جنگ های صلیبی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
جنگ های صلیبی (Crusades)
جنگ های صلیبی (Crusades)


جنگ‌هاي اروپاييان برضد غيرمسيحيان و بدعت‌گذاران به‌فرمان پاپ. مشهورترينِ آن‌ها ‌جنگ‌هايي است كه فرمان‌روايان اروپايي براي تصرف فلسطين علیه مسلمانان بين 1096 و 1291م (489-690ق) به‌راه انداختند. اين جنگ‌ها، كه با تعصّبات مذهبي، ميل به كشورگشايي و جاه‌طلبي‌هاي تجاري شهرهاي بزرگ ايتاليا آميخته بودند، اهداف و نتايج متفاوت داشتند. ظاهراً، هدف اولية جنگ‌هاي صليبي تأمين امنيت زائران كليساي قيامت1 در بيت‌المقدس (اورشليم) و تحقق حاكميتِ مسيحيان بر فلسطين بوده است. اين جنگ‌ها بيش از 200 سال ادامه داشت و در اين ايام كمتر دهه‌اي بود كه يكي‌دو نبرد از اين دست رخ ندهد. بعدها، دامنة اين جنگ‌ها بيشترِ خاورميانة امروزي را دربر گرفت چنان‌كه مصر و حتي قسطنطنيه (استانبول) نيز در امان نماندند. در فلسطين، بر‌اثر حاكميت عادلانة مسلمانان، يك منطقة تحت‌الحماية مسيحيان در زمان شارلماني2 در بيت‌المقدس تشكيل شد كه قرن‌ها تداوم داشت و رفت‌وآمد زائران مسيحي با آزادي كامل همراه بود. اما حاكم، خليفة فاطمي مصر، در 1010م با ويران‌كردن اين مكان مقدس، به اين همزيستي مسالمت‌آميز پايان داد. پس از 1071م ترك‌هاي سلجوقي ساراسن‌ها را بيرون راندند و زيارت مسيحيان با دشواري و خطر همراه شد. در 1095م، پاپ اوربان دوم3 خواستار حفاظت از جان زائران شد و بدين‌گونه نطفة جنگ‌هاي صليبي بسته شد؛ جنگ‌هايي كه مفرّ تازه‌اي را براي تخلية هيجانات و احساسات سركش شهسواران فئودال اروپا فراهم آوردند. در 1095م، چندين قشون نامنظم، به فرماندهي كساني چون گوتية بي‌پول (والترِ تهيدست4) و پيتر منزوي5، راهي شرق شدند، ولي در ميانة راه در‌هم شكستند. در 1096ـ1097م، لشكر عظيم و منسجم‌تري به فرماندهي گودفروا دو بويون6، بوهموند اول (امير اُترانتو)7 و رمون چهارم (كنت تولوز)8 تا آسياي صغير (تركية كنوني) پيشروي كرد و در 1098م انطاكيه9 و در 1099م بيت‌المقدس را تسخير كرد. قلمرو مسيحي بيت‌المقدس شكل گرفت و گودفروا نخستين شاه آن، برادرش بالدوين10 كنتِ ادسا11 (بين‌النهرين عليا)، و بوهموند اميرِ انطاكيه شد. گودفروا در 1100م درگذشت و بالدوين جانشين وي شد. تا نيم‌قرن بعد، به‌رغم اعزام قواي كمكي، ازجمله ناوگان‌هايي از جنووا12، نروژ و ونيز، مسيحيان سوريه همچنان سخت در فشار بودند. براي كمك به دفاع از بيت‌المقدس دو دسته شهسوار موسوم به شهسواران مهمان‌نواز13 (← يوحناي قديس، فرقه) و شهسواران پرستشگاه14 تشكيل شد. با سقوط ادسا در 1144م جنگ صليبي دوم (1146ـ1148م) به رهبري لوئي هفتم، شاه فرانسه، و كنراد سوم15، شاه آلمان، به شكستي فاجعه‌بار انجاميد، كه در نتیجه چندگاهي مانع اقدامات مشابه گرديد، درحالي‌‌كه فشار مسلمانان از همه طرف فزوني مي‌يافت. فتوحات صلاح‌الدين ايوبي، سلطان مصر، در اواخر قرن 12م روحية جهاد را احيا كرد. او در 1174م دمشق و در 1183م حلب را تسخير كرد. با سپاهي عظيم از جليل گذشت و راهي جنوب شد. مسيحيان را در دماغه‌هاي حطين شكست داد و بيت‌المقدس را در اكتبر 1187م تصرف كرد. اين اخبار موجي از ناباوري و خشم را در اروپا به‌همراه داشت. چندين جنگِ تازه به‌راه افتاد كه مهم‌ترين آن‌ها جنگ صليبي سوم، به فرماندهي فيليپ دوم16، پادشاه فرانسه، فردريك اول (فردريك بارباروسا17)، پادشاه آلمان، و ريچارد اول (ريچارد شيردل)18، پادشاه انگلستان، در 1189م بود. سپاهيان آلمان، حين عبور از آسياي صغير، امپراتورشان را از‌دست دادند. نيروهاي فرانسه و انگلستان از راه دريا به عكا (آكر)19 رسيدند كه قريب به دو سال در محاصرة گي دو لوزينيان20 بود. ريچارد، در محاصرة عكا، برتري نشان داد و در 1191م شهر را تسخير كرد، اما براثر مناقشه با متحدانش ناچار جنگ را يك‌تنه پي گرفت و، پس از يك سال دلاوري‌هاي بي‌حاصل، پيمان ترك‌مخاصمه‌اي با صلاح‌الدين منعقد كرد و به اروپا بازگشت. جنگ صليبي چهارم، كه در 1202م از ونيز آغاز شد، با دسايس ونيز و بيزانس از مسير اصلي خود منحرف شد و صليبيون، به‌جاي عزيمت به جانب بيت‌المقدس، به امپراتور مخلوع بيزانس، اسحاق آنگلوس21، كمك كردند تاج‌وتختش را بازپس گيرد. چند ماه بعد صليبيون به قسطنطنيه هجوم بردند و آن‌جا را تاراج كردند، و در 1204م امپراتوري لاتيني قسطنطنيه را به فرمانروايي بالدوين، كنت فلاندر22، تأسيس كردند. يكي از اين جنگ‌ها جنگ صليبي كودكان بود. در 1212م چندين‌هزار كودك خردسال اجازه يافتند در جنگي صليبي شركت كنند، اما بسياري‌شان در ميانة راه فرانسه و آلمان به سواحل ايتاليا جان دادند. بازماندگان در آن‌جا سوار كشتي شدند، و كساني را هم كه به اسكندرية مصر رسيدند به اسارت گرفتند. از 1217 تا 1221م نيز جنگ صليبي ديگري به فرماندهي اُندراش، پادشاه مجارستان، عليه مسلمانان مصر صورت گرفت كه به شكست انجاميد. امپراتور فردريك دوم، پادشاه آلمان، در 1228م جنگ صليبي ششم را برپا كرد كه موفق‌تر از جنگ قبلي بود. به‌جاي ستيز با ديپلماسي، بيت‌المقدس و جنوب فلسطين را بازپس گرفت و آن شهر تا 1244م در تصرّف مسيحيان باقي ماند. جنگ صليبي هفتم كه در 1249م به فرماندهي لوئي نهم (لوئي قديس)23، پادشاه فرانسه، به‌راه افتاد نيز مانند جنگ 1217م عليه مصر بود و به نتيجه‌اي فاجعه‌بارتر از آن انجاميد. لوئي با بخش اعظم سپاهيانش به اسارت درآمد و براي آزادي ناچار به پرداخت فديه‌اي به مبلغ 800هزار سكة طلا شد. با اين‌حال در 1270م فرماندهي جنگ صليبي هشتم را برعهده گرفت، اما در راه مصر در كارتاژِ تونس درگذشت. چند ماه بعد ادوارد، شاهزادة انگلستان، (بعداً: ادوارد اول24پيروانش را به‌جانب عكا هدايت كرد، اما نتيجه‌اي عايدش نشد. طبعاً، پس از شكست‌هاي فراوان و پيروزي‌هاي گذرا، تب‌وتاب جنگ‌هاي صليبي فروكش كرد. در قرن 14م، جنگ‌هاي صليبي چندي با تركان عثماني به‌راه افتاد كه البته بيشتر تدافعاتي دربرابر پيشروي سريع تركان بود كه تا مرزهاي شرقي اروپا پيش آمده بودند. چند پاپ همچنان در موعظه‌هاي خود بر ضرورت شركت يكپارچة مسيحيان در جهاد عليه كفار تأييد مي‌كردند، ولي حاصلي نداشت. حتي با وجود تصرف قسطنطنيه به‌دست سلطان محمد دوم (1453م) و سقوط ننگين امپراتوري بيزانس، پاپ پيوس دوم25 از برپايي جهاد براي بازپس‌گيري آن عاجز ماند. شهسواران پرستشگاه سركوب شدند، ولي شهسواران مهمان‌نواز كه نخست در رودس26 و سپس در مالت27 مستقر بودند همچنان به‌مثابة سنگري در مقابل پيشروي تركان در مديترانه عمل مي‌كردند. اروپاييان در جنگ‌هاي صليبي، گرچه به اهداف معنوي خود دست نيافتند و اين جنگ‌ها كشتارهاي فراواني را موجب شد، منافع غيرمستقيم و متعددي براي اروپا داشت؛ زيرا اين جنگ‌ها تجارت بين اروپا و آسياي صغير را رونق بخشيد؛ همچنين تقاضا براي خدمات بازرگانان و دريانوردان مديترانه، به‌ويژه ونيز و جنووا، براي انتقال سپاهيان و حمل كالاهاي جديد و كميابِ صنعتگران شرق اروپا، را افزايش داد. صليبيون در رويارويي با تمدن اسلامي مهارت‌هاي ارزنده‌اي در عرصة علم و هنر و جنگاوري از مسلمانان آموختند. شكر و پنبه و بسياري اقلام ديگر را، كه اكنون مصرف روزانه دارند، اول‌بار صليبيون به اروپا شناساندند. برقراري روابط فرهنگي بين اروپا و مشرق‌زمين در اين دوره باعث شكوفايي دانش در اروپاي قرون وسطا گرديد و راه را براي وقوع نهضت نوزايي (رنسانس) هموار ساخت.
جنگ‌های اروپاییان برضد غیرمسیحیان و بدعت‌گذاران به فرمان پاپ. مشهورترینِ آن‌ها ‌جنگ‌هایی است که فرمان‌روایان اروپایی برای تصرف فلسطین علیه مسلمانان بین 1096 و 1291م (489-690ق) به‌راه انداختند. این جنگ‌ها، که با تعصّبات مذهبی، میل به کشورگشایی و جاه‌طلبی‌های تجاری شهرهای بزرگ ایتالیا آمیخته بودند، اهداف و نتایج متفاوت داشتند. ظاهراً، هدف اولیۀ جنگ‌های صلیبی تأمین امنیت زائران کلیسای قیامت<ref>Holy Sepulchre</ref> در بیت‌المقدس (اورشلیم) و تحقق حاکمیتِ مسیحیان بر فلسطین بوده است. این جنگ‌ها بیش از 200 سال ادامه داشت و در این ایام کمتر دهه‌ای بود که یکی‌دو نبرد از این دست رخ ندهد. بعدها، دامنۀ این جنگ‌ها بیشترِ خاورمیانۀ امروزی را دربر گرفت چنان‌که مصر و حتی قسطنطنیه (استانبول) نیز در امان نماندند. در فلسطین، بر‌اثر حاکمیت عادلانۀ مسلمانان، یک منطقۀ تحت‌الحمایۀ مسیحیان در زمان شارلمانی<ref>Charlemagne</ref> در بیت‌المقدس تشکیل شد که قرن‌ها تداوم داشت و رفت‌وآمد زائران مسیحی با آزادی کامل همراه بود. اما حاکم، خلیفۀ فاطمی مصر، در 1010م با ویران‌کردن این مکان مقدس، به این همزیستی مسالمت‌آمیز پایان داد. پس از 1071م ترک‌های سلجوقی ساراسن‌ها را بیرون راندند و زیارت مسیحیان با دشواری و خطر همراه شد. در 1095م، پاپ اوربان دوم<ref>Pope Urban II</ref> خواستار حفاظت از جان زائران شد و بدین‌گونه نطفۀ جنگ‌های صلیبی بسته شد؛ جنگ‌هایی که مفرّ تازه‌ای را برای تخلیۀ هیجانات و احساسات سرکش شهسواران فئودال اروپا فراهم آوردند. در 1095م، چندین قشون نامنظم، به فرماندهی کسانی چون گوتیۀ بی‌پول (والترِ تهیدست<ref>Walter the Penniless</ref>) و پیتر منزوی<ref>Peter the Hermit</ref>، راهی شرق شدند، ولی در میانۀ راه در‌هم شکستند. در 1096ـ1097م، لشکر عظیم و منسجم‌تری به فرماندهی گودفروا دو بویون<ref>Godfrey of Bouillon</ref>، بوهموند اول (امیر اُترانتو)<ref>Bohemund of  Otranto</ref> و رمون چهارم (کنت تولوز)<ref>Raymond of Toulouse</ref> تا آسیای صغیر (ترکیۀ کنونی) پیشروی کرد و در 1098م انطاکیه<ref>Antioch</ref> و در 1099م بیت‌المقدس را تسخیر کرد. قلمرو مسیحی بیت‌المقدس شکل گرفت و گودفروا نخستین شاه آن، برادرش بالدوین<ref>Baldwin</ref> کنتِ ادسا<ref>Edessa</ref> (بین‌النهرین علیا)، و بوهموند امیرِ انطاکیه شد. گودفروا در 1100م درگذشت و بالدوین جانشین وی شد. تا نیم‌قرن بعد، به‌رغم اعزام قوای کمکی، ازجمله ناوگان‌هایی از جنووا<ref>Genoa</ref>، نروژ و ونیز، مسیحیان سوریه همچنان سخت در فشار بودند. برای کمک به دفاع از بیت‌المقدس دو دسته شهسوار موسوم به شهسواران مهمان‌نواز<ref>Hospitallers</ref> (← یوحنای قدیس، فرقه) و شهسواران پرستشگاه<ref>Templars</ref> تشکیل شد. با سقوط ادسا در 1144م جنگ صلیبی دوم (1146ـ1148م) به رهبری لوئی هفتم، شاه فرانسه، و کنراد سوم<ref>Conrad III</ref>، شاه آلمان، به شکستی فاجعه‌بار انجامید، که در نتیجه چندگاهی مانع اقدامات مشابه گردید، درحالی‌‌که فشار مسلمانان از همه طرف فزونی می‌یافت. فتوحات صلاح‌الدین ایوبی، سلطان مصر، در اواخر قرن 12م روحیۀ جهاد را احیا کرد. او در 1174م دمشق و در 1183م حلب را تسخیر کرد. با سپاهی عظیم از جلیل گذشت و راهی جنوب شد. مسیحیان را در دماغه‌های حطین شکست داد و بیت‌المقدس را در اکتبر 1187م تصرف کرد. این اخبار موجی از ناباوری و خشم را در اروپا به‌همراه داشت. چندین جنگِ تازه به‌راه افتاد که مهم‌ترین آن‌ها جنگ صلیبی سوم، به فرماندهی فیلیپ دوم<ref>Philip II</ref>، پادشاه فرانسه، فردریک اول (فردریک بارباروسا<ref>Frederick I Barbarossa</ref>)، پادشاه آلمان، و ریچارد اول (ریچارد شیردل)<ref>Richard (I) the Lion-heart</ref>، پادشاه انگلستان، در 1189م بود. سپاهیان آلمان، حین عبور از آسیای صغیر، امپراتورشان را از‌دست دادند. نیروهای فرانسه و انگلستان از راه دریا به عکا (آکر)<ref>Akko (Acre)</ref> رسیدند که قریب به دو سال در محاصرۀ گی دو لوزینیان<ref>Guy de Lusignan</ref> بود. ریچارد، در محاصرۀ عکا، برتری نشان داد و در 1191م شهر را تسخیر کرد، اما براثر مناقشه با متحدانش ناچار جنگ را یک‌تنه پی گرفت و، پس از یک سال دلاوری‌های بی‌حاصل، پیمان ترک‌مخاصمه‌ای با صلاح‌الدین منعقد کرد و به اروپا بازگشت. جنگ صلیبی چهارم، که در 1202م از ونیز آغاز شد، با دسایس ونیز و بیزانس از مسیر اصلی خود منحرف شد و صلیبیون، به‌جای عزیمت به جانب بیت‌المقدس، به امپراتور مخلوع بیزانس، اسحاق آنگلوس<ref>Isaac Angelus</ref>، کمک کردند تاج‌وتختش را بازپس گیرد. چند ماه بعد صلیبیون به قسطنطنیه هجوم بردند و آن‌جا را تاراج کردند، و در 1204م امپراتوری لاتینی قسطنطنیه را به فرمانروایی بالدوین، کنت فلاندر<ref>Flanders</ref>، تأسیس کردند. یکی از این جنگ‌ها جنگ صلیبی کودکان بود. در 1212م چندین‌هزار کودک خردسال اجازه یافتند در جنگی صلیبی شرکت کنند، اما بسیاری‌شان در میانۀ راه فرانسه و آلمان به سواحل ایتالیا جان دادند. بازماندگان در آن‌جا سوار کشتی شدند، و کسانی را هم که به اسکندریۀ مصر رسیدند به اسارت گرفتند. از 1217 تا 1221م نیز جنگ صلیبی دیگری به فرماندهی اُندراش، پادشاه مجارستان، علیه مسلمانان مصر صورت گرفت که به شکست انجامید. امپراتور فردریک دوم، پادشاه آلمان، در 1228م جنگ صلیبی ششم را برپا کرد که موفق‌تر از جنگ قبلی بود. به‌جای ستیز با دیپلماسی، بیت‌المقدس و جنوب فلسطین را بازپس گرفت و آن شهر تا 1244م در تصرّف مسیحیان باقی ماند. جنگ صلیبی هفتم که در 1249م به فرماندهی لوئی نهم (لوئی قدیس)<ref>Louis IX (St Louis)</ref>، پادشاه فرانسه، به‌راه افتاد نیز مانند جنگ 1217م علیه مصر بود و به نتیجه‌ای فاجعه‌بارتر از آن انجامید. لوئی با بخش اعظم سپاهیانش به اسارت درآمد و برای آزادی ناچار به پرداخت فدیه‌ای به مبلغ 800هزار سکۀ طلا شد. با این‌حال در 1270م فرماندهی جنگ صلیبی هشتم را برعهده گرفت، اما در راه مصر در کارتاژِ تونس درگذشت. چند ماه بعد ادوارد، شاهزادۀ انگلستان، (بعداً: ادوارد اول<ref>Edward I</ref>پیروانش را به‌جانب عکا هدایت کرد، اما نتیجه‌ای عایدش نشد. طبعاً، پس از شکست‌های فراوان و پیروزی‌های گذرا، تب‌وتاب جنگ‌های صلیبی فروکش کرد. در قرن 14م، جنگ‌های صلیبی چندی با ترکان عثمانی به‌راه افتاد که البته بیشتر تدافعاتی دربرابر پیشروی سریع ترکان بود که تا مرزهای شرقی اروپا پیش آمده بودند. چند پاپ همچنان در موعظه‌های خود بر ضرورت شرکت یکپارچۀ مسیحیان در جهاد علیه کفار تأیید می‌کردند، ولی حاصلی نداشت. حتی با وجود تصرف قسطنطنیه به‌دست سلطان محمد دوم (1453م) و سقوط ننگین امپراتوری بیزانس، پاپ پیوس دوم<ref>Pope Pius II</ref> از برپایی جهاد برای بازپس‌گیری آن عاجز ماند. شهسواران پرستشگاه سرکوب شدند، ولی شهسواران مهمان‌نواز که نخست در رودس<ref>Rhodes</ref> و سپس در مالت<ref>Malta</ref> مستقر بودند همچنان به‌مثابۀ سنگری در مقابل پیشروی ترکان در مدیترانه عمل می‌کردند. اروپاییان در جنگ‌های صلیبی، گرچه به اهداف معنوی خود دست نیافتند و این جنگ‌ها کشتارهای فراوانی را موجب شد، منافع غیرمستقیم و متعددی برای اروپا داشت؛ زیرا این جنگ‌ها تجارت بین اروپا و آسیای صغیر را رونق بخشید؛ همچنین تقاضا برای خدمات بازرگانان و دریانوردان مدیترانه، به‌ویژه ونیز و جنووا، برای انتقال سپاهیان و حمل کالاهای جدید و کمیابِ صنعتگران شرق اروپا، را افزایش داد. صلیبیون در رویارویی با تمدن اسلامی مهارت‌های ارزنده‌ای در عرصۀ علم و هنر و جنگاوری از مسلمانان آموختند. شکر و پنبه و بسیاری اقلام دیگر را، که اکنون مصرف روزانه دارند، اول‌بار صلیبیون به اروپا شناساندند. برقراری روابط فرهنگی بین اروپا و مشرق‌زمین در این دوره باعث شکوفایی دانش در اروپای قرون وسطا گردید و راه را برای وقوع نهضت نوزایی (رنسانس) هموار ساخت.
 
 
Holy Sepulchre||Charlemagne||Pope Urban II||Walter the Penniless||Peter the Hermit||Godfrey of Bouillon||Bohemund of  Otranto||Raymond of  Toulouse||Antioch||.Baldwin||.Edessa||.Genoa||.Hospitallers||.Templars||.Conrad III||.Philip II||.Frederick I Barbarossa||.Richard (I) the Lion-heart||.Akko (Acre)||.Guy de Lusignan||.Isaac Angelus||.Flanders||.Louis IX (St Louis)||.Edward I||.Pope Pius II||.Rhodes||.Malta
 
{| class="wikitable"
{| class="wikitable"
|}
|}

نسخهٔ ‏۲۹ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۰۲

جنگ های صلیبی (Crusades)

جنگ‌های اروپاییان برضد غیرمسیحیان و بدعت‌گذاران به فرمان پاپ. مشهورترینِ آن‌ها ‌جنگ‌هایی است که فرمان‌روایان اروپایی برای تصرف فلسطین علیه مسلمانان بین 1096 و 1291م (489-690ق) به‌راه انداختند. این جنگ‌ها، که با تعصّبات مذهبی، میل به کشورگشایی و جاه‌طلبی‌های تجاری شهرهای بزرگ ایتالیا آمیخته بودند، اهداف و نتایج متفاوت داشتند. ظاهراً، هدف اولیۀ جنگ‌های صلیبی تأمین امنیت زائران کلیسای قیامت[۱] در بیت‌المقدس (اورشلیم) و تحقق حاکمیتِ مسیحیان بر فلسطین بوده است. این جنگ‌ها بیش از 200 سال ادامه داشت و در این ایام کمتر دهه‌ای بود که یکی‌دو نبرد از این دست رخ ندهد. بعدها، دامنۀ این جنگ‌ها بیشترِ خاورمیانۀ امروزی را دربر گرفت چنان‌که مصر و حتی قسطنطنیه (استانبول) نیز در امان نماندند. در فلسطین، بر‌اثر حاکمیت عادلانۀ مسلمانان، یک منطقۀ تحت‌الحمایۀ مسیحیان در زمان شارلمانی[۲] در بیت‌المقدس تشکیل شد که قرن‌ها تداوم داشت و رفت‌وآمد زائران مسیحی با آزادی کامل همراه بود. اما حاکم، خلیفۀ فاطمی مصر، در 1010م با ویران‌کردن این مکان مقدس، به این همزیستی مسالمت‌آمیز پایان داد. پس از 1071م ترک‌های سلجوقی ساراسن‌ها را بیرون راندند و زیارت مسیحیان با دشواری و خطر همراه شد. در 1095م، پاپ اوربان دوم[۳] خواستار حفاظت از جان زائران شد و بدین‌گونه نطفۀ جنگ‌های صلیبی بسته شد؛ جنگ‌هایی که مفرّ تازه‌ای را برای تخلیۀ هیجانات و احساسات سرکش شهسواران فئودال اروپا فراهم آوردند. در 1095م، چندین قشون نامنظم، به فرماندهی کسانی چون گوتیۀ بی‌پول (والترِ تهیدست[۴]) و پیتر منزوی[۵]، راهی شرق شدند، ولی در میانۀ راه در‌هم شکستند. در 1096ـ1097م، لشکر عظیم و منسجم‌تری به فرماندهی گودفروا دو بویون[۶]، بوهموند اول (امیر اُترانتو)[۷] و رمون چهارم (کنت تولوز)[۸] تا آسیای صغیر (ترکیۀ کنونی) پیشروی کرد و در 1098م انطاکیه[۹] و در 1099م بیت‌المقدس را تسخیر کرد. قلمرو مسیحی بیت‌المقدس شکل گرفت و گودفروا نخستین شاه آن، برادرش بالدوین[۱۰] کنتِ ادسا[۱۱] (بین‌النهرین علیا)، و بوهموند امیرِ انطاکیه شد. گودفروا در 1100م درگذشت و بالدوین جانشین وی شد. تا نیم‌قرن بعد، به‌رغم اعزام قوای کمکی، ازجمله ناوگان‌هایی از جنووا[۱۲]، نروژ و ونیز، مسیحیان سوریه همچنان سخت در فشار بودند. برای کمک به دفاع از بیت‌المقدس دو دسته شهسوار موسوم به شهسواران مهمان‌نواز[۱۳] (← یوحنای قدیس، فرقه) و شهسواران پرستشگاه[۱۴] تشکیل شد. با سقوط ادسا در 1144م جنگ صلیبی دوم (1146ـ1148م) به رهبری لوئی هفتم، شاه فرانسه، و کنراد سوم[۱۵]، شاه آلمان، به شکستی فاجعه‌بار انجامید، که در نتیجه چندگاهی مانع اقدامات مشابه گردید، درحالی‌‌که فشار مسلمانان از همه طرف فزونی می‌یافت. فتوحات صلاح‌الدین ایوبی، سلطان مصر، در اواخر قرن 12م روحیۀ جهاد را احیا کرد. او در 1174م دمشق و در 1183م حلب را تسخیر کرد. با سپاهی عظیم از جلیل گذشت و راهی جنوب شد. مسیحیان را در دماغه‌های حطین شکست داد و بیت‌المقدس را در اکتبر 1187م تصرف کرد. این اخبار موجی از ناباوری و خشم را در اروپا به‌همراه داشت. چندین جنگِ تازه به‌راه افتاد که مهم‌ترین آن‌ها جنگ صلیبی سوم، به فرماندهی فیلیپ دوم[۱۶]، پادشاه فرانسه، فردریک اول (فردریک بارباروسا[۱۷])، پادشاه آلمان، و ریچارد اول (ریچارد شیردل)[۱۸]، پادشاه انگلستان، در 1189م بود. سپاهیان آلمان، حین عبور از آسیای صغیر، امپراتورشان را از‌دست دادند. نیروهای فرانسه و انگلستان از راه دریا به عکا (آکر)[۱۹] رسیدند که قریب به دو سال در محاصرۀ گی دو لوزینیان[۲۰] بود. ریچارد، در محاصرۀ عکا، برتری نشان داد و در 1191م شهر را تسخیر کرد، اما براثر مناقشه با متحدانش ناچار جنگ را یک‌تنه پی گرفت و، پس از یک سال دلاوری‌های بی‌حاصل، پیمان ترک‌مخاصمه‌ای با صلاح‌الدین منعقد کرد و به اروپا بازگشت. جنگ صلیبی چهارم، که در 1202م از ونیز آغاز شد، با دسایس ونیز و بیزانس از مسیر اصلی خود منحرف شد و صلیبیون، به‌جای عزیمت به جانب بیت‌المقدس، به امپراتور مخلوع بیزانس، اسحاق آنگلوس[۲۱]، کمک کردند تاج‌وتختش را بازپس گیرد. چند ماه بعد صلیبیون به قسطنطنیه هجوم بردند و آن‌جا را تاراج کردند، و در 1204م امپراتوری لاتینی قسطنطنیه را به فرمانروایی بالدوین، کنت فلاندر[۲۲]، تأسیس کردند. یکی از این جنگ‌ها جنگ صلیبی کودکان بود. در 1212م چندین‌هزار کودک خردسال اجازه یافتند در جنگی صلیبی شرکت کنند، اما بسیاری‌شان در میانۀ راه فرانسه و آلمان به سواحل ایتالیا جان دادند. بازماندگان در آن‌جا سوار کشتی شدند، و کسانی را هم که به اسکندریۀ مصر رسیدند به اسارت گرفتند. از 1217 تا 1221م نیز جنگ صلیبی دیگری به فرماندهی اُندراش، پادشاه مجارستان، علیه مسلمانان مصر صورت گرفت که به شکست انجامید. امپراتور فردریک دوم، پادشاه آلمان، در 1228م جنگ صلیبی ششم را برپا کرد که موفق‌تر از جنگ قبلی بود. به‌جای ستیز با دیپلماسی، بیت‌المقدس و جنوب فلسطین را بازپس گرفت و آن شهر تا 1244م در تصرّف مسیحیان باقی ماند. جنگ صلیبی هفتم که در 1249م به فرماندهی لوئی نهم (لوئی قدیس)[۲۳]، پادشاه فرانسه، به‌راه افتاد نیز مانند جنگ 1217م علیه مصر بود و به نتیجه‌ای فاجعه‌بارتر از آن انجامید. لوئی با بخش اعظم سپاهیانش به اسارت درآمد و برای آزادی ناچار به پرداخت فدیه‌ای به مبلغ 800هزار سکۀ طلا شد. با این‌حال در 1270م فرماندهی جنگ صلیبی هشتم را برعهده گرفت، اما در راه مصر در کارتاژِ تونس درگذشت. چند ماه بعد ادوارد، شاهزادۀ انگلستان، (بعداً: ادوارد اول[۲۴]) پیروانش را به‌جانب عکا هدایت کرد، اما نتیجه‌ای عایدش نشد. طبعاً، پس از شکست‌های فراوان و پیروزی‌های گذرا، تب‌وتاب جنگ‌های صلیبی فروکش کرد. در قرن 14م، جنگ‌های صلیبی چندی با ترکان عثمانی به‌راه افتاد که البته بیشتر تدافعاتی دربرابر پیشروی سریع ترکان بود که تا مرزهای شرقی اروپا پیش آمده بودند. چند پاپ همچنان در موعظه‌های خود بر ضرورت شرکت یکپارچۀ مسیحیان در جهاد علیه کفار تأیید می‌کردند، ولی حاصلی نداشت. حتی با وجود تصرف قسطنطنیه به‌دست سلطان محمد دوم (1453م) و سقوط ننگین امپراتوری بیزانس، پاپ پیوس دوم[۲۵] از برپایی جهاد برای بازپس‌گیری آن عاجز ماند. شهسواران پرستشگاه سرکوب شدند، ولی شهسواران مهمان‌نواز که نخست در رودس[۲۶] و سپس در مالت[۲۷] مستقر بودند همچنان به‌مثابۀ سنگری در مقابل پیشروی ترکان در مدیترانه عمل می‌کردند. اروپاییان در جنگ‌های صلیبی، گرچه به اهداف معنوی خود دست نیافتند و این جنگ‌ها کشتارهای فراوانی را موجب شد، منافع غیرمستقیم و متعددی برای اروپا داشت؛ زیرا این جنگ‌ها تجارت بین اروپا و آسیای صغیر را رونق بخشید؛ همچنین تقاضا برای خدمات بازرگانان و دریانوردان مدیترانه، به‌ویژه ونیز و جنووا، برای انتقال سپاهیان و حمل کالاهای جدید و کمیابِ صنعتگران شرق اروپا، را افزایش داد. صلیبیون در رویارویی با تمدن اسلامی مهارت‌های ارزنده‌ای در عرصۀ علم و هنر و جنگاوری از مسلمانان آموختند. شکر و پنبه و بسیاری اقلام دیگر را، که اکنون مصرف روزانه دارند، اول‌بار صلیبیون به اروپا شناساندند. برقراری روابط فرهنگی بین اروپا و مشرق‌زمین در این دوره باعث شکوفایی دانش در اروپای قرون وسطا گردید و راه را برای وقوع نهضت نوزایی (رنسانس) هموار ساخت.

  1. Holy Sepulchre
  2. Charlemagne
  3. Pope Urban II
  4. Walter the Penniless
  5. Peter the Hermit
  6. Godfrey of Bouillon
  7. Bohemund of Otranto
  8. Raymond of Toulouse
  9. Antioch
  10. Baldwin
  11. Edessa
  12. Genoa
  13. Hospitallers
  14. Templars
  15. Conrad III
  16. Philip II
  17. Frederick I Barbarossa
  18. Richard (I) the Lion-heart
  19. Akko (Acre)
  20. Guy de Lusignan
  21. Isaac Angelus
  22. Flanders
  23. Louis IX (St Louis)
  24. Edward I
  25. Pope Pius II
  26. Rhodes
  27. Malta