پرش به محتوا

آلن فورنیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
خط ۲۸: خط ۲۸:
|باشگاه =
|باشگاه =
}}
}}
<p style="text-align: justify;">[[File:آلن فورنیه 2.jpg|thumb|آلن فورنیه]][[File:آلن فورنیه 1.jpg|thumb|آلن فورنیه در سنین نوجوانی]]آلَن فورنِیه (۱۸۸۶ـ۱۹۱۴م) (Alain-Fournier)</p> <p style="text-align: justify;"></p> <p style="text-align: justify;">(نام اصلی: هانری آلبان فورنیه) رمان‌نویس فرانسوی. در زمان مرگ، تنها بیست و هشت سال داشت. با این حال، اولین و آخرین رمانش، یعنی ''مون بزرگ''<ref>''Le Grand Meaulnes''</ref>، چنان درخشان بود که نامش را در تاریخ ادبیات ثبت کرد.</p> <p style="text-align: justify;">فورنیه در لا شاپل دانژیون<ref> La Chapelle-d'Angillon</ref> در مرکز [[فرانسه]] به دنیا آمد. پدرش معلم مدرسه بود. سعی کرد در مدرسه‌ی عالی<ref>École Normale Supérieure</ref> [[پاریس، شهر|پاریس]] پذیرفته شود، اما در این امر ناکام بود. پس از این، در رشته‌ی بازرگانی دریایی<ref>merchant marine school </ref> تحصیل کرد و در میانه‌ی تحصیل، به مدت دو سال به خدمت نظامی رفت. در همین سال‌ها، مقالات و اشعار پراکنده‌ای از او در نشریات فرانسه به چاپ رسید. در سال 1905م، فورنیه با دختری به نام یون ماری توسان<ref>Yvonne Marie Elise Toussaint de Quiévrecourt</ref> آشنا شد و دلبستگی عمیقی به او پیدا کرد. هرچند که در نهایت رابطه‌ای بین آن‌ها شکل نگرفت، اما این دختر دستمایه‌ی ساخت‌وپرداخت شخصیت زن اصلی رمان ''مون بزرگ''، یعنی یون دو گالا<ref>Yvonne de Galais</ref>، گردید. در سال‌های بعد، فورنیه در مقام منتقد ادبی در «پاریس ژورنال» می‌نوشت و در آنجا، با ادبای بزرگی چون [[آندره_ژید|آندره_ژید]] و [[پل_کلودل_(۱۸۶۸ـ۱۹۵۵)|پل کلودل]] آشنا شد. در سال 1912م، فورنیه این شغل را ترک کرد و به عنوان دستیار یک سیاستمدار به کار مشغول شد. در همین سال، نگارش رمان ''مون بزرگ'' خود را به پایان رساند و کتاب در سال 1913م به چاپ رسید. فورنیه مشغول کار بر روی دومین رمانش بود که به عنوان افسر نظامی عازم جبهه‌ی [[جنگ جهانی اول]] شد و یک ماه بعد، در جریان یک نبرد درگذشت. پیکر او برای نزدیک به هشتاد سال ناشناخته باقی ماند و در نهایت، در سال 1991م شناسایی شد. مجموعه‌ای از اشعار و یاداشت‌های او، با عنوان ''معجزه‌ها''، ده سال پس از مرگش به چاپ رسید.</p> <p style="text-align: justify;"></p> <p style="text-align: justify;">'''طرح داستان ''مون بزرگ'''''</p> <p style="text-align: justify;">''مون بزرگ'' روایتی است از زبان پسری پانزده ساله به نام فرانسوا سورل<ref>François Seurel</ref>، درباره‌ی یکی از همکلاسی‌هایش در دبیرستان، به نام آگوستین مون<ref>Augustin Meaulnes</ref> که به خاطر بلندی قدش، «مون بزرگ» لقب گرفته است. مون در یک مجلس عروسی در شهر کوچک لو سابلونر<ref>Les Sablonnières</ref> شرکت می‌کند تا شاهد ازدواج دوستش، فرانتز<ref>Frantz</ref>، با دختری به نام والنتین<ref>Valentine</ref> باشد. در این بین، او خواهر فرانتز- یعنی ایون دو گالا- را در مجلس عروسی ملاقات می‌کند و یک‌شبه و دیوانه‌وار به او دل می‌بازد. عروسی به دلیل عدم حضور والنتین نیمه‌کاره پایان می‌گیرد و فرانتز دست به خودکشی می‌زند، گرچه در نهایت زنده می‌ماند.</p> <p style="text-align: justify;">پس از بازگشت به مدرسه، تمام فکر مون مشغول دو گالا است و برای دیدار دوباره‌ی او به پاریس می‌رود، اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد از سال‌ها، راوی، که حالا معلم مدرسه شده، برای خوشی دوستش به دنبال ایون دو گالا می‌رود و در نهایت، او را پیدا می‌کند. ایون، همچنان با پدر پیرش زندگی می‌کند و به راوی اعتراف می‌کند که متقابلاً دلبسته‌ی مون بزرگ بوده است. به این ترتیب، مون و گالا بالاخره با هم ازدواج می‌کنند. با این حال، چند روز پس از ازدواج، مون گالا را ترک می‌کند تا فرانتز را بیابد و به قولی که سال‌ها پیش به او داده، عمل کند و مقدمات ازدواج او و والنتین را فراهم بیاورد. گالا نیز، در غیاب مون، دختری به دنیا می‌آورد و خود دو روز بعد از دنیا می‌رود. به این ترتیب، راوی در خانه‌ی آن‌ها سکونت می‌کند و سرپرستی دختربچه را بر عهده می‌گیرد.</p> <p style="text-align: justify;">در همین دوران، راوی یادداشتی به قلم مون در خانه می‌یابد که حاکی از رابطه‌ی مخفیانه‌ی او با والنتین است و خیانتش به فرانتز را آشکار می‌کند. در نهایت و پس از سال‌ها، مون که توانسته فرانتز و والنتین را دوباره به هم برساند، به شهر برمی‌گردد و با دختری روبه‌رو می‌شود که حاصل ازدواج کوتاه‌مدت او با همسر درگذشته‌اش، یعنی ایون دو گالاست.</p> <p style="text-align: justify;"></p> <p style="text-align: justify;">'''اقتباس‌ها از ''مون بزرگ'''''</p> <p style="text-align: justify;">این رمان، دو بار منبع اقتباس سینمایی بوده و همچنین، در «فهرست صد رمان برتر قرن نشریه‌ی لوموند»<ref>Le Monde's 100 Books of the Century</ref>، در جایگاه نهم قرار گرفته است. نسخه‌ی فارسی این رمان را «نشر مرکز» با ترجمه‌ی مرحوم [[سحابی، مهدی (قزوین ۱۳۲۲ـ ۱۳۸۸ش)|مهدی سحابی]] منتشر کرده است.</p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
<p style="text-align: justify;">[[File:آلن فورنیه 2.jpg|thumb|آلن فورنیه]][[File:آلن فورنیه 1.jpg|thumb|آلن فورنیه در سنین نوجوانی]]آلَن فورنِیه (۱۸۸۶ـ۱۹۱۴م) (Alain-Fournier)</p> &nbsp;(نام اصلی: هانری آلبان فورنیه) رمان‌نویس فرانسوی. در زمان مرگ، تنها بیست و هشت سال داشت. با این حال، اولین و آخرین رمانش، یعنی ''مون بزرگ''<ref>''Le Grand Meaulnes''</ref>، چنان درخشان بود که نامش را در تاریخ ادبیات ثبت کرد. <p style="text-align: justify;">فورنیه در لا شاپل دانژیون<ref> La Chapelle-d'Angillon</ref> در مرکز [[فرانسه]] به دنیا آمد. پدرش معلم مدرسه بود. سعی کرد در مدرسه‌ی عالی<ref>École Normale Supérieure</ref> [[پاریس، شهر|پاریس]] پذیرفته شود، اما در این امر ناکام بود. پس از این، در رشته‌ی بازرگانی دریایی<ref>merchant marine school </ref> تحصیل کرد و در میانه‌ی تحصیل، به مدت دو سال به خدمت نظامی رفت. در همین سال‌ها، مقالات و اشعار پراکنده‌ای از او در نشریات فرانسه به چاپ رسید. در سال 1905م، فورنیه با دختری به نام یون ماری توسان<ref>Yvonne Marie Elise Toussaint de Quiévrecourt</ref> آشنا شد و دلبستگی عمیقی به او پیدا کرد. هرچند که در نهایت رابطه‌ای بین آن‌ها شکل نگرفت، اما این دختر دستمایه‌ی ساخت‌وپرداخت شخصیت زن اصلی رمان ''مون بزرگ''، یعنی یون دو گالا<ref>Yvonne de Galais</ref>، گردید. در سال‌های بعد، فورنیه در مقام منتقد ادبی در «پاریس ژورنال» می‌نوشت و در آنجا، با ادبای بزرگی چون [[آندره_ژید|آندره_ژید]] و [[پل_کلودل_(۱۸۶۸ـ۱۹۵۵)|پل کلودل]] آشنا شد. در سال 1912م، فورنیه این شغل را ترک کرد و به عنوان دستیار یک سیاستمدار به کار مشغول شد. در همین سال، نگارش رمان ''مون بزرگ'' خود را به پایان رساند و کتاب در سال 1913م به چاپ رسید. فورنیه مشغول کار بر روی دومین رمانش بود که به عنوان افسر نظامی عازم جبهه‌ی [[جنگ جهانی اول]] شد و یک ماه بعد، در جریان یک نبرد درگذشت. پیکر او برای نزدیک به هشتاد سال ناشناخته باقی ماند و در نهایت، در سال 1991م شناسایی شد. مجموعه‌ای از اشعار و یاداشت‌های او، با عنوان ''معجزه‌ها''، ده سال پس از مرگش به چاپ رسید.</p> &nbsp; <p style="text-align: justify;">'''طرح داستان ''مون بزرگ'''''</p> <p style="text-align: justify;">''مون بزرگ'' روایتی است از زبان پسری پانزده ساله به نام فرانسوا سورل<ref>François Seurel</ref>، درباره‌ی یکی از همکلاسی‌هایش در دبیرستان، به نام آگوستین مون<ref>Augustin Meaulnes</ref> که به خاطر بلندی قدش، «مون بزرگ» لقب گرفته است. مون در یک مجلس عروسی در شهر کوچک لو سابلونر<ref>Les Sablonnières</ref> شرکت می‌کند تا شاهد ازدواج دوستش، فرانتز<ref>Frantz</ref>، با دختری به نام والنتین<ref>Valentine</ref> باشد. در این بین، او خواهر فرانتز- یعنی ایون دو گالا- را در مجلس عروسی ملاقات می‌کند و یک‌شبه و دیوانه‌وار به او دل می‌بازد. عروسی به دلیل عدم حضور والنتین نیمه‌کاره پایان می‌گیرد و فرانتز دست به خودکشی می‌زند، گرچه در نهایت زنده می‌ماند.</p> <p style="text-align: justify;">پس از بازگشت به مدرسه، تمام فکر مون مشغول دو گالا است و برای دیدار دوباره‌ی او به پاریس می‌رود، اما به نتیجه‌ای نمی‌رسد. بعد از سال‌ها، راوی، که حالا معلم مدرسه شده، برای خوشی دوستش به دنبال ایون دو گالا می‌رود و در نهایت، او را پیدا می‌کند. ایون، همچنان با پدر پیرش زندگی می‌کند و به راوی اعتراف می‌کند که متقابلاً دلبسته‌ی مون بزرگ بوده است. به این ترتیب، مون و گالا بالاخره با هم ازدواج می‌کنند. با این حال، چند روز پس از ازدواج، مون گالا را ترک می‌کند تا فرانتز را بیابد و به قولی که سال‌ها پیش به او داده، عمل کند و مقدمات ازدواج او و والنتین را فراهم بیاورد. گالا نیز، در غیاب مون، دختری به دنیا می‌آورد و خود دو روز بعد از دنیا می‌رود. به این ترتیب، راوی در خانه‌ی آن‌ها سکونت می‌کند و سرپرستی دختربچه را بر عهده می‌گیرد.</p> <p style="text-align: justify;">در همین دوران، راوی یادداشتی به قلم مون در خانه می‌یابد که حاکی از رابطه‌ی مخفیانه‌ی او با والنتین است و خیانتش به فرانتز را آشکار می‌کند. در نهایت و پس از سال‌ها، مون که توانسته فرانتز و والنتین را دوباره به هم برساند، به شهر برمی‌گردد و با دختری روبه‌رو می‌شود که حاصل ازدواج کوتاه‌مدت او با همسر درگذشته‌اش، یعنی ایون دو گالاست.</p> &nbsp; <p style="text-align: justify;">'''اقتباس‌ها از ''مون بزرگ'''''</p> <p style="text-align: justify;">این رمان، دو بار منبع اقتباس سینمایی بوده و همچنین، در «فهرست صد رمان برتر قرن نشریه‌ی لوموند»<ref>Le Monde's 100 Books of the Century</ref>، در جایگاه نهم قرار گرفته است. نسخه‌ی فارسی این رمان را «نشر مرکز» با ترجمه‌ی مرحوم [[سحابی، مهدی (قزوین ۱۳۲۲ـ ۱۳۸۸ش)|مهدی سحابی]] منتشر کرده است.</p> <p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
----
----
<p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
<p style="text-align: justify;">&nbsp;</p>  
[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:رمان (اشخاص و آثار)]]
[[Category:ادبیات غرب]] [[Category:رمان (اشخاص و آثار)]]
سرویراستار، ویراستار
۳۶٬۰۹۶

ویرایش