اسمتانا، بدرژیچ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکیجو | دانشنامه آزاد پارسی
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۸: خط ۲۸:
|پست تخصصی =
|پست تخصصی =
|باشگاه =
|باشگاه =
}} اِسمتانا، بدرژیچ ‌ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴)(Smetana, Bedrich)<br /> [[File:11329300.jpg|thumb|بدرژیچ اسمتانا]]
}} اِسمتانا، بدرژیچ ‌ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴م)(Smetana, Bedrich)<br /> [[File:11329300.jpg|thumb|بدرژیچ اسمتانا]]
[[پرونده:Smetana, Bedrich.jpg|بندانگشتی|بدرژیچ اسمتانا]]
[[پرونده:Smetana, Bedrich.jpg|بندانگشتی|بدرژیچ اسمتانا]]
آهنگ‌ساز بوهمی. با آثاری همچون اپراهای ''عروس فروخته‌شده''<ref>''Prodaná Nevesta/The Bartered Bride''
آهنگ‌ساز بوهمی. با آثاری همچون اپراهای ''عروس فروخته‌شده''<ref>''Prodaná Nevesta/The Bartered Bride''
</ref> (۱۸۶۶) و ''دالیبور''<ref>''Dalibor''  
</ref> (۱۸۶۶م) و ''دالیبور''<ref>''Dalibor''  
</ref> (۱۸۶۸) و سوییت سمفونیک ''سرزمین پدری من''<ref>''Má Vlast/My Country'' </ref> (۱۸۷۵ـ۱۸۸۰)، سبک ملی موسیقی چک را بنا نهاد. از ۱۸۶۶ تا ۱۸۷۴ رهبر ارکستر تئاتر ملی پراگ<ref>National Theatre of Prague</ref> بود. اسمتانا فرزند یک آبجوساز بود. در کودکی [[پیانو]] و [[ویولن]] می‌نواخت و خیلی زود توانست در [[کوآرتت زهی]] خانواده نوازندگی کند. در [[آلمان]] تحصیل کرد و در تمامی عمر، باوجود گرایش ملی‌گرایانۀ خود در موسیقی، زبان چک را به اندازۀ زبان دوم می‌دانست. ابتدا در [[پراگ]] به مدرسه رفت و بعد او را به پیلزن<ref> Pilsen </ref> فرستادند. اسمتانا در ۱۸۴۴ سمت استاد موسیقی خاندان کُنت تون<ref>Count Thun </ref> را به‌دست آورد. در ۱۸۴۸ در انقلاب علیه اتریش شرکت کرد، و با نوازندۀ پیانو کاتِرینا کولارووا<ref>Katerina Kolarová </ref> ازدواج کرد. با کمک‌های مالی‌ای که لیست<ref>Liszt </ref> جمع‌آوری کرده بود، یک مدرسۀ موسیقی بنا کرد و لیست او را به کیستِنر<ref>Kistner </ref>، ناشر لایپزیگی، معرفی و توصیه کرد. در ۱۸۵۶ به [[گوتبورگ]] (یوتبوری)<ref>Göteborg</ref> در [[سوید|سوئد]] رفت و ابتدا تدریس می‌کرد، اما بعد رهبر ارکستر [[انجمن فیلارمونیک]]<ref> Philharmonic Society </ref> تازه‌تأسیس شد و به اجرای رسیتال‌های پیانو و موسیقی مجلسی پرداخت. در ۱۸۵۹ به [[پراگ]] بازگشت و همسرش در راه بازگشت در [[درسدن]]<ref>Dresden </ref> درگذشت. اسمتانا در ۱۸۶۰ با بِتینا فردیناندووا<ref>Bettina Ferdinandová </ref> ازدواج کرد. در ۱۸۶۳ در پایتخت چک یک مدرسۀ موسیقی باز کرد، که این بار گرایش‌های ملّی آشکار و شاخصی داشت، و رهبر ارکستر انجمن کُرال هلاهُل<ref>Hlahol</ref> شد. در آن زمان به تولید اپراهای چک در تئاتر ملی پرداخت که در ۱۸۶۴ بنا شده بود، و او در ۱۸۶۶ رهبر ارکستر آن شد. اپرای ملی‌گرایانۀ ''براندنبورگی‌ها در بوهِم''<ref>''The Brandenburgers in Bohemia'' </ref> در ۱۸۶۶ با موفقیت به‌روی ‌صحنه رفت، اما ''عروس فروخته‌شده''، شاخص‌ترین اثر او، در مۀ همان سال شکست خورد. در ۱۸۷۴ در نتیجۀ ابتلا به [[سیفلیس]] ناگهان شنوایی خود را به‌کلی از دست داد، اما باز هم چند اپرا و نیز کوآرتت زهی ''از زندگی من''<ref>''From my Life'' </ref> را ساخت، که تِم آن شرح‌حال گونه است، و عشق او به همسر و فرزندانش را مجسم می‌کند (که همگی تا ۱۸۵۹ مرده بودند)، و در آغاز موومان پایانی، و در شروع ناشنوایی با نتی بسیار زیر و تیز در ویولن نشان داده می‌شود. در ۱۸۸۱ آخرین موفقیت بزرگ خود را هنگام نخستین اجرای اپرای جشنواره‌ای میهن‌پرستانه‌اش، ''لیبوشه''<ref>''Libuse''</ref>، در پراگ تجربه کرد. در ۱۸۸۳ سلامت عقلی خود را از دست داد و در مۀ ۱۸۸۴ به آسایشگاهی برده شد و در آن‌جا درگذشت.
</ref> (۱۸۶۸م) و سوییت سمفونیک ''سرزمین پدری من''<ref>''Má Vlast/My Country'' </ref> (۱۸۷۵ـ۱۸۸۰م)، سبک ملی موسیقی چک را بنا نهاد. از ۱۸۶۶ تا ۱۸۷۴م رهبر ارکستر تئاتر ملی پراگ<ref>National Theatre of Prague</ref> بود. اسمتانا فرزند یک آبجوساز بود. در کودکی [[پیانو]] و [[ویولن]] می‌نواخت و خیلی زود توانست در [[کوآرتت زهی]] خانواده نوازندگی کند. در [[آلمان]] تحصیل کرد و در تمامی عمر، باوجود گرایش ملی‌گرایانۀ خود در موسیقی، زبان چک را به اندازۀ زبان دوم می‌دانست. ابتدا در [[پراگ]] به مدرسه رفت و بعد او را به پیلزن<ref> Pilsen </ref> فرستادند. اسمتانا در ۱۸۴۴م سمت استاد موسیقی خاندان کُنت تون<ref>Count Thun </ref> را به‌دست آورد. در ۱۸۴۸م در انقلاب علیه اتریش شرکت کرد، و با نوازندۀ پیانو کاتِرینا کولارووا<ref>Katerina Kolarová </ref> ازدواج کرد. با کمک‌های مالی‌ای که لیست<ref>Liszt </ref> جمع‌آوری کرده بود، یک مدرسۀ موسیقی بنا کرد و لیست او را به کیستِنر<ref>Kistner </ref>، ناشر لایپزیگی، معرفی و توصیه کرد. در ۱۸۵۶م به [[گوتبورگ]] (یوتبوری)<ref>Göteborg</ref> در [[سوئد]] رفت و ابتدا تدریس می‌کرد، اما بعد رهبر ارکستر [[انجمن فیلارمونیک]]<ref> Philharmonic Society </ref> تازه‌تأسیس شد و به اجرای رسیتال‌های پیانو و موسیقی مجلسی پرداخت. در ۱۸۵۹م به [[پراگ]] بازگشت و همسرش در راه بازگشت در [[درسدن]]<ref>Dresden </ref> درگذشت. اسمتانا در ۱۸۶۰م با بِتینا فردیناندووا<ref>Bettina Ferdinandová </ref> ازدواج کرد. در ۱۸۶۳م در پایتخت چک یک مدرسۀ موسیقی باز کرد، که این بار گرایش‌های ملّی آشکار و شاخصی داشت، و رهبر ارکستر انجمن کُرال هلاهُل<ref>Hlahol</ref> شد. در آن زمان به تولید اپراهای چک در تئاتر ملی پرداخت که در ۱۸۶۴م بنا شده بود، و او در ۱۸۶۶م رهبر ارکستر آن شد. اپرای ملی‌گرایانۀ ''براندنبورگی‌ها در بوهِم''<ref>''The Brandenburgers in Bohemia'' </ref> در ۱۸۶۶م با موفقیت به‌روی ‌صحنه رفت، اما ''عروس فروخته‌شده''، شاخص‌ترین اثر او، در مۀ همان سال شکست خورد. در ۱۸۷۴م در نتیجۀ ابتلا به [[سیفلیس]] ناگهان شنوایی خود را به‌کلی از دست داد، اما باز هم چند اپرا و نیز کوآرتت زهی ''از زندگی من''<ref>''From my Life'' </ref> را ساخت، که تِم آن شرح‌حال گونه است، و عشق او به همسر و فرزندانش را مجسم می‌کند (که همگی تا ۱۸۵۹م مرده بودند)، و در آغاز موومان پایانی، و در شروع ناشنوایی با نتی بسیار زیر و تیز در ویولن نشان داده می‌شود. در ۱۸۸۱م آخرین موفقیت بزرگ خود را هنگام نخستین اجرای اپرای جشنواره‌ای میهن‌پرستانه‌اش، ''لیبوشه''<ref>''Libuse''</ref>، در پراگ تجربه کرد. در ۱۸۸۳م سلامت عقلی خود را از دست داد و در مۀ ۱۸۸۴م به آسایشگاهی برده شد و در آن‌جا درگذشت.


&nbsp;
&nbsp;

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۱۲

بدرژیچ اسمتانا
Bedrich Smetana
زادروز ۱۸۲۴م
درگذشت ۱۸۸۴م
ملیت بوهمی
شغل و تخصص اصلی آهنگ ساز
آثار عروس فـروختـه شده (۱۸۶۶)، دالیبور (۱۸۶۸)
گروه مقاله موسیقی
خویشاوندان سرشناس بِتینا فردیناندووا (همسر دوم)

اِسمتانا، بدرژیچ ‌ (۱۸۲۴ـ۱۸۸۴م)(Smetana, Bedrich)

بدرژیچ اسمتانا
بدرژیچ اسمتانا

آهنگ‌ساز بوهمی. با آثاری همچون اپراهای عروس فروخته‌شده[۱] (۱۸۶۶م) و دالیبور[۲] (۱۸۶۸م) و سوییت سمفونیک سرزمین پدری من[۳] (۱۸۷۵ـ۱۸۸۰م)، سبک ملی موسیقی چک را بنا نهاد. از ۱۸۶۶ تا ۱۸۷۴م رهبر ارکستر تئاتر ملی پراگ[۴] بود. اسمتانا فرزند یک آبجوساز بود. در کودکی پیانو و ویولن می‌نواخت و خیلی زود توانست در کوآرتت زهی خانواده نوازندگی کند. در آلمان تحصیل کرد و در تمامی عمر، باوجود گرایش ملی‌گرایانۀ خود در موسیقی، زبان چک را به اندازۀ زبان دوم می‌دانست. ابتدا در پراگ به مدرسه رفت و بعد او را به پیلزن[۵] فرستادند. اسمتانا در ۱۸۴۴م سمت استاد موسیقی خاندان کُنت تون[۶] را به‌دست آورد. در ۱۸۴۸م در انقلاب علیه اتریش شرکت کرد، و با نوازندۀ پیانو کاتِرینا کولارووا[۷] ازدواج کرد. با کمک‌های مالی‌ای که لیست[۸] جمع‌آوری کرده بود، یک مدرسۀ موسیقی بنا کرد و لیست او را به کیستِنر[۹]، ناشر لایپزیگی، معرفی و توصیه کرد. در ۱۸۵۶م به گوتبورگ (یوتبوری)[۱۰] در سوئد رفت و ابتدا تدریس می‌کرد، اما بعد رهبر ارکستر انجمن فیلارمونیک[۱۱] تازه‌تأسیس شد و به اجرای رسیتال‌های پیانو و موسیقی مجلسی پرداخت. در ۱۸۵۹م به پراگ بازگشت و همسرش در راه بازگشت در درسدن[۱۲] درگذشت. اسمتانا در ۱۸۶۰م با بِتینا فردیناندووا[۱۳] ازدواج کرد. در ۱۸۶۳م در پایتخت چک یک مدرسۀ موسیقی باز کرد، که این بار گرایش‌های ملّی آشکار و شاخصی داشت، و رهبر ارکستر انجمن کُرال هلاهُل[۱۴] شد. در آن زمان به تولید اپراهای چک در تئاتر ملی پرداخت که در ۱۸۶۴م بنا شده بود، و او در ۱۸۶۶م رهبر ارکستر آن شد. اپرای ملی‌گرایانۀ براندنبورگی‌ها در بوهِم[۱۵] در ۱۸۶۶م با موفقیت به‌روی ‌صحنه رفت، اما عروس فروخته‌شده، شاخص‌ترین اثر او، در مۀ همان سال شکست خورد. در ۱۸۷۴م در نتیجۀ ابتلا به سیفلیس ناگهان شنوایی خود را به‌کلی از دست داد، اما باز هم چند اپرا و نیز کوآرتت زهی از زندگی من[۱۶] را ساخت، که تِم آن شرح‌حال گونه است، و عشق او به همسر و فرزندانش را مجسم می‌کند (که همگی تا ۱۸۵۹م مرده بودند)، و در آغاز موومان پایانی، و در شروع ناشنوایی با نتی بسیار زیر و تیز در ویولن نشان داده می‌شود. در ۱۸۸۱م آخرین موفقیت بزرگ خود را هنگام نخستین اجرای اپرای جشنواره‌ای میهن‌پرستانه‌اش، لیبوشه[۱۷]، در پراگ تجربه کرد. در ۱۸۸۳م سلامت عقلی خود را از دست داد و در مۀ ۱۸۸۴م به آسایشگاهی برده شد و در آن‌جا درگذشت.

 


  1. Prodaná Nevesta/The Bartered Bride
  2. Dalibor
  3. Má Vlast/My Country
  4. National Theatre of Prague
  5. Pilsen
  6. Count Thun
  7. Katerina Kolarová
  8. Liszt
  9. Kistner
  10. Göteborg
  11. Philharmonic Society
  12. Dresden
  13. Bettina Ferdinandová
  14. Hlahol
  15. The Brandenburgers in Bohemia
  16. From my Life
  17. Libuse