پرش به محتوا

بوی کافور، عطر یاس (فیلم): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:


بهمن فرجامی فیلمسازی است كه پس از سال‌ها دوری از کار حرفه‌ای می‌خواهد به سفارش تلویزیون ژاپن فیلم مستندی دربارۀ آداب و رسوم پس از مرگ در ایران بسازد. او در سالروز مرگ همسرش به بهشت زهرا می‌رود و در راه زن جوانی را سوار می‌كند و زن جنین بچه‌ای مرده را در ماشین جا می‌گذارد. در بهشت زهرا معلوم می‌شود كه در گور كناری قبر زنش (كه متعلق به اوست) كس دیگری را خاک كرده‌اند. او به سراغ وكیلش می‌رود تا این امور را رفع و رجوع كند. بعد باخبر می‌شود كه دوست نویسنده‌اش (امیر) به طرز مشكوكی گم شده و برای یافتنش به سردخانۀ بیمارستانی می‌رود. این دوست بعدتر پیدا می‌شود و موقتاً خیال فرجامی راحت می‌شود. مقدمات فیلم مستند ـ كه حالا عملاً تبدیل به فیلمی دربارۀ مرگ خودش شده ـ ادامه می‌یابد؛ خریدن ترمه، سفارش حجله، و انتخاب بازیگران. فرجامی به مادرش نیز كه دچار آلزایمر شده سر می‌زند و برایش قصه می‌خواند. در این میان خبر مرگ دوست نویسنده‌اش باعث ایست قلبی او می‌شود. پس از آن تصمیم می‌گیرد قرار فیلمبرداری را لغو كند. فردا صبح فرجامی از خواب برمی‌خیزد و درمی‌یابد كه مرده و همۀ بستگان و گروه فیلمبرداری برای اجرای مراسمی (به قول او) بدسلیقه آمده‌اند. تلفن زنگ می‌زند؛ پسر فرجامی تولد نوه‌اش را خبر می‌دهد. مرگی در كار نیست، همه‌چیز كابوسی بیش نبوده است.
بهمن فرجامی فیلمسازی است كه پس از سال‌ها دوری از کار حرفه‌ای می‌خواهد به سفارش تلویزیون ژاپن فیلم مستندی دربارۀ آداب و رسوم پس از مرگ در ایران بسازد. او در سالروز مرگ همسرش به بهشت زهرا می‌رود و در راه زن جوانی را سوار می‌كند و زن جنین بچه‌ای مرده را در ماشین جا می‌گذارد. در بهشت زهرا معلوم می‌شود كه در گور كناری قبر زنش (كه متعلق به اوست) كس دیگری را خاک كرده‌اند. او به سراغ وكیلش می‌رود تا این امور را رفع و رجوع كند. بعد باخبر می‌شود كه دوست نویسنده‌اش (امیر) به طرز مشكوكی گم شده و برای یافتنش به سردخانۀ بیمارستانی می‌رود. این دوست بعدتر پیدا می‌شود و موقتاً خیال فرجامی راحت می‌شود. مقدمات فیلم مستند ـ كه حالا عملاً تبدیل به فیلمی دربارۀ مرگ خودش شده ـ ادامه می‌یابد؛ خریدن ترمه، سفارش حجله، و انتخاب بازیگران. فرجامی به مادرش نیز كه دچار آلزایمر شده سر می‌زند و برایش قصه می‌خواند. در این میان خبر مرگ دوست نویسنده‌اش باعث ایست قلبی او می‌شود. پس از آن تصمیم می‌گیرد قرار فیلمبرداری را لغو كند. فردا صبح فرجامی از خواب برمی‌خیزد و درمی‌یابد كه مرده و همۀ بستگان و گروه فیلمبرداری برای اجرای مراسمی (به قول او) بدسلیقه آمده‌اند. تلفن زنگ می‌زند؛ پسر فرجامی تولد نوه‌اش را خبر می‌دهد. مرگی در كار نیست، همه‌چیز كابوسی بیش نبوده است.
'''برخی از جوایز'''
سیمرغ بلورین رشته‌های بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش دوم زن ([[رویا نونهالی|رؤیا نونهالی]])، بهترین موسیقی متن، بهترین چهره‌پردازی، بهترین فیلمبرداری و بهترین طراحی صحنه از بخش مسابقۀ سینمای ایران و سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه از بخش مسابقۀ بین‌الملل [[هجدهمین دوره جشنواره فیلم فجر]]؛ تندیس زرین بهترین بازیگر نقش دوم زن (رؤیا نونهالی) و بهترین موسیقی متن از چهارمین دورۀ جشن خانه سینما (1379)؛ جایزۀ ویژۀ هیأت داوران بهترین فیلم از جشنوارۀ بین‌المللی فیلم مونترآل<ref>Montreal World Film Festival</ref> (1379)؛ جایزۀ نتپک بهترین فیلم از پنجاه و یکمین دورۀ جشنوارۀ فیلم برلین (1379)؛ جایزۀ فیپرشی بهترین فیلم از جشنوارۀ بین‌المللی فیلم استانبول (1380).
----
moderation، Moderators، سرویراستار، ویراستار
۵۱٬۷۸۸

ویرایش