اسدآبادی، سیدجمال الدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق): تفاوت میان نسخهها
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
اسدآبادی، سیدجمالالدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)<br /> | |||
اسدآبادی، سیدجمالالدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)<br /> | {{جعبه زندگینامه | ||
|عنوان =سیدجمال الدین اسدآبادی | |عنوان =سیدجمال الدین اسدآبادی | ||
|نام = | |نام = | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
|پست تخصصی = | |پست تخصصی = | ||
|باشگاه = | |باشگاه = | ||
}}روحانی متفکر و مصلح اجتماعی و سیاسی مسلمان. در اسدآباد بهدنیا آمد. پس از خواندن درسهای مقدماتی برای ادامه تحصیل به قزوین، تهران، نجف و کربلا و از آنجا به افغانستان و هند رفت. بههمینسبب او را افغانی نیز خواندهاند. فعالیتهای سیاسی او در افغانستان آغاز و پس از آن در کشورهای گوناگون، بهمنظور وحدت دول اسلامی دنبال شد. مبنای حرکت و تلاش او در کشورها براساس اصولی چون: اعتقاد به توانایی اسلام برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرو و پیشرفت آنان، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشهنشینی، بازگشت به منابع اصلی فکر اسلامی، تفسیر عقلی تعالیم اسلام، فراخواندن مسلمانان به فراگیری علوم جدید، مبارزه با استعمار و استبداد بهمنزلۀ نخستین گام رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان و اتحاد دول و ملل مسلمان برای دستیابی به این هدف بود. پرثمرترین دوره زندگی او در مصر بود. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصری و سوری از عقاید او تأثیر پذیرفتند. او انگلستان را دشمن اصلی مسلمانان میخواند، اما دربارۀ فرانسه و روسیه موضعی ملایمتر داشت. در پاریس مجله ''عروةالوثقی'' را منتشر کرد و با نگارش مقالاتی در آن و سایر روزنامههای فرانسوی و مناظره و گفتگو با ارنست رنان<ref>Ernest Renan</ref> بر ضرورت تجدید حیات دینی تأکید میکرد. [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] بهدنبال بهرهبـرداری از هدف وی، او را بـه ایران دعوت کرد، اما سیـد در دو سفر خود به ایـران حکومت ایـران را مورد انتقاد قـرار داد و لذا شاه ایران او را بهصورتی تحقیرآمیز اخراج کرد. سید پس از خروج از ایران به شیوههای گوناگون به افشاگری علیه حکومت ایران پرداخت و نشریۀ ''ضیاءالخافقین'' را در لندن بههمیـن منظور انتشار داد. او در اواخر ۱۳۰۹ق بهدعوت سلطان عبدالحمید دوم به عثمانی رفت، اما در آنجا به انزوا کشیده شد و سرانجام براثر ابتـلا به سرطان فک درگذشت. در۱۳۲۳ش، استخوانهای پیکر او به درخواست دولت وقت افغانستان از استانبول به خاک این کشور انتقال یافت. او را از احیاگران و پیشکسوتان برجستۀ نهضت بیداری مسلمانان دانستهاند. ''نیچریه'' در رد فلسفه مادی و طبیعی از آثار اوست. مجموعه رسائل او در ۲ جلد منتشر شده است. | }} | ||
[[File:11289600-2.jpg|thumb|اسدآبادی، سیدجمالالدین]][[File:11289600-3.jpg|thumb|اسدآبادی، سیدجمالالدین]][[File:11289600.jpg|thumb|اسدآبادی، سیدجمالالدین]] | |||
روحانی متفکر و مصلح اجتماعی و سیاسی مسلمان. در اسدآباد بهدنیا آمد. پس از خواندن درسهای مقدماتی برای ادامه تحصیل به قزوین، تهران، نجف و کربلا و از آنجا به افغانستان و هند رفت. بههمینسبب او را افغانی نیز خواندهاند. فعالیتهای سیاسی او در افغانستان آغاز و پس از آن در کشورهای گوناگون، بهمنظور وحدت دول اسلامی دنبال شد. مبنای حرکت و تلاش او در کشورها براساس اصولی چون: اعتقاد به توانایی اسلام برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرو و پیشرفت آنان، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشهنشینی، بازگشت به منابع اصلی فکر اسلامی، تفسیر عقلی تعالیم اسلام، فراخواندن مسلمانان به فراگیری علوم جدید، مبارزه با استعمار و استبداد بهمنزلۀ نخستین گام رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان و اتحاد دول و ملل مسلمان برای دستیابی به این هدف بود. پرثمرترین دوره زندگی او در مصر بود. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصری و سوری از عقاید او تأثیر پذیرفتند. او انگلستان را دشمن اصلی مسلمانان میخواند، اما دربارۀ فرانسه و روسیه موضعی ملایمتر داشت. در پاریس مجله ''عروةالوثقی'' را منتشر کرد و با نگارش مقالاتی در آن و سایر روزنامههای فرانسوی و مناظره و گفتگو با ارنست رنان<ref>Ernest Renan</ref> بر ضرورت تجدید حیات دینی تأکید میکرد. [[ناصرالدین شاه قاجار|ناصرالدین شاه]] بهدنبال بهرهبـرداری از هدف وی، او را بـه ایران دعوت کرد، اما سیـد در دو سفر خود به ایـران حکومت ایـران را مورد انتقاد قـرار داد و لذا شاه ایران او را بهصورتی تحقیرآمیز اخراج کرد. سید پس از خروج از ایران به شیوههای گوناگون به افشاگری علیه حکومت ایران پرداخت و نشریۀ ''ضیاءالخافقین'' را در لندن بههمیـن منظور انتشار داد. او در اواخر ۱۳۰۹ق بهدعوت سلطان عبدالحمید دوم به عثمانی رفت، اما در آنجا به انزوا کشیده شد و سرانجام براثر ابتـلا به سرطان فک درگذشت. در۱۳۲۳ش، استخوانهای پیکر او به درخواست دولت وقت افغانستان از استانبول به خاک این کشور انتقال یافت. او را از احیاگران و پیشکسوتان برجستۀ نهضت بیداری مسلمانان دانستهاند. ''نیچریه'' در رد فلسفه مادی و طبیعی از آثار اوست. مجموعه رسائل او در ۲ جلد منتشر شده است. | |||
نسخهٔ ۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۱۱
اسدآبادی، سیدجمالالدین (۱۲۵۴ـ۱۳۱۴ق)
سیدجمال الدین اسدآبادی | |
---|---|
زادروز |
۱۲۵۴ق |
درگذشت | ۱۳۱۴ق |
ملیت | ایرانی |
شغل و تخصص اصلی | روحانی |
شغل و تخصص های دیگر | مصلح اجتماعی و سیاسی |
آثار | نیچریه، مجموعه رسایل (در ۲ جلد) |
گروه مقاله | دین اسلام |
روحانی متفکر و مصلح اجتماعی و سیاسی مسلمان. در اسدآباد بهدنیا آمد. پس از خواندن درسهای مقدماتی برای ادامه تحصیل به قزوین، تهران، نجف و کربلا و از آنجا به افغانستان و هند رفت. بههمینسبب او را افغانی نیز خواندهاند. فعالیتهای سیاسی او در افغانستان آغاز و پس از آن در کشورهای گوناگون، بهمنظور وحدت دول اسلامی دنبال شد. مبنای حرکت و تلاش او در کشورها براساس اصولی چون: اعتقاد به توانایی اسلام برای رهبری مسلمانان و تأمین نیرو و پیشرفت آنان، مبارزه با روحیه تسلیم به قضا و قدر و گوشهنشینی، بازگشت به منابع اصلی فکر اسلامی، تفسیر عقلی تعالیم اسلام، فراخواندن مسلمانان به فراگیری علوم جدید، مبارزه با استعمار و استبداد بهمنزلۀ نخستین گام رستاخیز اجتماعی و فکری مسلمانان و اتحاد دول و ملل مسلمان برای دستیابی به این هدف بود. پرثمرترین دوره زندگی او در مصر بود. بسیاری از نویسندگان و روشنفکران مصری و سوری از عقاید او تأثیر پذیرفتند. او انگلستان را دشمن اصلی مسلمانان میخواند، اما دربارۀ فرانسه و روسیه موضعی ملایمتر داشت. در پاریس مجله عروةالوثقی را منتشر کرد و با نگارش مقالاتی در آن و سایر روزنامههای فرانسوی و مناظره و گفتگو با ارنست رنان[۱] بر ضرورت تجدید حیات دینی تأکید میکرد. ناصرالدین شاه بهدنبال بهرهبـرداری از هدف وی، او را بـه ایران دعوت کرد، اما سیـد در دو سفر خود به ایـران حکومت ایـران را مورد انتقاد قـرار داد و لذا شاه ایران او را بهصورتی تحقیرآمیز اخراج کرد. سید پس از خروج از ایران به شیوههای گوناگون به افشاگری علیه حکومت ایران پرداخت و نشریۀ ضیاءالخافقین را در لندن بههمیـن منظور انتشار داد. او در اواخر ۱۳۰۹ق بهدعوت سلطان عبدالحمید دوم به عثمانی رفت، اما در آنجا به انزوا کشیده شد و سرانجام براثر ابتـلا به سرطان فک درگذشت. در۱۳۲۳ش، استخوانهای پیکر او به درخواست دولت وقت افغانستان از استانبول به خاک این کشور انتقال یافت. او را از احیاگران و پیشکسوتان برجستۀ نهضت بیداری مسلمانان دانستهاند. نیچریه در رد فلسفه مادی و طبیعی از آثار اوست. مجموعه رسائل او در ۲ جلد منتشر شده است.
- ↑ Ernest Renan