رئالیسم (ادبیات): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
(یا: واقعگرایی؛ به انگلیسی: Realism) از مکتبهای ادبی بزرگ. رئالیسم در معنای فلسفی و همچنین عام رویکردی به جهان است که براساس آن اصالت همواره به واقعیت عالم خارجی داده میشود. اگرچه در شاخههای گوناگون این اصطلاح کاربرد دارد، اما معمولاً ویژگی مشترک این شاخهها این است که در برابر گرایشهای ایدئالیستی که به اصالت معنی و ویژگیهای ذهنی معتقدند، به واقعیت خارجی و مستقل از ذهن انسان اصالت میدهند. واقعگرایی در هنر و ادبیات بهطور عام، رویکرد عینی به موضوع است، در تقابل با رویکرد ذهنی و در این معنا [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]]<ref>Naturalism</ref> نیز ذیل آن تعریف میشود. رئالیسم بهطور خاص به جنبشی در هنر و ادبیات اروپای نیمۀ قرن ۱۹ اشاره دارد که در برابر آرمانپردازی رمانتیک<ref>Romantic</ref> و کلاسیک<ref>Classical</ref>، و مضامین قراردادی آکادمیک<ref>Academic</ref>، همچون اساطیر، تاریخ، و منظرههای باشکوه، پدید آمد. | (یا: واقعگرایی؛ به انگلیسی: Realism) از مکتبهای ادبی بزرگ. رئالیسم در معنای فلسفی و همچنین عام رویکردی به جهان است که براساس آن اصالت همواره به واقعیت عالم خارجی داده میشود. اگرچه در شاخههای گوناگون این اصطلاح کاربرد دارد، اما معمولاً ویژگی مشترک این شاخهها این است که در برابر گرایشهای ایدئالیستی که به اصالت معنی و ویژگیهای ذهنی معتقدند، به واقعیت خارجی و مستقل از ذهن انسان اصالت میدهند. واقعگرایی در هنر و ادبیات بهطور عام، رویکرد عینی به موضوع است، در تقابل با رویکرد ذهنی و در این معنا [[ناتورالیسم (هنر)|ناتورالیسم]]<ref>Naturalism</ref> نیز ذیل آن تعریف میشود. رئالیسم بهطور خاص به جنبشی در هنر و ادبیات اروپای نیمۀ قرن ۱۹ اشاره دارد که در برابر آرمانپردازی رمانتیک<ref>Romantic</ref> و کلاسیک<ref>Classical</ref>، و مضامین قراردادی آکادمیک<ref>Academic</ref>، همچون اساطیر، تاریخ، و منظرههای باشکوه، پدید آمد. | ||
'''مقدمه''' | |||
جنبش ادبی واقعگرایی در اواسط قرن نوزدهم (از سالهای آغازین دهۀ ۱۸۳۰) نخست در فرانسه به وجود آمد و از آنجا به ادبیات کشورهای دیگر راه یافت. پیروان این مکتب به تصویر کردن صادقانۀ زندگی، بهخصوص زندگی مردم طبقۀ متوسط و پایین اجتماع اعتقاد داشتند. مقدمات ظهور این مکتب با اقول مكتب [[رمانتیسم (هنر و ادبیات)|رمانتیسم]] و با به وجود آمدن نوعی رمانتیسم اجتماعی در فرانسه فراهم آمد. نویسندگان رمانتیسم اجتماعی کسانی بودند که واقعیتهای زندگی را بهتر و ملموستر از نویسندگان رمانتیسم درک میکردند، از فردگرایی افراطی آنها به دور بودند و به جامعه و مسائل آن علاقه نشان میدادند. در واقع سقوط امپراطوری [[ناپلیون بناپارت|ناپلئون]] و فكر تغییر نظام اجتماعی در جامعۀ آن روز فرانسه باعث شد که بسیاری از نویسندگان از رمانتیسم احساساتی دور شوند و به نظریهها و تفکرهای سیاسی رایج در آن دوران تمایل نشان دهند. هرچند این تفکرات چندان جنبۀ علمی نداشت، اما از توجه به مردم و اکثریت محروم سرچشمه میگرفت. بهتدریج بر اثر غلبۀ تفکر علمی بر محیط فرهنگی قرن نوزدهم و آگاهی علمی و فنی که در آن دوره بهوجود آمد (از جمله انتشار آثار علمی [[داروین، چارلز (۱۸۰۹ـ۱۸۸۲)|داروین]] و رواج مكتب فلسفی [[پوزیتیویسم]] یا [[دوره فلسفه تحققی|فلسفه تحققی]] که بنا به تعالیم [[اوگوست کنت (۱۷۹۸ـ۱۸۵۷)|اوگوست کنت]] علم بشر را مبتنی بر تجارب حسی و تلاش او برای کشف روابط و مناسبات اشیاء با یکدیگر میدانست)، دریچههای تازهای بر واقعیت وجود انسان باز شد و نویسندگان شناخت دقیقتر و علمیتری نسبت به انسان و محیط او پیدا کردند. نتیجۀ این شناخت و آگاهی بهوجودآمدن مكتب واقعگرایی در ادبیات (و البته هنر) شد. توجه به جامعه و مسائل آن، هنرمندان را از برج عاج خود بیرون آورد و آنان را به تفکر دربارۀ رابطۀ انسان با محيط و تأثيرهایی که فرد از اجتماع میپذیرد، واداشت. این نویسندگان، برخلاف نویسندگان مكتب رمانتيسم، به قهرمانان واقعی در محیط اجتماعی توجه داشتند و دیدگاه آنها نسبت به آنچه نشان میدادند، بیشتر جنبۀ انتقادی داشت. | |||
---- | ---- | ||
نسخهٔ ۴ مهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۲۰:۵۵
(یا: واقعگرایی؛ به انگلیسی: Realism) از مکتبهای ادبی بزرگ. رئالیسم در معنای فلسفی و همچنین عام رویکردی به جهان است که براساس آن اصالت همواره به واقعیت عالم خارجی داده میشود. اگرچه در شاخههای گوناگون این اصطلاح کاربرد دارد، اما معمولاً ویژگی مشترک این شاخهها این است که در برابر گرایشهای ایدئالیستی که به اصالت معنی و ویژگیهای ذهنی معتقدند، به واقعیت خارجی و مستقل از ذهن انسان اصالت میدهند. واقعگرایی در هنر و ادبیات بهطور عام، رویکرد عینی به موضوع است، در تقابل با رویکرد ذهنی و در این معنا ناتورالیسم[۱] نیز ذیل آن تعریف میشود. رئالیسم بهطور خاص به جنبشی در هنر و ادبیات اروپای نیمۀ قرن ۱۹ اشاره دارد که در برابر آرمانپردازی رمانتیک[۲] و کلاسیک[۳]، و مضامین قراردادی آکادمیک[۴]، همچون اساطیر، تاریخ، و منظرههای باشکوه، پدید آمد.
مقدمه
جنبش ادبی واقعگرایی در اواسط قرن نوزدهم (از سالهای آغازین دهۀ ۱۸۳۰) نخست در فرانسه به وجود آمد و از آنجا به ادبیات کشورهای دیگر راه یافت. پیروان این مکتب به تصویر کردن صادقانۀ زندگی، بهخصوص زندگی مردم طبقۀ متوسط و پایین اجتماع اعتقاد داشتند. مقدمات ظهور این مکتب با اقول مكتب رمانتیسم و با به وجود آمدن نوعی رمانتیسم اجتماعی در فرانسه فراهم آمد. نویسندگان رمانتیسم اجتماعی کسانی بودند که واقعیتهای زندگی را بهتر و ملموستر از نویسندگان رمانتیسم درک میکردند، از فردگرایی افراطی آنها به دور بودند و به جامعه و مسائل آن علاقه نشان میدادند. در واقع سقوط امپراطوری ناپلئون و فكر تغییر نظام اجتماعی در جامعۀ آن روز فرانسه باعث شد که بسیاری از نویسندگان از رمانتیسم احساساتی دور شوند و به نظریهها و تفکرهای سیاسی رایج در آن دوران تمایل نشان دهند. هرچند این تفکرات چندان جنبۀ علمی نداشت، اما از توجه به مردم و اکثریت محروم سرچشمه میگرفت. بهتدریج بر اثر غلبۀ تفکر علمی بر محیط فرهنگی قرن نوزدهم و آگاهی علمی و فنی که در آن دوره بهوجود آمد (از جمله انتشار آثار علمی داروین و رواج مكتب فلسفی پوزیتیویسم یا فلسفه تحققی که بنا به تعالیم اوگوست کنت علم بشر را مبتنی بر تجارب حسی و تلاش او برای کشف روابط و مناسبات اشیاء با یکدیگر میدانست)، دریچههای تازهای بر واقعیت وجود انسان باز شد و نویسندگان شناخت دقیقتر و علمیتری نسبت به انسان و محیط او پیدا کردند. نتیجۀ این شناخت و آگاهی بهوجودآمدن مكتب واقعگرایی در ادبیات (و البته هنر) شد. توجه به جامعه و مسائل آن، هنرمندان را از برج عاج خود بیرون آورد و آنان را به تفکر دربارۀ رابطۀ انسان با محيط و تأثيرهایی که فرد از اجتماع میپذیرد، واداشت. این نویسندگان، برخلاف نویسندگان مكتب رمانتيسم، به قهرمانان واقعی در محیط اجتماعی توجه داشتند و دیدگاه آنها نسبت به آنچه نشان میدادند، بیشتر جنبۀ انتقادی داشت.