دستگاه بافندگی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) (تغییرمسیر به بافندگی، دستگاه حذف شد) برچسب: تغییرمسیر حذف شد |
Mohammadi2 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
دستگاه بافندگی | دستگاه بافندگی (loom) | ||
دستگاهی که با نخهای پشم، ابریشم و پنبه پارچه میبافد. نخستین دستگاههای بافندگی مربوط به حدود 5هزار سال پیش از میلاد است که برای بافت پارچه با پشم گوسفند، بهکار میرفت. دستگاه بافندگی تشکیل شده از یک چارچوب، که بر روی آن یک ردیف رشتههای عمودی (تار) و یک ردیف رشتههای افقی (پود) کشیده شده است و ماسورۀ دستگاه بافندگی، با زاویۀ قائمه، از زیر و روی تارها حرکت میکند و نسوج پارچه را پدید میآورد. در بیشتر دستگاههای بافندگی، تارها با ابزاری با نام ورد<ref>treddle</ref> از هم جدا میشوند تا فاصلهای بین تارها پدید آورند (دهنهکار<ref>shed</ref>) و عبور ماکو را از میان آنها در مسیر راست خط، میسر سازند. سپس نوعی شانه با نام ماسوره<ref>reed</ref>، ردیف جدید بافت را برای پودگذاری آماده میکنند. همۀ دستگاههای بافت، ویژگی مشابهی دارند، اما در دستگاههای بافندگی برقی، کار بافت بهصورت خودکار و با سرعت بالا صورت میگیرد. ماشینی شدن بافندگی از 1733م آغاز شد؛ در این زمان جان کِی<ref>John Kay</ref>، مخترع انگلیسی، ماکو<ref>shuttle</ref> را اختراع کرد. در 1785م ادموند کارترایت<ref>Edmund Cartwright</ref>، کشیش و مخترع انگلیسی، نوعی دستگاه بافندگی پدید آورد که ابتدا با نیروی بخار کار میکرد و سپس برقی شد. از تحولات اخیر این صنعت، دستگاههای بافندگی بدون ماکو، در خور ذکرند که با سرعت بسیار کار میکنند و پود را با استفاده از «راپیر<ref>rapiers</ref>» و با فشار هوا یا آب از تار عبور میدهند. در ایران، از قدیم بافت پارچه با دستگاههای چوبی سنتی رایج بوده است. این دستگاهها دارای وسایل زیر است: 1. ماکو؛ وسیلهای که در عرض دستگاه بهصورت رفتوبرگشت حرکت میکند و باعث قرار دادن پود به داخل تارها میشود. 2. ماسور؛ وسیلهای که نخ پود به دور آن پیچیده میشود و برای پودگذاری درون ماکو قرار میگیرد. 3. ورد؛ وسیلهای که باعث جداکردن و طبقهبندی کردن تارها میشود. 4. شانه؛ وسیلهای که با دندانههای خود به درگیریهای تار و پود کمک میکند. 5. میلمیلک؛ وسیلهای باریک و میلهای شکل با سوراخی در میان جهت عبور نخهای تار. 6. رکاب؛ وسیلهای تختهایی، متصل به وردها که با فشار پای بافنده وردها بالا و پایین شده و دهنۀ کار ایجاد میشود. 7. متید؛ وسیلهای چوبی و گیرهمانند که طول آن معادل عرض پارچه بوده و دو سر آن سوزن تعبیه شده است؛ این وسیله به دو لبۀ پارچه فرورفته و عرض آن را ثابت نگاه میدارد. 8. غلتک پارچهپیچ؛ وسیلهای استوانهای شکل برای پیچیدن پارچۀ بافته شده به دور آن. 9. چلهدوان؛ وسیلهای که نخهای قرقره (بوبین) را گرفته و بهصورت دستهای نخ درمیآورد که «قلب» یا «گندله» نامیده میشود. | |||
روش کار در دستگاه بافندگی سنتی. ابتدا بافنده با فشار دادن رکاب، دستگاه را راه میاندازد؛ در این حالت دو دسته تار از هم جدا میشود که به اصطلاح دو دهنۀ کاری ایجاد میشود و با عبور ماکو از وسط دهنه، پود گذاشته میشود؛ سپس با عوض کردن پاها، دو ورد دیگر بهحرکت درمیآید؛ این کار ادامه مییابد و هر بار یک رج بافته میشود تا بافت پارچه به پایان برسد. در ایران دستگاههای بافندگی سنتی اکثراً دو وردی و چهار وردی است. |