چارلز بیکفورد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
بیکفورد سه بار برای بازی در ''آهنگ برنادت''، ''دختر مرد مزرعهدار'' و ''جانی بلیندا'' نامزد دریافت اسکار شد. خاطراتش را در کتابی با نام ''گاوهای نر، توپها، دوچرخهها و بازیگرها''<ref>''Bulls, Balls, Bicycles, & Actors''</ref> (۱۹۶۵) نوشته است. | بیکفورد سه بار برای بازی در ''آهنگ برنادت''، ''دختر مرد مزرعهدار'' و ''جانی بلیندا'' نامزد دریافت اسکار شد. خاطراتش را در کتابی با نام ''گاوهای نر، توپها، دوچرخهها و بازیگرها''<ref>''Bulls, Balls, Bicycles, & Actors''</ref> (۱۹۶۵) نوشته است. | ||
بیکفورد معمولاً خشونتی آرام داشت، که آن را همراه با خود به استودیوهای تولید فیلم نیز برد. در چند فیلم نقش آدمبدها را داشت، اما در طول بیش از سی سال، شخصیتی را به تصویر کشید که در نقشهای دراماتیک، توانایی و کمال قابل توجهی را به نمایش میگذاشت. در ''آنا کریستی'' دریانورد سادهدلی است که از [[گاربو، گرتا (۱۹۰۵ـ۱۹۹۰)|گاربو]]<nowiki/>ی خیابانگرد تقاضای ازدواج میکن. در چارچوب قراردادهای اخلاقی و در مواجهه با شرایط ناهموار زندگی، بیکفورد رفتاری بروز میداد که گویی از جهانی دیگر آمده است. فریبندگی فوقالعادهای نداشت، اما همان اندک را چنان ماهرانه نمود میداد که نقشهایش برجسته میشدند. گاه نقش شخصیتهایی را ایفا میکرد که از نظر منزلت اجتماعی در تضاد با یکدیگر بودند. از کشیش موعظهگر گرفته تا دریانورد سادهدل و نقاش کور و مزدور مسلح و پدر سختگیر و... اما در عین حال، اینهمه با توانایی تمام و جذابيت مقبول به تصویر درمیآمدند. جنیفر جونز<ref>Jennifer Jones</ref>، بازیگر زن برندۀ اسکار و همبازی او در ''آهنگ برنادت''، چنان شیفتۀ بازیگری او بود که وقتی خبر مرگش را شنید با بلعیدن قرصهای خوابآور دست به خودکشی (البته بینتیجهای) زد. | بیکفورد معمولاً خشونتی آرام داشت، که آن را همراه با خود به استودیوهای تولید فیلم نیز برد. در چند فیلم نقش آدمبدها را داشت، اما در طول بیش از سی سال، شخصیتی را به تصویر کشید که در نقشهای دراماتیک، توانایی و کمال قابل توجهی را به نمایش میگذاشت. در ''آنا کریستی'' دریانورد سادهدلی است که از [[گاربو، گرتا (۱۹۰۵ـ۱۹۹۰)|گاربو]]<nowiki/>ی خیابانگرد تقاضای ازدواج میکن. در چارچوب قراردادهای اخلاقی و در مواجهه با شرایط ناهموار زندگی، بیکفورد رفتاری بروز میداد که گویی از جهانی دیگر آمده است. فریبندگی فوقالعادهای نداشت، اما همان اندک را چنان ماهرانه نمود میداد که نقشهایش برجسته میشدند. گاه نقش شخصیتهایی را ایفا میکرد که از نظر منزلت اجتماعی در تضاد با یکدیگر بودند. از کشیش موعظهگر گرفته تا دریانورد سادهدل و نقاش کور و مزدور مسلح و پدر سختگیر و... اما در عین حال، اینهمه با توانایی تمام و جذابيت مقبول به تصویر درمیآمدند. جنیفر جونز<ref>Jennifer Jones</ref>، بازیگر زن برندۀ اسکار و همبازی او در ''آهنگ برنادت''، چنان شیفتۀ بازیگری او بود که وقتی خبر مرگش را شنید با بلعیدن قرصهای خوابآور دست به خودکشی (البته بینتیجهای) زد. | ||
'''فیلمشناسی''' (گزیدۀ آثار) | '''فیلمشناسی''' (گزیدۀ آثار) | ||
* رز دریای جنوب (دوان<ref>Allan Dwan</ref>- 1929) | |||
* آنا کریستی (براون<ref>Clarence Brown</ref>- 1930) | |||
* این روزگار (دمیل<ref>Cecil B. DeMille</ref>- 1933) | |||
* دوشیزه مارکر کوچولو (هال<ref>Alexander Hall</ref>- 1934) | |||
* شرق جاوه (ملفورد- 1935) | |||
* غرور تفنگداران دریایی (لدرمن- 1936) | |||
* دشت نشین (دمیل- 1937) | |||
* دختر شانگهای (فلوره- 1937) | |||
* موشها و آدمها (مایلستون- 1940) | |||
* آهنگ برنادت (کینگ- 1943) | |||
* پرواز و یک دعا (هاتاوی- 1944) | |||
* فرشته سقوط کرده (پرمینجر- 1945) | |||
* نیروی وحشی (داسين- 1947) | |||
* دختر مرد مزرعهدار (پاتر- 1947) | |||
* جانی بلیندا (نگولسکو- 1948) | |||
* گرداب (پرمینجر- 1949) | |||
* خروش (شرمن- 1951) | |||
* ستارهای متولد میشود (کیوکر- 1954) | |||
* محاکمۀ نظامی بیلی میچل (پرمینجر- 1955) | |||
* سرزمین بزرگ (وایلر- 1958) | |||
* نابخشوده (هیوستن- 1960) | |||
* ورقهای عالی در دست خانم کوچک (کوک<ref>Fielder Cook</ref>- 1966) | |||
----<br /> | ----<br /> |
نسخهٔ ۱۸ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۹
چارلز بیکفورد (ماساچوست 1 ژانویه 1891- کالیفرنیا 9 نوامبر 1967م) (Charles Bickford)
(نام کامل: چارلز امبروز بیکفورد[۱]) بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون امریکا. تحصیلاتش را در رشتۀ مهندسی در انستیتوی فنی ماساچوست[۲] به پایان برد. پیش از آن که به کار نمایش روی آورد، مدتی ملوان و بعد، مهندس ساختمان بود. در جنگ جهانی اول به خدمت ارتش درآمد. پس از پایان جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۹م برای نخستین بار در برادوی[۳] روی صحنه رفت. در ۱۹۲۹، همزمان با ظهور سینمای ناطق، همراه با صدها بازیگر تئاتر، به وسوسۀ راه یافتن به هالیوود افتاد. همان سال با رُز دریای جنوب[۴] وارد سینما شد. ابتدا نقشهای رمانتیک را بازی میکرد، که میان آنها، نقش دریانورد دلباختۀ گرتا گاربو در آنا کریستی[۵]، از همه برجستهتر است. اما خیلی زود موقعیت اصلی خود را یافت و در نقشهای دوم شخصیتهای «فرمانبده»، حضور قدرتمندش را به نمایش گذاشت. در تلویزیون نیز در چند مجموعه به ایفای نقش پرداخت که مشهورترین آنها ویرجینیایی[۶] (۱۹۶۲ ـ ۱۹۷۱) است.
بیکفورد سه بار برای بازی در آهنگ برنادت، دختر مرد مزرعهدار و جانی بلیندا نامزد دریافت اسکار شد. خاطراتش را در کتابی با نام گاوهای نر، توپها، دوچرخهها و بازیگرها[۷] (۱۹۶۵) نوشته است.
بیکفورد معمولاً خشونتی آرام داشت، که آن را همراه با خود به استودیوهای تولید فیلم نیز برد. در چند فیلم نقش آدمبدها را داشت، اما در طول بیش از سی سال، شخصیتی را به تصویر کشید که در نقشهای دراماتیک، توانایی و کمال قابل توجهی را به نمایش میگذاشت. در آنا کریستی دریانورد سادهدلی است که از گاربوی خیابانگرد تقاضای ازدواج میکن. در چارچوب قراردادهای اخلاقی و در مواجهه با شرایط ناهموار زندگی، بیکفورد رفتاری بروز میداد که گویی از جهانی دیگر آمده است. فریبندگی فوقالعادهای نداشت، اما همان اندک را چنان ماهرانه نمود میداد که نقشهایش برجسته میشدند. گاه نقش شخصیتهایی را ایفا میکرد که از نظر منزلت اجتماعی در تضاد با یکدیگر بودند. از کشیش موعظهگر گرفته تا دریانورد سادهدل و نقاش کور و مزدور مسلح و پدر سختگیر و... اما در عین حال، اینهمه با توانایی تمام و جذابيت مقبول به تصویر درمیآمدند. جنیفر جونز[۸]، بازیگر زن برندۀ اسکار و همبازی او در آهنگ برنادت، چنان شیفتۀ بازیگری او بود که وقتی خبر مرگش را شنید با بلعیدن قرصهای خوابآور دست به خودکشی (البته بینتیجهای) زد.
فیلمشناسی (گزیدۀ آثار)
- رز دریای جنوب (دوان[۹]- 1929)
- آنا کریستی (براون[۱۰]- 1930)
- این روزگار (دمیل[۱۱]- 1933)
- دوشیزه مارکر کوچولو (هال[۱۲]- 1934)
- شرق جاوه (ملفورد- 1935)
- غرور تفنگداران دریایی (لدرمن- 1936)
- دشت نشین (دمیل- 1937)
- دختر شانگهای (فلوره- 1937)
- موشها و آدمها (مایلستون- 1940)
- آهنگ برنادت (کینگ- 1943)
- پرواز و یک دعا (هاتاوی- 1944)
- فرشته سقوط کرده (پرمینجر- 1945)
- نیروی وحشی (داسين- 1947)
- دختر مرد مزرعهدار (پاتر- 1947)
- جانی بلیندا (نگولسکو- 1948)
- گرداب (پرمینجر- 1949)
- خروش (شرمن- 1951)
- ستارهای متولد میشود (کیوکر- 1954)
- محاکمۀ نظامی بیلی میچل (پرمینجر- 1955)
- سرزمین بزرگ (وایلر- 1958)
- نابخشوده (هیوستن- 1960)
- ورقهای عالی در دست خانم کوچک (کوک[۱۳]- 1966)