زنبورک (فیلم سینمایی): تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «آخرین فیلم بلند سینمایی فرخ غفاری در مقام کارگردان، تولید سال 1354ش. ''زنبورک''، پرداخت طنزگونۀ غفاری از آمال و آرزوهای بَدوی انسانها در گذشتهای نه چندان دور است. در این فیلم که شکل گزارشگونهای دارد، قصه با بیان سینمایی هماهنگی دارد و طن...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
مدت فیلم: 103 دقیقه | مدت فیلم: 103 دقیقه | ||
'''خلاصۀ داستان''' | |||
در حدود دویست و پنجاه سال پیش، بعد از شکست و از هم گسیختگی سپاهی ایرانی در یک جنگ، اکثر افراد قشون کشته شده و تنها عدۀ کمی از جمله یک زنبورکچی (با بازی پرویز صیاد) نجات پیدا میکنند. زنبورکچی حین فرار به دست عدهای راهزن گرفتار میشود و راهزنها او را وادار میکنند تا در نبرد با ارباب ظالمشان آنها را کمک کند. او به خاطر راهزنان گلولۀ توپی به قلعۀ ارباب شلیک میکند. وی بعداً در جبهۀ ارباب و اطرافیانش قرار میگیرد، اما این بار حاضر نمیشود علیه راهزنان شلیک کند. و در فرصتی از سپاه آنها میگریزد و در مسیر خود پهلوانی را (با بازی عنایت بخشی) از چنگ مرد ضعیفی نجات میدهد. آن دو سپس با جوانی مواجه میشوند که در جستوجوی گنجی است. زمانی که مبارزهای بین روستاییان و راهزنان درگرفته است زنبورکچی و دوستانش دخالت میکنند و گلولۀ توپی شلیک میکنند. به دنبال این شلیک، ناگهان گنجی که در زیر زمین پنهان بوده پراکنده میشود و بیرون میافتد. قشون نظامی که خود را مالک گنج میدانند سر میرسند و گنج را تصاحب کرده و آنها را دستگیر میکنند. |
نسخهٔ ۲۵ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۴۳
آخرین فیلم بلند سینمایی فرخ غفاری در مقام کارگردان، تولید سال 1354ش. زنبورک، پرداخت طنزگونۀ غفاری از آمال و آرزوهای بَدوی انسانها در گذشتهای نه چندان دور است. در این فیلم که شکل گزارشگونهای دارد، قصه با بیان سینمایی هماهنگی دارد و طنز سیاه فیلم، استوار بر قواعد قراردادی سینمایی است. نوعی از کار که در پارهای موارد با کارهای پازولینی شباهت دارد. غفاری در این فیلم، برخلاف اثر قبلیاش (شب قوزی) از ستارگان معروف سینما چون پرویز صیاد و پوری بنایی استفاده نموده و پس از آن دیگر فیلم سینمایی نساخت. پرویز صیاد و لیلی متیندفتری مشاوران غفاری در نگارش فیلمنامه بودهاند.
مدت فیلم: 103 دقیقه
خلاصۀ داستان
در حدود دویست و پنجاه سال پیش، بعد از شکست و از هم گسیختگی سپاهی ایرانی در یک جنگ، اکثر افراد قشون کشته شده و تنها عدۀ کمی از جمله یک زنبورکچی (با بازی پرویز صیاد) نجات پیدا میکنند. زنبورکچی حین فرار به دست عدهای راهزن گرفتار میشود و راهزنها او را وادار میکنند تا در نبرد با ارباب ظالمشان آنها را کمک کند. او به خاطر راهزنان گلولۀ توپی به قلعۀ ارباب شلیک میکند. وی بعداً در جبهۀ ارباب و اطرافیانش قرار میگیرد، اما این بار حاضر نمیشود علیه راهزنان شلیک کند. و در فرصتی از سپاه آنها میگریزد و در مسیر خود پهلوانی را (با بازی عنایت بخشی) از چنگ مرد ضعیفی نجات میدهد. آن دو سپس با جوانی مواجه میشوند که در جستوجوی گنجی است. زمانی که مبارزهای بین روستاییان و راهزنان درگرفته است زنبورکچی و دوستانش دخالت میکنند و گلولۀ توپی شلیک میکنند. به دنبال این شلیک، ناگهان گنجی که در زیر زمین پنهان بوده پراکنده میشود و بیرون میافتد. قشون نظامی که خود را مالک گنج میدانند سر میرسند و گنج را تصاحب کرده و آنها را دستگیر میکنند.