعر نیمایی رشد و گسترش یافت و در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شعر نیمایی را به حاشیه راند و خود در محور اصلی قرار گرفت. هرچند، نوع تخیّل در شعر نیمایی و منثور، به یكسان، مورد توجه قرار می‌گیرد، امّا تكیه بر مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر منثور به اندازۀ شعر نیمایی نیست. شعر منثور دو گرایشِ آهنگین و غیرآهنگین را در خود پنهان دارد. نمایندۀ مهم شعر منثور آهنگین، احمد شاملو است كه سروده‌هایش از دهۀ ۱۳۳۰، به‌ویژه از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، مورد توجّه گروه‌های ‌گسترده‌ای از شعرخوانان معاصر قرار گرفت. گرایش غیرآهنگین شعر منثور با نمایندگانی مانند بیژن جلالی و احمدرضا احمدی و دیگران، از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، اغلب به خوانندگان خاص‌تر شعر معاصر اكتفا كرده است.  
در ادبیات معاصر فارسی تحت تاثیر آثار یا ترجمۀ آثار شاعران بریتانیایی، فرانسوی و روس شعر منثور با وجود نمونه‌های پراكنده و اغلب ناموفق در دهه‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰، از دهه‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ در حاشیۀ شعر نیمایی رشد و گسترش یافت و در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شعر نیمایی را به حاشیه راند و خود در محور اصلی قرار گرفت. هرچند، نوع تخیّل در شعر نیمایی و منثور، به یكسان، مورد توجه قرار می‌گیرد، امّا تكیه بر مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر منثور به اندازۀ شعر نیمایی نیست. شعر منثور دو گرایشِ آهنگین و غیرآهنگین را در خود پنهان دارد. نمایندۀ مهم شعر منثور آهنگین، احمد شاملو است كه سروده‌هایش از دهۀ ۱۳۳۰، به‌ویژه از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، مورد توجّه گروه‌های ‌گسترده‌ای از شعرخوانان معاصر قرار گرفت. گرایش غیرآهنگین شعر منثور با نمایندگانی مانند بیژن جلالی و احمدرضا احمدی و دیگران، از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، اغلب به خوانندگان خاص‌تر شعر معاصر اكتفا كرده است.  

نسخهٔ ‏۱۴ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۰۴

احمد شاملو
احمد شاملو
احمدرضا احمدی
احمدرضا احمدی
بیژن جلالی
بیژن جلالی

شعر سپید

نوعی شعر نو که در آن مصراع‌ها بلند و کوتاه است و وزن و قافیه‌ای در آن به چشم نمی‌خورد و تا حدی به شعر منثور شباهت دارد.
در ادبیات، شعر آیمبیک بی‌قافیۀ پنج‌ رکنی[۱] یا ده هجایی با پنج تکیه در هر مصراع. نخستین‌بار، جان جورجو تریسّینو[۲]، نویسندۀ ایتالیایی، در تراژدی سوفونیسبا[۳] (1514ـ1515) آن را به‌ کار برد و در حدود سال 1540 با ترجمۀ ارل سری[۴]، از انئید[۵] ویرژیل[۶]، به انگلستان راه‌ یافت. کریستوفر مارلو[۷] و شکسپیر آن را تکامل بخشیدند و به سرعت تبدیل به قالب شعری شاخص نمایش‌نامه‌های الیزابتی و ژاکوبی[۸] شد. بعدها میلتون در بهشت ازدست‌رفته[۹] (1667) و وردزورث[۱۰] در پیش‌درآمد[۱۱] (1805) آن را به‌ کار بردند. تامس هاردی[۱۲] تی اس الیوت[۱۳]، و رابرت فراست[۱۴] از نمایندگان جدید شعر سپید در زبان انگلیسی‌اند. پس از آن‌که شعر سپید از ایتالیا به انگلستان آمد شکسپیر، جان فلچر[۱۵]، جان وبستر[۱۶]، و تامس میدلتون[۱۷] آن را آزادانه به کار گرفتند، و در شعر جان میلتون[۱۸] حیاتی تازه یافت و در قرن 18م جیمز تامسون[۱۹]، ادوارد یانگ[۲۰]، و ویلیام کوپر[۲۱] از سبک وی پیروی کردند. در اوایل قرن 19م، وردزورث، شلی[۲۲]، و کیتس[۲۳]، و چندی بعد لرد تنیسون[۲۴]، رابرت براونینگ[۲۵]، و اَلجرنن چارلز سوین‌برن[۲۶] بار دیگر به این قالب شعری روی آوردند. در شعر انگلیسی، وزن شعر سپید آیمبیک پنج‌پایه است که از سایر اوزان به وزن عادی زبان انگلیسی نزدیک‌تر است. صفت blank (سپید، نانوشته) اشاره به خالی‌بودن جای قافیه در این نوع شعر دارد.

در ادبیات معاصر فارسی تحت تاثیر آثار یا ترجمۀ آثار شاعران بریتانیایی، فرانسوی و روس شعر منثور با وجود نمونه‌های پراكنده و اغلب ناموفق در دهه‌های ۱۲۹۰ تا ۱۳۲۰، از دهه‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ در حاشیۀ شعر نیمایی رشد و گسترش یافت و در دهه‌های ۱۳۶۰ و ۱۳۷۰ شعر نیمایی را به حاشیه راند و خود در محور اصلی قرار گرفت. هرچند، نوع تخیّل در شعر نیمایی و منثور، به یكسان، مورد توجه قرار می‌گیرد، امّا تكیه بر مسائل سیاسی و اجتماعی در شعر منثور به اندازۀ شعر نیمایی نیست. شعر منثور دو گرایشِ آهنگین و غیرآهنگین را در خود پنهان دارد. نمایندۀ مهم شعر منثور آهنگین، احمد شاملو است كه سروده‌هایش از دهۀ ۱۳۳۰، به‌ویژه از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، مورد توجّه گروه‌های ‌گسترده‌ای از شعرخوانان معاصر قرار گرفت. گرایش غیرآهنگین شعر منثور با نمایندگانی مانند بیژن جلالی و احمدرضا احمدی و دیگران، از دهۀ ۱۳۴۰ به بعد، اغلب به خوانندگان خاص‌تر شعر معاصر اكتفا كرده است.

هردو شاخۀ شعر منثور، اغلب به نادرست، به نام شعر سپید مورد اشاره قرار می‌گیرد.


  1. pentameter
  2. Gian Giorgio Trissino
  3. Sofonisba
  4. Earl of Surrey
  5. Aeneid
  6. Virgil
  7. Christopher Marlowe
  8. Elizabeth and Jacobean drama
  9. Paradise Lost
  10. Wordsworth
  11. The Prelude
  12. Thomas Hardy
  13. TS Eliot
  14. Robert Frost
  15. John Fletcher
  16. John Webster
  17. Thomas Middleton
  18. John Milton
  19. James Thomson
  20. Edward Young
  21. William Cowper
  22. Shelley
  23. Keats
  24. Lord Tennyson
  25. Robert Browning
  26. Algernon Charles Swinburne