از آن سوی دیوار (رمان): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:2042159979.jpg|جایگزین=م. بهآذین|بندانگشتی|م. بهآذین]] | [[پرونده:2042159979.jpg|جایگزین=م. بهآذین|بندانگشتی|م. بهآذین]] | ||
عنوان رمانی از [[محمود اعتمادزاده]] (م. بهآذین). بهآذین رمان را که به شیوهی روایت نامهای نوشته شده نخستین بار در سال | عنوان رمانی از [[محمود اعتمادزاده]] (م. بهآذین). بهآذین رمان را که به شیوهی روایت نامهای نوشته شده نخستین بار در سال 1351ش با نام مستعار "دکتر هرمز ملکداد" توسط نشر آگاه در 295 صفحه منتشر کرده است. رمان را باید اثری در گونهی عاشقانه برشمرد که از حیث زمان و مکان سالهای 1937 تا 1942م را در پاریس دربرمیگیرد. در این رمان ضمن خواندن ماجرای عشق و ناکامیِ «مسعود مهرآذر» (مهندسی ایرانی که برای تحصیل به [[فرانسه]] رفته است) و «یولاند» (دختر نوجوان فرانسوی)، از طریق نامههایی که یولاند مینویسد، هم تغییر فضای حاکم بر جامعهی آن روز اروپا را خبردار میشویم و هم با زندگی قحطیزدهی مردم ایرانِ آن روز آشنا میشویم. شخصیتهای اصلی رمان: یولاند (دختر نوجوان فرانسوی)؛ مسعود مهرآذر (دانشجوی ایرانی) | ||
نسخهٔ ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۳
عنوان رمانی از محمود اعتمادزاده (م. بهآذین). بهآذین رمان را که به شیوهی روایت نامهای نوشته شده نخستین بار در سال 1351ش با نام مستعار "دکتر هرمز ملکداد" توسط نشر آگاه در 295 صفحه منتشر کرده است. رمان را باید اثری در گونهی عاشقانه برشمرد که از حیث زمان و مکان سالهای 1937 تا 1942م را در پاریس دربرمیگیرد. در این رمان ضمن خواندن ماجرای عشق و ناکامیِ «مسعود مهرآذر» (مهندسی ایرانی که برای تحصیل به فرانسه رفته است) و «یولاند» (دختر نوجوان فرانسوی)، از طریق نامههایی که یولاند مینویسد، هم تغییر فضای حاکم بر جامعهی آن روز اروپا را خبردار میشویم و هم با زندگی قحطیزدهی مردم ایرانِ آن روز آشنا میشویم. شخصیتهای اصلی رمان: یولاند (دختر نوجوان فرانسوی)؛ مسعود مهرآذر (دانشجوی ایرانی)
پیرنگ
مسعود مهرآذر که در رشتهی مهندسی دریایی در فرانسه تحصیل میکند، با یولاند (دختر نوجوان فرانسوی) آشنا میشود و این آشنایی به عشقی عمیق میانجامد. این دو با بحرانی شدن اوضاع اروپا و احتمال فراخوانده شدن دانشجویان ایرانی تصمیم میگیرند هرچه زودتر با هم نامزد شوند تا اگر مسعود به ایران برگشت یولاند بتواند با او ازدواج و به ایران مهاجرت کند. مسعود خلاف برنامهریزی آنها مجبور میشود سریع به ایران برگردد. در بازگشت به خدمت در خرمشهر گمارده میشود. در حین نامهنگاریهای این دو حوادث جنگ جهانی دوم در اروپا از سویی (با سرگذشت زندگی خانوادهی یولاند) و اوضاع ایران و مسعود نشان داده میشود. مسعود از او میخواهد که وی را فراموش کند. مدتی بعد در یکی از بنادر شمال ایران، بر اثر اصابت گلولهی توپ دستش از بازو قطع میشود. دوستی این خبر را به یولاند میرساند، اما یولاند مجددا به مسعود مینویسد که هنوز عاشق و منتظر بازگشت اوست. مسعود برای آخرین بار نامهای مینویسد و از یولاند میخواهد که او را فراموش کند و نهایتا اختلالات عصبی ناشی از این تصمیم و فجایع جنگ او را از پا درمیآورد.
شرح
در این اثر روایت از طریق 80 نامهی یولاند و نامه و یادداشتی از مسعود مهرآذر پیش برده میشود. خواننده در کنار ماجرای عشق و ناکامی مسعود و یولاند، همراه آن دو قدم به قدم از فضای مرفه پیش از جنگ اروپا فاصله میگیرد و به تدریج به ورطهی هولناکی که جنگ درست کرده میرسد. از این رو رمان را میتوان اثری ضد جنگ خواند. زیرا در آن آنچه بیشتر از ماجرای دلدادگی و جداییِ شخصیتها خواننده را جذب میکند و به فکر وامیدارد، جنگ و مصایب آن است.