مکری، جویل (۱۹۰۵ـ۱۹۹۱): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه زندگینامه | |||
|عنوان =مایک لی | |||
|نام =Mike Leigh | |||
|نام دیگر= | |||
|نام اصلی= | |||
|نام مستعار= | |||
|لقب= | |||
|زادروز=۱۹۴۳م | |||
|تاریخ مرگ= | |||
|دوره زندگی= | |||
|ملیت=انگلیسی | |||
|محل زندگی= | |||
|تحصیلات و محل تحصیل= | |||
| شغل و تخصص اصلی =نمایشنامهنویس و فیلمساز | |||
|شغل و تخصص های دیگر= | |||
|سبک = | |||
|مکتب = | |||
|سمت = | |||
|جوایز و افتخارات = | |||
|آثار =زندگی شیرین است (۱۹۹۱) و رازها و دروغها (۱۹۹۵)، امیدهای بزرگ (۱۹۸۹)، برهنه (۱۹۹۳)، همه یا هیچ (۲۰۰۲)، ورادریک (۲۰۰۴) و الکی خوش (۲۰۰۸) | |||
|خویشاوندان سرشناس = | |||
|گروه مقاله =سینما | |||
|دوره = | |||
|فعالیتهای مهم = | |||
|رشته = | |||
|پست تخصصی = | |||
|باشگاه = | |||
}} | |||
مَکْری، جوئِل (۱۹۰۵ـ۱۹۹۱)(McCrea, Joel)<br /> [[File:38379200.jpg|thumb|مَکْري، جوئِل]]بازیگر امریکایی سینما. در برخی از مهمترین فیلمهای دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، ازجمله ''بنبست<ref>''Dead End'' </ref>'' (۱۹۳۷) و ''سفرهای سالیوان<ref>''Sullivan’s Travels''</ref>'' (۱۹۴۱)، و در دهههای بعد تقریباً فقط در فیلمهای وسترن<ref>western </ref>، بهویژه ''در سرزمین مرتفع بتاز (جدال در بعدازظهر)<ref>''Ride the High Country''</ref>'' (۱۹۶۲)، بازی کرد. از ۱۹۲۸ تا ۱۹۷۶ در سینما نقشآفرینی کرد. در آغاز سیاهیلشکر بود، ولی دیری نپایید که در نقشهای اول عاشقانه ظاهر شد و تا زمان فیلم ''یونیون پاسیفیک (راهآهن سراسری امریکا)<ref>''Union Pacific''</ref>'' (۱۹۳۹)، در چند فیلم بازی کرده بود. [[هیچکاک، آلفرد (۱۸۹۹ـ۱۹۸۰)|آلفرد هیچکاک]]<ref>Alfred Hitchcock</ref> که در فیلم ''خبرنگار خارجی<ref>''Foreign Correspondent''</ref>'' (۱۹۴۰) یکی از نقشهای اصلی را به جوئل مکری سپرد، او را بسیار «آسانگیر» توصیف کرد. ولی این جنبه از بازیگری او علاوه بر فریبندگی، کلید اصلی مهارتش بهشمار میآمد و نیز رمز موفقیتش در کمدیهای پرستون استرجس<ref>Preston Sturges</ref> بود، مانند ''داستان پالم بیچ<ref>''The Palm Beach Story''</ref>'' (۱۹۴۴) که اوج دوران حرفهای اوست. | مَکْری، جوئِل (۱۹۰۵ـ۱۹۹۱)(McCrea, Joel)<br /> [[File:38379200.jpg|thumb|مَکْري، جوئِل]]بازیگر امریکایی سینما. در برخی از مهمترین فیلمهای دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، ازجمله ''بنبست<ref>''Dead End'' </ref>'' (۱۹۳۷) و ''سفرهای سالیوان<ref>''Sullivan’s Travels''</ref>'' (۱۹۴۱)، و در دهههای بعد تقریباً فقط در فیلمهای وسترن<ref>western </ref>، بهویژه ''در سرزمین مرتفع بتاز (جدال در بعدازظهر)<ref>''Ride the High Country''</ref>'' (۱۹۶۲)، بازی کرد. از ۱۹۲۸ تا ۱۹۷۶ در سینما نقشآفرینی کرد. در آغاز سیاهیلشکر بود، ولی دیری نپایید که در نقشهای اول عاشقانه ظاهر شد و تا زمان فیلم ''یونیون پاسیفیک (راهآهن سراسری امریکا)<ref>''Union Pacific''</ref>'' (۱۹۳۹)، در چند فیلم بازی کرده بود. [[هیچکاک، آلفرد (۱۸۹۹ـ۱۹۸۰)|آلفرد هیچکاک]]<ref>Alfred Hitchcock</ref> که در فیلم ''خبرنگار خارجی<ref>''Foreign Correspondent''</ref>'' (۱۹۴۰) یکی از نقشهای اصلی را به جوئل مکری سپرد، او را بسیار «آسانگیر» توصیف کرد. ولی این جنبه از بازیگری او علاوه بر فریبندگی، کلید اصلی مهارتش بهشمار میآمد و نیز رمز موفقیتش در کمدیهای پرستون استرجس<ref>Preston Sturges</ref> بود، مانند ''داستان پالم بیچ<ref>''The Palm Beach Story''</ref>'' (۱۹۴۴) که اوج دوران حرفهای اوست. | ||
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۱:۲۷
مایک لی Mike Leigh | |
---|---|
زادروز |
۱۹۴۳م |
ملیت | انگلیسی |
شغل و تخصص اصلی | نمایشنامهنویس و فیلمساز |
آثار | زندگی شیرین است (۱۹۹۱) و رازها و دروغها (۱۹۹۵)، امیدهای بزرگ (۱۹۸۹)، برهنه (۱۹۹۳)، همه یا هیچ (۲۰۰۲)، ورادریک (۲۰۰۴) و الکی خوش (۲۰۰۸) |
گروه مقاله | سینما |
مَکْری، جوئِل (۱۹۰۵ـ۱۹۹۱)(McCrea, Joel)
بازیگر امریکایی سینما. در برخی از مهمترین فیلمهای دهههای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰، ازجمله بنبست[۱] (۱۹۳۷) و سفرهای سالیوان[۲] (۱۹۴۱)، و در دهههای بعد تقریباً فقط در فیلمهای وسترن[۳]، بهویژه در سرزمین مرتفع بتاز (جدال در بعدازظهر)[۴] (۱۹۶۲)، بازی کرد. از ۱۹۲۸ تا ۱۹۷۶ در سینما نقشآفرینی کرد. در آغاز سیاهیلشکر بود، ولی دیری نپایید که در نقشهای اول عاشقانه ظاهر شد و تا زمان فیلم یونیون پاسیفیک (راهآهن سراسری امریکا)[۵] (۱۹۳۹)، در چند فیلم بازی کرده بود. آلفرد هیچکاک[۶] که در فیلم خبرنگار خارجی[۷] (۱۹۴۰) یکی از نقشهای اصلی را به جوئل مکری سپرد، او را بسیار «آسانگیر» توصیف کرد. ولی این جنبه از بازیگری او علاوه بر فریبندگی، کلید اصلی مهارتش بهشمار میآمد و نیز رمز موفقیتش در کمدیهای پرستون استرجس[۸] بود، مانند داستان پالم بیچ[۹] (۱۹۴۴) که اوج دوران حرفهای اوست.