زال: تفاوت میان نسخهها
DaneshGostar (بحث | مشارکتها) (جایگزینی متن - '\\2' به '<!--2') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
زال <br> | زال <br> | ||
<p>(یا: زال زر) در ''شاهنامه''، پدر رستم و پسر سام. هنگام تولد سپیدموی بود و سام که داشتن چنین فرزندی را ننگ میشمرد، فرمان داد تا زال را در ستیغ البرز در نزدیک آشیانۀ سیمرغ نهادند. سیمرغ زال را برگرفت و نزد بچههای خود برد و زال را سیمرغ به برومندی پرورد. سرانجام سام هوای بردن فرزند خود را کرد. زال میل رفتن نداشت. سیمرغ دل او را به بازگشت به زابلستان خشنود کرد و پری از خود به او داد که در دشواریها آن را بر آتش نهد، تا سیمرغ به یاریاش بشتابد. منوچهر سام و زال را به درگاه خود خواند و آنها را خلعت داد و نواخت. سام پادشاهی سیستان و پیرامون را یافت. زال در سفر به کابل به | <p>(یا: زال زر) در ''[[شاهنامه]]''، پدر [[رستم (شاهنامه)|رستم]] و پسر [[سام|سام]]. هنگام تولد سپیدموی بود و سام که داشتن چنین فرزندی را ننگ میشمرد، فرمان داد تا زال را در ستیغ البرز در نزدیک آشیانۀ [[سیمرغ (اسطوره)|سیمرغ]] نهادند. سیمرغ زال را برگرفت و نزد بچههای خود برد و زال را سیمرغ به برومندی پرورد. سرانجام سام هوای بردن فرزند خود را کرد. زال میل رفتن نداشت. سیمرغ دل او را به بازگشت به [[زابلستان|زابلستان]] خشنود کرد و پری از خود به او داد که در دشواریها آن را بر آتش نهد، تا سیمرغ به یاریاش بشتابد. [[منوچهر]] سام و زال را به درگاه خود خواند و آنها را خلعت داد و نواخت. سام پادشاهی سیستان و پیرامون را یافت. زال در سفر به کابل به [[رودابه]]، دختر [[مهراب کابلی|مهراب]]، شاه کابل، دل باخت و او را به همسری گزید، که از این پیوند رستم زاده شد. زال از نوجوانی تا پایان عمر (که خبری دربارۀ آن نداریم) همواره دلاوری برجسته بود.</p> | ||
<br><!--23007300--> | <br><!--23007300--> | ||
[[رده:ادبیات فارسی]] | [[رده:ادبیات فارسی]] | ||
[[رده:مفاهیم، رویدادها و عناصر]] | [[رده:مفاهیم، رویدادها و عناصر]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳ سپتامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۷:۲۰
زال
(یا: زال زر) در شاهنامه، پدر رستم و پسر سام. هنگام تولد سپیدموی بود و سام که داشتن چنین فرزندی را ننگ میشمرد، فرمان داد تا زال را در ستیغ البرز در نزدیک آشیانۀ سیمرغ نهادند. سیمرغ زال را برگرفت و نزد بچههای خود برد و زال را سیمرغ به برومندی پرورد. سرانجام سام هوای بردن فرزند خود را کرد. زال میل رفتن نداشت. سیمرغ دل او را به بازگشت به زابلستان خشنود کرد و پری از خود به او داد که در دشواریها آن را بر آتش نهد، تا سیمرغ به یاریاش بشتابد. منوچهر سام و زال را به درگاه خود خواند و آنها را خلعت داد و نواخت. سام پادشاهی سیستان و پیرامون را یافت. زال در سفر به کابل به رودابه، دختر مهراب، شاه کابل، دل باخت و او را به همسری گزید، که از این پیوند رستم زاده شد. زال از نوجوانی تا پایان عمر (که خبری دربارۀ آن نداریم) همواره دلاوری برجسته بود.