سمفونی تهران (فیلم 1372): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «فیلم بلند سینمایی به کارگردانی رسول صدرعاملی، تولید سال 1372ش. این فیلم که برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شده، در جشنوارۀ بینالمللی فیلمهای كودكان و نوجوانان (تهران- 1372) و جشنوارۀ بینالمللی فیلم رشد (1372) حضور داشته است. صدرعاملی در نش...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
مدت فیلم: 60 دقیقه | مدت فیلم: 60 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
مهدی نوجوان دوازدهسالهای است كه فاصلۀ بین خانه و مدرسه را با عدم رعایت مقررات عابر پیاده و همۀ قوانین راهنمایی و رانندگی طی میكند. او در خانه و مدرسه تحت فشار نظمهای تحمیلی است و مجبور است بسیاری از بایدها و نبایدهای پدر و مادر و اولیای مدرسه را بپذیرد. اما در فاصلۀ خانه تا مدرسه هیچكس نیست تا این بایدها و نبایدها را به وی تحمیل كند و او هر طور كه خود مایل است رفتار میكند و دردسرهای زیادی برای عابرین، رانندگان، مأموران راهنمایی و حتی خودش میآفریند. تا این كه او با یكی از مأموران راهنمایی و رانندگی، از دشمنی به دوستی میرسد و با عبوری خیالانگیز و رؤیایی از روی خطكشی عابر پیاده سمفونی تهران را مینوازد. |
نسخهٔ ۱۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۵۶
فیلم بلند سینمایی به کارگردانی رسول صدرعاملی، تولید سال 1372ش. این فیلم که برای گروه سنی کودک و نوجوان ساخته شده، در جشنوارۀ بینالمللی فیلمهای كودكان و نوجوانان (تهران- 1372) و جشنوارۀ بینالمللی فیلم رشد (1372) حضور داشته است. صدرعاملی در نشست نقد و بررسی فیلم که در تاریخ 1 تیر 1394 در خانه هنرمندان برگزار شده دربارۀ سمفونی تهران چنین گفته: «در این فیلم قصد داشتم نگاهی تلخ اما با لحنی بذلهگو و با روایتگری یک کودک به شهر داشته باشم. مخاطب این فیلم هم کودکان و نوجوانان بودند... ذکاوت هر فیلمساز و نویسندهای پرداختن به این موضوعات تاثیرگذار و آموزشدهنده است. در فیلم دنبال چیز پیچیدهای نبودم و صرفاً میخواستم ضرورت آموزش نظم از دوران کودکی را گوشزد کنم.»
مدت فیلم: 60 دقیقه
خلاصۀ داستان
مهدی نوجوان دوازدهسالهای است كه فاصلۀ بین خانه و مدرسه را با عدم رعایت مقررات عابر پیاده و همۀ قوانین راهنمایی و رانندگی طی میكند. او در خانه و مدرسه تحت فشار نظمهای تحمیلی است و مجبور است بسیاری از بایدها و نبایدهای پدر و مادر و اولیای مدرسه را بپذیرد. اما در فاصلۀ خانه تا مدرسه هیچكس نیست تا این بایدها و نبایدها را به وی تحمیل كند و او هر طور كه خود مایل است رفتار میكند و دردسرهای زیادی برای عابرین، رانندگان، مأموران راهنمایی و حتی خودش میآفریند. تا این كه او با یكی از مأموران راهنمایی و رانندگی، از دشمنی به دوستی میرسد و با عبوری خیالانگیز و رؤیایی از روی خطكشی عابر پیاده سمفونی تهران را مینوازد.