فرد وارد: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
تبار ایرلندی - اسکاتلندی ۔ سرخپوست چروکی داشت. در سیزده سالگی مادرش را از دست داد. در [[تگزاس]] و در محلۀ فرانسوینشین [[نیو اورلیان|نیواورليان]] بزرگ شد. پس از خدمت در نیروی هوایی، مشغول آموزش بازیگری در «استودیوی هربرت برگوف<ref>Herbert Berghof Studio</ref>» در نیویورک شد. در این مدت، زندگیاش را از راه سرایداری و کارگری گذراند. به دنبال آن به عنوان چوببر به آلاسکا رفت و سپس مقیم اروپا شد و در دو فیلم تلویزیونی به کارگردانی [[روسلینی، روبرتو (۱۹۰۶ـ۱۹۷۷)|روبرتو روسلینی]] نقشهایی را به عهده گرفت. همچنین چندین وسترن اسپاگتی اسپانیایی و ایتالیایی را به انگلیسی دوبله کرد و در ۱۹۷۵ به ایالات متحد بازگشت. در امریکا، با گروههای تئاتری در سراسر کشور کار کرد و به سینما راه یافت. با ایفای نقش «گاس گریسامِ<ref>Gus Grissom</ref>» فضانورد در ''جنس مناسب''<ref>''The Right Stuff''</ref> به شهرت رسید و پس از بازی در ''رمو ویلیامز: ماجرا شروع میشود''<ref>''Remo Williams: The Adventure Begins''</ref>، «جیمز باند یقهآبی» لقب گرفت. از آن پس ایفاگر نقشهایی دشوارتر شد، که از آن جمله میتوان به نقش «هنری میلر<ref>Henry Miller</ref>» در ''هنری و جون''<ref>''Henry & June''</ref> اشاره کرد. وارد اغلب نقشهای غیرمتعارف و مشکل را به عهده میگرفت و کار بازیگریاش از ۱۹۸۳ رو به صعود گذاشت. بهویژه با ایفای نقش در ''جنس مناسب'' بیش از پیش مشهور شد، اما هیچکدام از فیلمهایش توفیق تجاری نداشتند و میزان فروشی را که از آنها انتظار میرفت، به دست نیاوردند. علاوه بر این، ''رمو ویلیامز'' که به سبک فیلمهای «جیمز باند» ساخته شده بود و در آن برای نخستین بار در نقش ستارۀ اکشن ظاهر شد، شکست تجاری خورد و او را به ایفای نقشهای دوم در یک رشته فیلمهای ناموفق تنزل داد. اما در ۱۹۹۰ با ''لرزش''<ref>''Tremors''</ref> بار دیگر مطرح شد و علاوه بر بازی در ''بلوز میامی''<ref>''Miami Blues''</ref> و ''هنری و جون''، خودش نیز آنها را تهیه کرد. در فیلم آخری سرش را تراشید و یکی از بهترین بازیهایش را ارائه داد. اما کماکان هیچکدام این فیلمها فروش مناسبی نداشتند و او را از صحنۀ نقشهای اصلی کنار راندند. لیکن بار دیگر با ایفای نقش در ''بازیگر''<ref>''The Player''</ref>، جایگاه واقعیاش را در سینما بازیافت. | تبار ایرلندی - اسکاتلندی ۔ سرخپوست چروکی داشت. در سیزده سالگی مادرش را از دست داد. در [[تگزاس]] و در محلۀ فرانسوینشین [[نیو اورلیان|نیواورليان]] بزرگ شد. پس از خدمت در نیروی هوایی، مشغول آموزش بازیگری در «استودیوی هربرت برگوف<ref>Herbert Berghof Studio</ref>» در نیویورک شد. در این مدت، زندگیاش را از راه سرایداری و کارگری گذراند. به دنبال آن به عنوان چوببر به آلاسکا رفت و سپس مقیم اروپا شد و در دو فیلم تلویزیونی به کارگردانی [[روسلینی، روبرتو (۱۹۰۶ـ۱۹۷۷)|روبرتو روسلینی]] نقشهایی را به عهده گرفت. همچنین چندین وسترن اسپاگتی اسپانیایی و ایتالیایی را به انگلیسی دوبله کرد و در ۱۹۷۵ به ایالات متحد بازگشت. در امریکا، با گروههای تئاتری در سراسر کشور کار کرد و به سینما راه یافت. با ایفای نقش «گاس گریسامِ<ref>Gus Grissom</ref>» فضانورد در ''جنس مناسب''<ref>''The Right Stuff''</ref> به شهرت رسید و پس از بازی در ''رمو ویلیامز: ماجرا شروع میشود''<ref>''Remo Williams: The Adventure Begins''</ref>، «جیمز باند یقهآبی» لقب گرفت. از آن پس ایفاگر نقشهایی دشوارتر شد، که از آن جمله میتوان به نقش «هنری میلر<ref>Henry Miller</ref>» در ''هنری و جون''<ref>''Henry & June''</ref> اشاره کرد. وارد اغلب نقشهای غیرمتعارف و مشکل را به عهده میگرفت و کار بازیگریاش از ۱۹۸۳ رو به صعود گذاشت. بهویژه با ایفای نقش در ''جنس مناسب'' بیش از پیش مشهور شد، اما هیچکدام از فیلمهایش توفیق تجاری نداشتند و میزان فروشی را که از آنها انتظار میرفت، به دست نیاوردند. علاوه بر این، ''رمو ویلیامز'' که به سبک فیلمهای «جیمز باند» ساخته شده بود و در آن برای نخستین بار در نقش ستارۀ اکشن ظاهر شد، شکست تجاری خورد و او را به ایفای نقشهای دوم در یک رشته فیلمهای ناموفق تنزل داد. اما در ۱۹۹۰ با ''لرزش''<ref>''Tremors''</ref> بار دیگر مطرح شد و علاوه بر بازی در ''بلوز میامی''<ref>''Miami Blues''</ref> و ''هنری و جون''، خودش نیز آنها را تهیه کرد. در فیلم آخری سرش را تراشید و یکی از بهترین بازیهایش را ارائه داد. اما کماکان هیچکدام این فیلمها فروش مناسبی نداشتند و او را از صحنۀ نقشهای اصلی کنار راندند. لیکن بار دیگر با ایفای نقش در ''بازیگر''<ref>''The Player''</ref>، جایگاه واقعیاش را در سینما بازیافت. | ||
گزیدۀ آثار سینمایی | |||
* ''فرار از آلکاتراز'' ([[دان سیگل]]- 1979) | |||
* ''مساعدت جنوبی'' (والتر هیل<ref>Walter Hill</ref>- 1981) | |||
* ''جنس مناسب'' (فیلیپ كافمن<ref>Philip Kaufman</ref>- 1983) | |||
* ''شهامت غیرعادی'' (تد کاچف<ref>Ted Kotcheff</ref>- 1983) | |||
* ''سیلکوود'' (میک نیکولز- 1983) | |||
* ''رمو ويليامز: ماجرا شروع میشود'' (گای همیلتون<ref>Guy Hamilton</ref>- 1985) | |||
* ''شرکت بزرگ'' (جیم آبراهامز<ref>Jim Abrahams</ref>- 1988) | |||
* ''بیرون از حد'' (كريستوفر کرو<ref>Christopher Crowe</ref>- 1988) | |||
* ''شاهزاده پنسیلوانیا'' (ران نایسوینر<ref>Ron Nyswaner</ref>- 1988) | |||
* ''هنری و جون'' (فیلیپ کافمن- 1990) | |||
* ''بلوز میامی'' (جورج ارمیتیج<ref>George Armitage</ref>- 1990) | |||
* ''لرزش'' (ران آندروود<ref>Ron Underwood</ref>- 1990) | |||
* ''بازیگر'' (رابرت آلتمن- 1992) | |||
* ''برشهای کوتاه'' (رابرت آلتمن- 1993) | |||
* ''واکنش زنجیرهای'' (اندرو دیویس<ref>Andrew Davis</ref>- 1996) | |||
* ''زیبای خطرناک'' (مارشال هرسکوویتز<ref>Marshall Herskovitz</ref>- 1998) | |||
* ''سیرک'' (راب واکر<ref>Rob Walker</ref>- 2000) | |||
* ''ماجراهای تابستانی'' (مایکل تولین<ref>Michael Tollin</ref>- 2001) | |||
* ''گریز مرگبار'' (اسکات زیل<ref>Scott Ziehl</ref>- 2008) | |||
* ''۳۰ دقیقه یا کمتر'' (روبن فلیشر<ref>Ruben Fleischer</ref>- 2011) | |||
* ''2 اسلحه'' (بالتاسار کورماکور<ref>Baltasar Kormákur</ref>- 2013) | |||
---- | ---- | ||