تابش سنج: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۵: خط ۵:


<br><!--14001100-->
<br><!--14001100-->
----
[[رده:فیزیک و مکانیک]]
[[رده:فیزیک و مکانیک]]
[[رده:شاخه ها، تجهیزات و تاسیسات]]
[[رده:شاخه ها، تجهیزات و تاسیسات]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ آوریل ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۱۹

تابِش‌سَنج (radiometer)

تابِش‌سَنج
تابِش‌سَنج
تابِش‌سَنج
تابِش‌سَنج
تابِش‌سَنج

(یا: رادیومتر) اسبابی برای آشکار ساختن یا اندازه‌گیری انرژی تابشی. این اصطلاح به‌ویژه برای دستگاه اندازه‌گیری تابش فروسرخ به‌کار می‌رود. تابش‌سنج‌ها انواع گوناگونی دارند که شیوۀ اندازه‌گیری یا آشکارسازی آن‌ها با هم تفاوت دارد. آن‌ها که، مثل دماسنج هرشل، بر مبنای افزایش دمای دستگاه کار می‌کنند، آشکارساز گرمایی نامیده می‌شوند. ترموکوپل‌ها، که هنگام گرم‌شدن ولتاژ ایجاد می‌کنند، و تابش‌سنج‌هایی که هنگام گرم‌شدن مقاومت الکتریکی‌شان تغییر می‌کند، ازجملۀ پرکاربردترین آشکارسازهای گرمایی‌اند. دستگاه‌هایی که در اصل می‌توانند یک کوانتوم منفرد انرژی تابشی را آشکار کنند، نظیر صفحۀ عکاسی بکرل، آشکارسازهای کوانتومی نامیده می‌شوند. سلول فتوالکتریک (فتویاخته) مبنای بسیاری از آشکارسازهای کوانتومی متداول است. اصطلاح تابش‌سنج غالباً به‌طور خاص به نوعی آشکارساز اطلاق می‌شود که سر ویلیام کروکس[۱] در اواخر دهۀ ۱۸۰۰ اختراع کرد. این تابش‌سنج به‌ندرت در حکم اسبابی علمی به‌کار می‌رفت، زیرا حساسیت چندانی نداشت و به آسانی درجه‌بندی نمی‌شد. با این حال، راه را برای اختراع اسباب‌های دقیق‌تر امروزی هموار ساخت. تابش‌سنج کروکس شامل حبابی شیشه‌ای است که بیشتر هوای آن را خارج ساخته‌اند و به این ترتیب در آن خلایی جزیی ایجاد شده است. پره‌ای نیز به‌صورت عمودی در درون حباب آن کار گذاشته‌اند. این پره چهار بازوی افقی سبک را نگاه‌ داشته است که بر محوری مرکزی عمودند. پره آزادانه در صفحه‌ای افقی به چرخش درمی‌آید. در انتهای بیرونی هر یک از بازوها روکشی فلزی نصب شده است. یک طرف هر یک از روکش‌‌ها براق و طرف دیگر آن سیاه است و روکش‌ها به‌نحوی قرار گرفته‌اند که روکش براق در یک وجه و روکش سیاه بعد از آن واقع شود. وقتی انرژیِ تابشی به رویه‌های براق برخورد می‌کند، قسمت بیشتر آن بازتاب می‌یابد، اما وقتی به رویۀ سیاه‌شده می‌خورد، قسمت بیشترش جذب می‌شود و دمای آن رویه را بالا می‌برد. در نتیجه، هوای نزدیک رویۀ سیاه‌شده گرم می‌شود، به رویه فشار می‌آورد، و پره را به چرخش وامی‌دارد.




  1. Sir William Crookes