ازخودبیگانگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
ازخودبیگانِگی (alienation) | ازخودبیگانِگی (alienation) | ||
</ref>، پرداختهاند. مارکس آن را برای توصیف و نقادی وضعیت کارگران در جامعۀ سرمایهداری به کار برد. از نظر مارکس، جداشدن تدریجی تولیدکنندگان از ابزار تولید، که قبل از آن کمابیش در اختیار آن''''''ها قرار داشت، و ازدست''''''رفتن تسلط تولیدکننده بر شرایط کار و تولید، و کاملشدن این روند در جامعۀ سرمایهداری، به'''''' گونه''''''ای که انبوه عظیم کارگران فاقد مالکیت را در برابر سرمایهداران و صاحبان ابزارهای تولید قرار می''''''دهد، منشأ اصلی ازخودبیگانگی است. نویسندگان و جامعه''''''شناسان غیر مارکسیست، به''''''ویژه امیل دورکِم<ref> Emile Durkheim </ref> در ''خودکشی''<ref>''Suicide''</ref> (۱۸۹۷)، نیز این اصطلاح را در تبیین شورش کارگران و توصیف احساس ناتوانی و ضعفی به''''''کار بردند که گروه''''''هایی، مانند جوانان و سیاهان و زنان، در جوامع صنعتی غربی دچار آن''''''اند. | احساس تنهایی و ناتوانی، و درنتیجه ناکامی؛ احساس نداشتن تسلط در زندگی، حس بیگانگی با جامعه و حتی با خود. این مفهوم را [[هگل، گیورگ ویلهلم فریدریش (۱۷۷۰ـ۱۸۳۱)|هگل]]<ref>Hegel</ref> و [[مارکس، کارل (۱۸۱۸ـ۱۸۸۳)|مارکس]]<ref>Marx | ||
</ref>، پرداختهاند. مارکس آن را برای توصیف و نقادی وضعیت کارگران در جامعۀ سرمایهداری به کار برد. از نظر مارکس، جداشدن تدریجی تولیدکنندگان از ابزار تولید، که قبل از آن کمابیش در اختیار آن''''''ها قرار داشت، و ازدست''''''رفتن تسلط تولیدکننده بر شرایط کار و تولید، و کاملشدن این روند در جامعۀ سرمایهداری، به'''''' گونه''''''ای که انبوه عظیم کارگران فاقد مالکیت را در برابر سرمایهداران و صاحبان ابزارهای تولید قرار می''''''دهد، منشأ اصلی ازخودبیگانگی است. نویسندگان و جامعه''''''شناسان غیر مارکسیست، به''''''ویژه [[دورکیم، امیل (۱۸۵۸ـ۱۹۱۷)|امیل دورکِم]]<ref> Emile Durkheim </ref> در ''خودکشی''<ref>''Suicide''</ref> (۱۸۹۷)، نیز این اصطلاح را در تبیین شورش کارگران و توصیف احساس ناتوانی و ضعفی به''''''کار بردند که گروه''''''هایی، مانند جوانان و سیاهان و زنان، در جوامع صنعتی غربی دچار آن''''''اند. | |||
| | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
---- | ---- | ||
[[Category:جامعه شناسی]] [[Category:(جامعه شناسی)اصطلاحات و مفاهیم]] | [[Category:جامعه شناسی]] | ||
[[Category:(جامعه شناسی)اصطلاحات و مفاهیم]] | |||
<references /> |
نسخهٔ کنونی تا ۲۹ ژانویهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۱۲
ازخودبیگانِگی (alienation)
احساس تنهایی و ناتوانی، و درنتیجه ناکامی؛ احساس نداشتن تسلط در زندگی، حس بیگانگی با جامعه و حتی با خود. این مفهوم را هگل[۱] و مارکس[۲]، پرداختهاند. مارکس آن را برای توصیف و نقادی وضعیت کارگران در جامعۀ سرمایهداری به کار برد. از نظر مارکس، جداشدن تدریجی تولیدکنندگان از ابزار تولید، که قبل از آن کمابیش در اختیار آنها قرار داشت، و ازدسترفتن تسلط تولیدکننده بر شرایط کار و تولید، و کاملشدن این روند در جامعۀ سرمایهداری، به گونهای که انبوه عظیم کارگران فاقد مالکیت را در برابر سرمایهداران و صاحبان ابزارهای تولید قرار میدهد، منشأ اصلی ازخودبیگانگی است. نویسندگان و جامعهشناسان غیر مارکسیست، بهویژه امیل دورکِم[۳] در خودکشی[۴] (۱۸۹۷)، نیز این اصطلاح را در تبیین شورش کارگران و توصیف احساس ناتوانی و ضعفی بهکار بردند که گروههایی، مانند جوانان و سیاهان و زنان، در جوامع صنعتی غربی دچار آناند.