ماریا شل: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
شل در دهۀ ۱۹۵۰م تماشاگران اروپایی و انگلیسی را با بازیهای تکاندهندۀ خود در نقش زنان زجرکشیده و مظلوم شگفتزده کرد. به طوری که در ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به عنوان بازیگر محبوب سال انتخاب شد. تا ۱۹۶۰م در قریب به بیست و پنج فیلم ظاهر شد. از آنجا که قادر بود به پنج زبان صحبت کند، دیگر نیازی به دوبله نداشت؛ که این خود دلیل دیگری برای انتخابش به عنوان شخصیت مرکزی فیلمهای بینالمللی به شمار میآمد. پس از بازیهای موفق در آثاری مثل ''شبهای روشن''<ref>''Le notti bianche''</ref> (1957م) و ''یک زندگی''<ref>''One Life''</ref> (1958م)، ورودش به هالیوود با ''برادران کارامازوف''<ref>''The Brothers Karamazov''</ref> (1958م) او را به عنوان تازهترین پدیده میان بازیگران بینالمللی به دنیا معرفی کرد. به طوری که با [[برگمان، اینگرید (۱۹۱۵ـ۱۹۸۲)|اینگرید برگمان]] در دهۀ ۱۹۴۰م مقایسه شد. اما به دنبال چند اشتباه در انتخاب فیلمها که نقش گروشنکا<ref>Grushenka</ref> در ''برادران کارامازوف'' نیز جزو آنان به شمار میآمد، در دهۀ ۱۹۶۰م بهسرعت رو به نزول گذاشت. تماشاگران این دوره دیگر چندان علاقهای به تماشای زنان نالان و عزادار نداشتند. بدین ترتیب در ۱۹۶۳م سینما را ترک گفت و فعالیت در تئاتر را پی گرفت. در ۱۹۶۸م مجدداً به سینما بازگشت؛ اما این بار در نقشهای دوم. | شل در دهۀ ۱۹۵۰م تماشاگران اروپایی و انگلیسی را با بازیهای تکاندهندۀ خود در نقش زنان زجرکشیده و مظلوم شگفتزده کرد. به طوری که در ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به عنوان بازیگر محبوب سال انتخاب شد. تا ۱۹۶۰م در قریب به بیست و پنج فیلم ظاهر شد. از آنجا که قادر بود به پنج زبان صحبت کند، دیگر نیازی به دوبله نداشت؛ که این خود دلیل دیگری برای انتخابش به عنوان شخصیت مرکزی فیلمهای بینالمللی به شمار میآمد. پس از بازیهای موفق در آثاری مثل ''شبهای روشن''<ref>''Le notti bianche''</ref> (1957م) و ''یک زندگی''<ref>''One Life''</ref> (1958م)، ورودش به هالیوود با ''برادران کارامازوف''<ref>''The Brothers Karamazov''</ref> (1958م) او را به عنوان تازهترین پدیده میان بازیگران بینالمللی به دنیا معرفی کرد. به طوری که با [[برگمان، اینگرید (۱۹۱۵ـ۱۹۸۲)|اینگرید برگمان]] در دهۀ ۱۹۴۰م مقایسه شد. اما به دنبال چند اشتباه در انتخاب فیلمها که نقش گروشنکا<ref>Grushenka</ref> در ''برادران کارامازوف'' نیز جزو آنان به شمار میآمد، در دهۀ ۱۹۶۰م بهسرعت رو به نزول گذاشت. تماشاگران این دوره دیگر چندان علاقهای به تماشای زنان نالان و عزادار نداشتند. بدین ترتیب در ۱۹۶۳م سینما را ترک گفت و فعالیت در تئاتر را پی گرفت. در ۱۹۶۸م مجدداً به سینما بازگشت؛ اما این بار در نقشهای دوم. | ||
'''گزیدۀ آثار سینمایی''' | '''گزیدۀ آثار سینمایی''' |
نسخهٔ ۷ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۶:۱۱
ماریا شل (وین ۱۵ ژانویه ۱۹۲۶ - کرنتن ۲۶ آوریل ۲۰۰۵م) Maria Schell
بازیگر زن اتریشی-سوئیسی، برندۀ جایزۀ افتخاری بهترین بازیگر زن جشنوارۀ فیلم کن و جایزۀ بهترین بازیگر زن جشنواره فیلم ونیز. پدرش، ادیب و داروخانهدار و مادرش بازیگری اتریشی بود که به همراه فرزندانشان در سال 1938م از دست نازیها به سوئیس مهاجرت کردند. برادر کوچکتر ماریا، ماکسیمیلیان شل، از برجستهترین بازیگران غیرانگلیسیزبان سینمای امریکا طی سالهای آخر دهۀ 1950 تا اواخر دهۀ 1970م بود. ماریا ابتدا در یک صومعه در آلمان تحصیل کرد. سپس به سوئیس رفت و تحصیلاتش را در مدرسۀ هنرهای تئاتری زوریخ به پایان برد. از سال ۱۹۴۲م جلوی دوربین رفت. اوج کارش طی دهۀ ۱۹۵۰م بود که برای آخرین پل[۱] (1954م) از جشنواره فیلم کن و برای ژروز[۲] (1956م) از جشنوارۀ فیلم ونیز برندۀ جایزۀ بهترین بازیگر شد. همسر اولش هورست هشلر[۳] (از 1957 - 1965م) بازیگر، تهیهکننده و کارگردان آلمانی و دخترش (از همسر دومش) بازیگر است. ماریا در تئاتر نیز فعالیت داشت.
شل در دهۀ ۱۹۵۰م تماشاگران اروپایی و انگلیسی را با بازیهای تکاندهندۀ خود در نقش زنان زجرکشیده و مظلوم شگفتزده کرد. به طوری که در ۱۹۵۱، ۱۹۵۲، ۱۹۵۴، ۱۹۵۵ و ۱۹۵۶ به عنوان بازیگر محبوب سال انتخاب شد. تا ۱۹۶۰م در قریب به بیست و پنج فیلم ظاهر شد. از آنجا که قادر بود به پنج زبان صحبت کند، دیگر نیازی به دوبله نداشت؛ که این خود دلیل دیگری برای انتخابش به عنوان شخصیت مرکزی فیلمهای بینالمللی به شمار میآمد. پس از بازیهای موفق در آثاری مثل شبهای روشن[۴] (1957م) و یک زندگی[۵] (1958م)، ورودش به هالیوود با برادران کارامازوف[۶] (1958م) او را به عنوان تازهترین پدیده میان بازیگران بینالمللی به دنیا معرفی کرد. به طوری که با اینگرید برگمان در دهۀ ۱۹۴۰م مقایسه شد. اما به دنبال چند اشتباه در انتخاب فیلمها که نقش گروشنکا[۷] در برادران کارامازوف نیز جزو آنان به شمار میآمد، در دهۀ ۱۹۶۰م بهسرعت رو به نزول گذاشت. تماشاگران این دوره دیگر چندان علاقهای به تماشای زنان نالان و عزادار نداشتند. بدین ترتیب در ۱۹۶۳م سینما را ترک گفت و فعالیت در تئاتر را پی گرفت. در ۱۹۶۸م مجدداً به سینما بازگشت؛ اما این بار در نقشهای دوم.
گزیدۀ آثار سینمایی
- جعبه جادویی[۸] (جان بولتینگ[۹] - ۱۹۵۱)
- آخرین پل (هلموت کویتنر[۱۰] - 1954)
- استاد زندگی و مرگ[۱۱] (ویکتور ویکا[۱۲] - 1955)
- ناپلئون[۱۳] (ساشا گیتری[۱۴] - ۱۹۵۵)
- موشها[۱۵] (رابرت سیودماک - ۱۹۵۵)
- ژروز (رنه کلمان[۱۶] - 1956)
- شبهای روشن (لوکینو ویسکونتی - ۱۹۵۷)
- برادران کارامازوف (ریچارد بروکس[۱۷] - 1958)
- یک زندگی (الکساندر آستروک[۱۸] - 1958م)
- درخت اعدام[۱۹] (دلمر دیوز[۲۰] - ۱۹۵۹)
- نشان[۲۱] (گای گرین - ۱۹۶۱)
- زندگی فقیرانه[۲۲] (فیلیپ د بروکا[۲۳] - 1969)
- قاضی خونخوار[۲۴] (خسوس فرانکو[۲۵] - ۱۹۷۰)
- پروندۀ اودسا[۲۶] (رونالد نیم[۲۷] - ۱۹۷۴)
- ↑ The Last Bridge
- ↑ Gervaise
- ↑ Horst Hächler
- ↑ Le notti bianche
- ↑ One Life
- ↑ The Brothers Karamazov
- ↑ Grushenka
- ↑ The Magic Box
- ↑ John Boulting
- ↑ Helmut Käutner
- ↑ Master of Life and Death
- ↑ Victor Vicas
- ↑ Napoléon
- ↑ Sacha Guitry
- ↑ Die Ratten
- ↑ René Clément
- ↑ Richard Brooks
- ↑ Alexandre Astruc
- ↑ The Hanging Tree
- ↑ Delmer Daves
- ↑ The Mark
- ↑ The Devil by the Tail
- ↑ Philippe de Broca
- ↑ The Bloody Judge
- ↑ Jesús Franco
- ↑ The Odessa File
- ↑ Ronald Neame