برهنه تا ظهر با سرعت (فیلم): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
زمان فیلم: نسخۀ بدون سانسور: 130 دقیقه و نسخۀ سانسورشده: 105 دقیقه | زمان فیلم: نسخۀ بدون سانسور: 130 دقیقه و نسخۀ سانسورشده: 105 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
جوانی دانشجو ([[فرامرز صدیقی]]) عاشق دختری به نام فرزانه (با بازی فرشته جنابی) است. خواهری دارد که سرطانی و رو به مرگ است او برای مداوای خواهر از رئیسش در دفتر مهندسی ساختمان که آنجا نیز کار میکند پولی میخواهد، اما رئیس او از دادن پول خودداری میکند. در همسایگیاش با زنی بیوه به نام پری (با بازی [[ایرن زازیانس]]) که آرایشگر است ارتباط برقرار میکند. پری تشنۀ محبت و عشق است. بهواسطۀ زن، جوان دانشجو (مهدی) از پیرمردی که رفیق اوست پول نزول میکند، اما در موعد بازپرداخت پول تعلل کرده و پیرمرد این قضیه را به او گوشزد میکند و جوان بر اثر فشار و درگیری لفظی پیرمرد را ناخواسته هل میدهد و او ناگهان فوت میکند. پری که شاهد این قتل است جوان را بعد از آن در اتاق خود مخفیانه پناه میدهد و هر دو در پنهانسازی این قضیه شریک میشوند. با گذشت زمان سرگشتگی دانشجو بیشتر میشود و او بین ماندن و رفتن برای رسیدگی به وضعیت خواهر و نامزدش گیر میکند؛ زیرا هرلحظه ممکن است لو برود. با گذشت زمان، بعد از این که مدتی گذشته که مرد جوان با زن همبستر شده، او با مصرف حشیش مکافات قتل را در ذهنش تجسم میکند. مخفیانه نقشۀ دزدی از یک صرافی میکشد. او در نهایت با گروگانگیری و ضرب و شتم این افراد پول را به خواهرش میرساند و بعد از آن تصمیم میگیرد واقعیت را لو بدهد. مأموران پلیس متوجه میشوند و برای دستگیریاش مراجعه میکنند؛ اما او از دست آنها میگریزد و با ماشین خود به جادۀ خارج شهر میرود. مرد جوان در نهایت ماشینش را با سرعت به دیوار میزند و بعد از زخمی شدن، در حالی که ذره ذره جان میدهد، خودش را در دریاچهای پرت میکند و میمیرد. | |||
---- | ---- | ||
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۳۴
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی خسرو هریتاش و از آثار مربوط به جریان موج نو سینمای ایران، تولید سال 1355. این فیلم به بهانۀ وجود مضامین چپگرایانه و نیز برهنگی بازیگران پس از یک مرتبه اکران نسخۀ بدون سانسور مجدداً به صورت محدود و با حذفیات زیاد به نمایش درآمد. بخش انتهایی برهنه تا ظهر با سرعت رنگی ساخته شده است.
زمان فیلم: نسخۀ بدون سانسور: 130 دقیقه و نسخۀ سانسورشده: 105 دقیقه
خلاصۀ داستان
جوانی دانشجو (فرامرز صدیقی) عاشق دختری به نام فرزانه (با بازی فرشته جنابی) است. خواهری دارد که سرطانی و رو به مرگ است او برای مداوای خواهر از رئیسش در دفتر مهندسی ساختمان که آنجا نیز کار میکند پولی میخواهد، اما رئیس او از دادن پول خودداری میکند. در همسایگیاش با زنی بیوه به نام پری (با بازی ایرن زازیانس) که آرایشگر است ارتباط برقرار میکند. پری تشنۀ محبت و عشق است. بهواسطۀ زن، جوان دانشجو (مهدی) از پیرمردی که رفیق اوست پول نزول میکند، اما در موعد بازپرداخت پول تعلل کرده و پیرمرد این قضیه را به او گوشزد میکند و جوان بر اثر فشار و درگیری لفظی پیرمرد را ناخواسته هل میدهد و او ناگهان فوت میکند. پری که شاهد این قتل است جوان را بعد از آن در اتاق خود مخفیانه پناه میدهد و هر دو در پنهانسازی این قضیه شریک میشوند. با گذشت زمان سرگشتگی دانشجو بیشتر میشود و او بین ماندن و رفتن برای رسیدگی به وضعیت خواهر و نامزدش گیر میکند؛ زیرا هرلحظه ممکن است لو برود. با گذشت زمان، بعد از این که مدتی گذشته که مرد جوان با زن همبستر شده، او با مصرف حشیش مکافات قتل را در ذهنش تجسم میکند. مخفیانه نقشۀ دزدی از یک صرافی میکشد. او در نهایت با گروگانگیری و ضرب و شتم این افراد پول را به خواهرش میرساند و بعد از آن تصمیم میگیرد واقعیت را لو بدهد. مأموران پلیس متوجه میشوند و برای دستگیریاش مراجعه میکنند؛ اما او از دست آنها میگریزد و با ماشین خود به جادۀ خارج شهر میرود. مرد جوان در نهایت ماشینش را با سرعت به دیوار میزند و بعد از زخمی شدن، در حالی که ذره ذره جان میدهد، خودش را در دریاچهای پرت میکند و میمیرد.